1402/11/29
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الحج // مقدمات حج // استقرار حج
موضوع: کتاب الحج // مقدمات حج // استقرار حج
عن علی علیه السلام : لا یصدق ایمان عبد حتی یکون بما فی ید الله اوثق منه بما فی یده [1]
ایمان عبد پروردگار تصدیق نمیشود تا زمانی که به آنچه در دست خداست اعتقادش بیشتر از آن چیزی باشد که در دست خود اوست.
خلاصه جلسه گذشته: دو فرع فقهی در اواخر بحث مورد توجه فقها بود در موردی که مستطیع مقدمات را فراهم کرده و به حج رفته اما نرسیده بود و بعد انکشف که اگر با کاروان دیگر هم میرفت نمیرسید که این فرع مطلبی نداشت و گذشت .
اما فرع دوم آنجا که مکلف شک داشت اگر با کاروان اول میرفت میرسید یا نمیرسید بحث کردیم و رسیدیم به بیان استصحاب استطاعت که شک در رافع بود به این مضمون که اگر با کاروان اول میرفت مانع و رافعی پدید میآمد یا نه
برای اینکه صحت و سقم استصحاب در این داستان محرز شود باید ابتدائا این مساله را وارسی کنیم که ماهیت استطاعت در باب حج چیست ؟
دو نظریه در ماهیت استطاعت وجود دارد :
نظریه اول : استطاعت توقیفی و شرعی است و شارع مقدس استطاعت را توسط بیاناتی از روایات معصومین تبیین نموده است و آن عبارت است از اینکه انسان دارای زاد و راحله و صحت بدن و تخلیه السرب باشد این چهار مورد از طرف شریعت مبین گردیده که اگر انسان مکلف اینها را دارا بود و این موارد تا آخر اعمال حج وجود داشت حدوثا و بقائا چنین شخصی مستطیع است و یجب علیه الحج این استطاعت با حدوث و بقائش شرط وجوب است حال اگر کسی در مساله شک کرد که از استطاعت افتاده یا نه یا از استطاعت میافتد یا نه مثلا مریضی بر او عرض میشود یا نمیشود راه بسته میشود یا بسته نمیشود در اینجا استصحاب میشود استطاعت شرعی و اثر شرعی نیز بر او بار میشود یعنی وجوب حج و دیگر اصل مثبت نیست نهایتا هم نسبت به حال استصحاب جاری میشود هم نسبت به آینده (استصحاب استقبالی)
نظریه دوم : استطاعت امری است عرفی نه شرعی بجهت اینکه قران کریم فرموده است ﴿لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا﴾ وقتی قران یک موضوعی را معرفی میکند بنام مستطیع و بیانی برای آن نمیآورد آن موضوع حمل بر عرف میشود از طرفی آنچه در روایات آمده استچیزی مازاد بر درک عرف نیست عرف میگوید باید بدن سالم باشد مال داشته باشد راه باز باشد و کلا هرچیزی که تمکن مکلف را برای یک رفت و آمد عرفی که در آن عسر و حرج نباشد تامین کند وقتی کنار هم چیده میشود از اینها عرف استطاعت را انتزاع میکند و استطاعت میشود عنوانٌ انتزاعیٌ و منشاهای انتزاع امر انتزاعی مختلف است بنابراین اگر برای مکلف یک مالی حاصل شد که توسط آن میتواند هزینه رفت و آمد حج را پرداخت کند و در ادامه صحت بدن هم بود و تخلیه السرب هم وجود داشت و هرچیزی که برای رفت وآمد لازم است عرفا متحقق بود از اینها انتزاع میکنیم که این شخص مستطیع است نهایتا استارت و فتح الباب این استطاعت پول و مال است اولین گزینه مرتکز در اذهان در عرف پول است بعد صحت بدن و تخلیه السرب و تهیه زاد و راحله به آن اضافه میشود اگر چنین است پس استطاعت عرفی امرٌ انتزاعیٌ که از اشیاء مختلف انتزاع شده است .
وقتی انتزاعی است و میگوید از اول وصول مال تا آخر اعمال حج باید وجود داشته باشد اگر در بین کسی شک کرد که این استطاعت هست یا از بین رفت در اینجا امر انتزاعی استصحاب نمیشود و باید رفت سراغ منشا امور انتزاعی مثلا مال از بین رفت یا نه؟ مریضی حاصل شد یا حاصل نشد؟
شک در منشا انتزاع است و باید گفت استصحاب سلامت یا استصحاب غنی یا استصحاب تخلیه السرب تا اثبات شود استطاعت در این صورت اگر بخواهیم از استصحاب استفاده کنیم میشود اصل مثبت .
مهمترین تفاوت بین این دو نظریه این است که در نظریه اول چون امور توقیفیه بود و شارع چند مورد را بیان کرده بود که یا هستند یا نیستند وقتی متیقن سابق باشند و بعد شک ایجاد شود میگوئیم هستند تا وقتی هستند عین استطاعتند و بر عین استطاعت اثر شرعی وجوب مترتب میشود اما در نظریه دوم چون استطاعت امر انتزاعی است باید برویم سراغ منشا انتزاع که هست یا نه منشا انتزاع این امر انتزاعی باید به دو دلیل اثبات شود 1. علم و وجدان 2. علمی چیزی که نازل منزله علم باشد مانند اماره اما اگر بخواهیم توسط اصل استصحاب اثبات کنیم باید گفت اصاله السلامه اصاله الغنی اصاله فتح الطریق تا امر انتزاعی(استصحاب) اثبات شود بنابراین استصحاب اثر عرفی خود را اثبات میکند و بعد بر آن اثر عرفی اثر شرعی مترتب میکنیم که میشود اصل مثبت
استصحاب اصلی تعبدی است و آفریده شده تا اثر شرعی بر آن مترتب شود یعنی تا گفتید لا تنقض الیقین بالشک مستصحب را تعبدا اثبات کردیم و باید اثر شرعی بر آن سوار شود اما اگر اثر عقلی یا عرفی بیاید و با واسطه این دو اثر شرعی مترتب شود میشود اصل مثبت .
با این نظریه ای که مطرح شد اگر استطاعت امر شرعی باشد استصحاب جاری میشود و اگر استطاعت امر انتزاعی باشد استصحاب جاری نمیشود.