« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1402/10/18

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب الحج // وجوب فوریت حج // جلسه 62

موضوع : کتاب الحج // وجوب فوریت حج // جلسه 62

 

عن المجتبی علیه السلام : لا ینبغی لمن عرف عظمت الله ان یتعاظم

سزاوار نیست انسانی که معرفت دارد به عظمت و بزرگی خدا اهل تکبر و خودبزرگ بینی باشد.

 

مقدمات مفوته وجوب شرعی دارند با سه وجه در وجه دوم متمم الجعل ذکر شد در بحث ترشح متمم الجعل مرحوم نائینی شارع مقدس برای آنکه باب ترک واجب را منسد کند و جلوی آن را بگیرد در واجبات مهمه برای مقدمات مفوته به جعل دومی وجوب جعل میکند و شاید در مانحن فیه حدیث شریف ضریح محاربی شاهدی بر این مدعا باشد که حضرت فرمود کسیکه بدون عذر و بهانه حج را انجام نمیدهد یهودی و نصرانی است پس مشخص است انجام ندادن حج یعنی از رجب و شعبان شروع میکند به کاهلی و ترک مقدماتی که واقعا مفوت هستند و او را گرفتار ترک واجب میکند بنابراین مقدمات مفوته وجوب شرعی دارند زیرا ترکشان عین ترک حج است من ترک المقدمه المفوته فقد ترک الحج و من ترک الحج فهو یهودیٌ او نصرانیٌ .

با این بیان مقدمات مفوته را با متمم الجعل(جعل وجوب ثانوی برای مقدمات)واجب شرعی میدانیم لکن این بیان نیز لا تطمئن به النفس چرا این تعداد بگو مگو در اینجا موجود است ؟ زیرا مقدمات مفوته به حکم عقل واجب هستند لا شک فیه یعنی هرکجا انسان بفهمد که یک چیزی مقدمه است برای شیء دیگر بلافاصله میفهمد که علت است و از این مساله میفهمد که معلول بدون علت نمیشود در نتیجه میگوید واجب است اتیان این مقدمه. حال با فرض اینکه عقل میگوید در رجب و شعبان باید آماده شوید چه اصرار و لزومی وجود دارد که وجوب شرعی هم به آن اضافه کنیم ؟ با فرض اینکه آوردن وجوب شرعی چیزی جز تحصیل حاصل نیست روی همین جهت در باب وجوب مقدمات وجوب غیری و طریقی است که همه قائل به این مساله هستند وجوب نفسی نمیتوان برای آن ساخت اگر هم ساخته شود غیری است یعنی صلحت وجوبش برای غیر است همین تجهیز در ماه رجب و شعبان اگر واجب هم باشد به وجوب شرعی بخاطر غیر است یعنی اگر زمانی بخواهد بجهت این وجوب شارع مقدس مکلف را ثواب دهد یا عقاب کند در ترک بخاطر حج است . چه زمانی بخاطر حج مکلف را عقاب میکنند؟ زمانیکه حج را ترک کند

حال چه اصراری است در بین محققین در بحث فعلی ما که میخواهند این مقدمه را علاوه بر وجوب عقلی وجوب شرعی دهند این اصرار به چه خاطر است ؟ نهایا وقت گیری ما در مباحث آن ثمرات علمی دارد یعنی منقح میشود عالم این مباحث که کجای این داستان قرار میگیریم . اگر قائل شدیم به اینکه لا معنی للوجوب الشرعی للمقدمات المفوته بفهمیم چرا این حرف را میزنیم و الا ثمره عملی که نتیجه بگیریم و بعد فتوا دهیم به اینکه هر کسی مقدمات مفوته را ترک کرد مستحق عقاب است ندارد .

وجه سوم : که بعضی از معاصرین قابل توجه به آن اعتماد کرده اند اینست که مقدمات مفوته وجوب شرعی دارند از باب انضمام .

مقدمات مفوته وجوب شرعی انضمامی دارند بنابراین به تبع حج در مثال ما تجهیز للحج واجبٌ شرعیص ولی واجبٌ تبعیٌ

توضیح این مرام به این است که اگر ما قائل شدیم به وجوب انضمامی مقدمات مفوته معنایش اینست که مقدمات مفوته واجباتٌ بوجوبٍ فعليٍ لکن واجب ما که ذی المقدمه است وجوبش فعلی نیست توضیح به اینست که هر چیزی که شرط است برای ذی المقدمه همان چیز شرط است برای مقدمه .

اولین تصوری که ما از باب شروط داریم اینست که تمام شروطی که برای ذی المقدمه تصور میکنیم شرط هستند بری مقدمه بعنوان مثال روزه مکلف مونث مشروط است به طهارت از حیض روزه انسان در ماه مبارک رمضان در روز از اول طلوع شمس مشروط است به سلامتی تمام این شروط شرط برای آن غسل لیلی نیز میباشد طهارت قبل از طلوع شمس (اغتسال)شرط است . تنها فرق آنها اینست که این شروط نسبت به واجب شرط مقارن هستند و نسبت به مقدمات و شرط قبل از زمان شرط متاخر هستند .

اغتسال قبل از طلمع شمس در شب ماه رمضان مشروط است به اینکه بعد از طلوع مکلف مسافر نباشد اما نسبت به خود روزه شرط مقارن است این امر واضحی است.

مثال قدرت نیز چنین است همانطور که شرط است برای مقدمه ، شرط است برای مقدمه کل ما هو شرط لذی المقدمه مقارناً هو شرط للمقدمه متاخراً لذا اینگونه وارد میشویم که مکلف میداند الان سالم است (مریض و مسافر نیست)و جنب میباشد و فردا اول ماه رمضان است و باید روزه بگیرد بنابراین اغتسال مقدمه است و شرط برای روزه فردا در اینجا وجوب روزه گرفتن نسبت به اغتسال فعلی است زیرا اگراغتسال را انجام ندهد نمیتواند فردا روزه بگیرد لذاوجوب برای غسلی که شرطش متاخر است به حیثی که التشرد قیدٌ للواجب و شرط خارج است ؛ شروط متاخره ای که الان تصور میکنیم برای اغتسال سالم بودن فرداست و نسبت به این شروط میگوئیم التشرظ جزء والشرط خارج به این معنا که اغتسال مشروط است به شرط متاخر (سلامتی شخص بعد از طلوع شمس) تشرط جزء اغتسال است اما شرط متاخر است در این زمان وجوب صیام تشرط را میگیرد و منتقل میشود به اغتسال میگوئیم اغتسال واجب است الاغتسال یجب بوجوب شرعیٍ صدر من المولا و وقع علی الصیام . اغتسال متصل است به صیام به حسب اینکه هرچه برای صیام شرط مقارن در نظر بگیرید شرط متاخر هستند برای مقدمات مفوته ، وجوب را به تمام معنا میگیرد یعنی واجبی که قید و شرط و شرط مقارن و شرط متقدم دارد در مقدمات مفوته میگوئیم این مقدمات ارتباط تشرطی به واجب دارند .

مقدمات مفوته نسبت به واجب دو نوع ارتباط دارد 1. اینکه مقدمات مفوته شرط متقدم هستند برای واجب 2. مقدمات مفوته مشروط هستند به شروط متاخره ای که شرط مقارن هستند با واجب پس دو کانال ارتباطی بین مقدمات مفوته با ذی المقدمه وجود دارد

یکی تشرط ذی المقدمه به مقدمات مفوته و دیگری تشرط مقدمات مفوته به تمام شروط واجب بنابراین تشرط میشود پل ارتباطی . .جوبی که از سمت پروردگار بر فرودگاه حج یا نماز یا صیام فرود میآید بر روی تشرط نیز مینشیند و شروط وجوب را به مقدمات مفوته منتقل میکند و این بیان انضمام است از کانال تشرط . انضمام شبیه دلالت تضمنی است گویا صُم یا صلِّ یا حَجِّ که رفته است روی ذی المقدمه به دلالت مطابقی دلالت میکند بر وجوب ذی المقدمه به دلالت تضمنی دلالت دارد بر وجوب مقدمات و رمز آن تشرط است .

لکن تمام این مطالبی که گفته شد بنده را قانع نکرد که میشود با این توضیحات شاعرانه و تحلیلی وتوجیهی و اعتباری واقعا وجوب شرعی آورد برای مقدمات مفوته و آیا لازم است این وجوب شرعی را قائل بشویم یا خیر و در این داستان به این نتیجه رسیدم که مقدمات وجودیه لازم لا وجوب لها الا وجوبٌ عقلیٌ و این وجوب عقلی ما را بر آن میدارد که از طرف شارع هم برویم به سمت این وجوب عقلی زیرا شارع رئیس العقلاست و این مقدمات را انجام دهیم لکن وجوب عقلی مقدمات چون غیری است هیچ ثمره ای از نظر ثواب و عقاب ندارد بعبارة اخری الوجوب العقلی قسمان 1. وجوب عقلی نفسی

 

logo