1402/10/11
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الحج // فوریت حج // جلسه 58
موضوع : کتاب الحج // فوریت حج // جلسه 58
عن المجتبی علیه السلام : انا الضامن لمن لم یحجس قلبه الا الرضا و یدعوا و یستجاب له
هر کسی که در دلش جز رضایت پروردگار نباشد دعایش مستجاب است
مقدمات وجودیه در ماه رجب ماه شعبان یا رمضان بعد از حصول استطاعت چگونه واجب شرعی میشود؟ واجب عقلی بودنشان مفروق عنها.
با پذیرفتن وجوب نفسی فوری و وجوب شرعی مقدمه که بحث تمام شد.
رسیدیم به اینکه وجوب شرعی یعنی چه ؟ به سه صورت ذکر شد
ترشح تبع اندماج یا انضمام
ترشح را مرور کردیم که فقط در تکوینیات است استعمال ترشح در وجوب مقدمه استعمال حقیقی نیست در بحث اندماج که سومین صورت بود عرض شد که اندماج چیزی جز تبع نیست
اندماجِ حکم تکلیفی در وضعی اندماجِ حکم تکلیفی در تکلیفی مثلا پدری به فرزند میگوید برو از بازار گوشت بخر این رفتن به سوی بازار مندمج در خرید گوشت است. اندماج مورد نظر محققین که قرار بگیرد بمعنای انضمام است آیا انضمام به این معناست که به مجرد امر به ذی المقدمه (یا ابنی اشتر الحم) در درون مامور به وجوب رفتن به بازار تولید میشود؟ اگر این باشد و ذلک جعلٌ واحد این جعل واحد وجوب نفسی میسازد نه وجوب غیری و اگر بمعنای آنست که از این جعل ،جعل دیگری تولید میشود همانند اینکه با اصادر شدن اشتر الحم تولید میشود اُدخل فی السوق نهایتا جعلی در ضمن آن جعل صورت میگیرد که این بازی با کلمات است و همان تبعی میشود یعنی جعلٌ بعد جعلٍ و یا جعلٌ بتبعِ جعلٍ نتیجتا باید گفت وجوب شرعی مقدمه از دو مسیر قابل توجیه است
1. ترشح که مجاز است و ما آن را نمیپذیریم زیرا قواعد علم اصول جز با حقیقت مدون نمیگردد . ما در مقدمه واجب گفتیم مقدمه واجب فقط وجوب عقلی دارد.
قرار شد اموری را در بحث ما نحن فیه (مساله دوم) ذکر کنیم
امر سوم : اشهر حج از شوال و ذیقعده و ذیحجه شروع میشود این زمان ، زمان انجام دادن حج است الان که ماه رجب یا جمادی یا .. است مستطیع شدچطور میشود بین زمان وجوب با زمان واجب فاصله بیفتد؟ الان مستطیع شد و حج وجوبش آمده اما واجبش را باید تا شوال صبر کرد. اگر زمان دوتاست زمان وجوب الان وزمان واجب چند ماه دیگر و فرض بر این است که این مقدمات وجودیه اگر قرار باشد وجوب شرعی بگیرد از حج میگیرد زیرا مقدمه الواجب اند چگونه ترسیم کنیم که الان این مقدمات بشوند واجب شرعی با فرض اینکه حج در شوال میآید
پس بنابراین گویا وجوب مقدمه مقدم است بر وجوب ذی المقدمه یعنی الان که دارد تجهیز میکند التجهیز واجبٌ قبل الحج یعنی مقدمه واجب است قبل از ذی المقدمه این مطلب و این سوال علما را بر آن داشته است که بحث را منقح کنند و این سوال را پاسخ دهند.
برای پاسخ دادن به این سوال دو وجه قابل تصور است :
وجه اول اینکه با استطاعت وجوب حج فعلی میشود مانند دخول وقت ظهر که اذان گفته میشود بمجرد گفتن اذان وجوب صلاة فعلی میشود وقتی وجوب فعلی شد از این وجوب فعلی که بر ذمه مکلف آمده مقدمات را سیراب میکنیم و واجب معلق است الوجوب فعلی و الواجب معلقٌ حج معلق بر موسم حج است بنابراین زمان وجوب با زمان واجب دو تاست . این وجه مورد گفتگوی محققین قرار گرفته و بعضی آن را نپذیرفتند گرچه ما در بحث واجب معلق پذیرفتیم و گفتیم ممکن است بگوئیم الوجوب فعلی و الواجب معلق .
در بحث صاحب فصول عرض شد بحسب عقل و عرف امکان دارد قائل به این مساله شویم به این صورت که در واجب معلق وجوب مشروط به شرط متأخر است و شرط متاخر را قبلا بحث کردیم . به چه شکل مشروط است؟ التقید جزءٌ والقید خارجٌ وجوب هست و فعلی میباشد امااز جهت اینکه بخواهد مکلف را تحریک کند بسوی ذی المقدمه مشروط به تحقق موسم است بشکلی که تقید جزء است و قید خارج تقیّد یعنی مقید بودن وجوب به موسم که جزء واجب و حج است و قید یعنی دو ماه دیگر که الان نیست.
اما زمانی که قید برای واجب است یعنی موسم قیدی است که هم تقید جزء اسست و هم قید یعنی الحج فی الموسم مقیّدٌ بالموسم بشکلی که هم تقید و هم قید جزء حج است یعنی از شوال که شروع میشد شوال جزء حج است و تقید به شوال هم جزء حج است بر خلاف شرط متاخر زمان حج شرط برای وجوب هست ولی شرط متاخر است یعنی تقد جزء و القید خارجٌ به اینصورت مشکل حل میشود زیرا اگر وجوب واجب در مانحن فیه مقید به شرط متاخر نباشد لازم میآید تکلیف به غیر مقدور مثا الان کسی مستطیع شد و این وجوب شرط نداشته باشد معنایش اینست که مکلف باید قدرت کن فیکون داشته باشد و شوال را بیاورد رجب علی کل حال زمان شرط واجب است علی نحوی که الشرط والقید جزءٌ و التقید جزءٌ ایضاً ولی زمان شرط وجوب است بشکل شرط متاخر .
اگر تقید جزء است بنابراین وجوب برای مقدمات فعلی است ارتباط این وجوب به زمان حج لا ینکر اما قید جزء نیست چرا که اگر قید بود تکیف به غیر مقدور میشد در نتیجه وجوب غیری مطلق بالنسبه با مقدمات است بتعبیری دیگر وجوب ما به نسبت با مقدمات اطلاق دارد وای نسبت به انجام حج مشروط و مقید است بلحاظ اشتغال ذمه مطلق است اما بلحاظ انجام حج و فصل حج مشروط است به اینصورت ما مشکل را حل میکنیم و میگوئیم وجوبی بر ذمه ما آمده و مستقر است که فعلیت در واجبش مشروط است به شرط متاخر ولی فعلیت در ذاتش مطلق است یعنی الزام ذمه مکلف را مشغول کرده است پس عقل میگوید این وجوب مشروط به شرط متاخر است الان نمیتوانی حج را انجام دهی پس مقدمات آن را اکنون اتیان کن.
این مطلب را مرحوم خوئی در محاضرات ج 2 ص349 کر کرده است.
این نظریه را شاکرد مرحوم خوئی شهید صدرنمیپذیرد و میفرماید زمان قید برای واجب است نه قید برای وجوب. وجوب مطلق است و مشروط به شرط متاخر نیست دلیل آن به این مضمون است که وجوب فعلی است و مشروط هم نیست وقتی مستطیع شدی وجوب آمده مطلقا واجب مقید به زمان است به اینصورت که شارع مقدس تضمین کرده است زمان را مکلف که در آینده حج را انجام بده پس بنابراین الان بر تو وجوب آمد و آینده هم نصیب تو میشود تا حج را انجام دهی بنابراین حج مقید به زمان است با ضمانت پروردگار وقتی باضمانت پروردگارشد انفکاک پدید میآید الان حج بر تو واجب است اما لازم نیست حج را بیاوری فرصت شوال و ذیقعده و ذیحجه را بر تو تضمین میکنیم که انجام دهی به این شکل تکلیف غیر مقدور لازم نمیآید. حالا اینکه معلوم نیست زنده بماند یانه چه؟ ایشان میفرماید زمان انجام حج تضمین شده است. این تضمین زمان را بخوتهیم توجیه کنیم میگوئیم زمان حج را تضمین میکنیم اگر بودی که انجام میدهی و اگر نبودی به شکل دیگر نائب برای تو انجام میدهد. فرمایش شهید از یک جهت قوی است و آن اینکه وجوب فعلی را مشروط میکند به شرط متاخر در اینجا برزخی پیش میآید که این