« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1402/09/19

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه 48 // وجوب فوریت حج

موضوع : وجوب فوریت حج // جلسه 48

 

عن امیر المؤمنین علیه السلام : الدنیا امد والاخرة ابد [1]

 

دنیا موقت است و آخرت ابدی

در ادامه فرمایش مرحوم سید میخوانیم که ولو خالف و اخّر مع وجود الشرائط بلا عذرٍ یکون عاصیاً بل لایبعد کونه کبیره براساس این بیان فوریت را به گونه ای ذکر کرده است که اگر کسی در سال اول استطاعت حج را بجا نیاورد و بدون عذر به تاخیر انداخت معصیت کار است بلکه بعید نیست گناهش کبیره باشد . این عبارت میشود فرع دوم در عبارات سید.

فرع دوم دارای دو احتمال است

احتمال اول مرحوم سید قائل شده باشد به وجوب نفسی فوریت حج

احتمال دوم قائل شده باشد به اینکه فوریت حج واجب طریقی باشد

طبق احتمال اول فرمایش سید دو قسمتی میشود

قسمت اول : اینکه شخص مخالف و تارک حج در سال اول استطاعت معصیت کار است

قسمت دوم : لایبعد که این معصیت کبیره باشد اما قسمت اول طبق احتمال اول کلام سید صدر من اهله و وقع فی محله اگر فوریت واجب نفسی باشد مکلف بدون عذر فوریت را اتیان نکند هو عاصم مانند ترک روزه و نماز اما اگر احتمال دوم را در نظر بگیریم که سید قائل به غیری بودن فوریت است چه باید کرد؟ طبق احتمال دوم دو مبنای فکری قابل تصور است . طبق یک مبنا کلام سید موجه است و صحیح و طبق مبنایی دیگر قابل توجیه نیست

اما مبنای اول هر کسی که واجب طریقی و غیری را مخالفت کند متجری است و شخص متجری مستحق عقوبت است و یا بتعبیری دیگر التجری معصیةٌ به دو بیان

1. ما افاده صاحب الکفایه فی باب تجری فرمود فعل متجری به فعل قلبی است و خداوند بر افعال مکلفین را معصیت کار میداند فعل قلبی عزم بر عصیان است که میشود فعلٌ باطنیٌ. کسی که میداند لیوان شراب است و قصد میکند که آن را بخورد و بعد معلوم میشود آب بوده است بر اساس اعتقادش عزم بر عصیان کرده است واین عزم فعل است و خداوند بر افعال و تروک مکلفین را مستحق عقوبت میداند

2. ابتدا مقدمه ای را مرور کنیم : ما در اصول خواندیم که احکام بر دو قسم است احکام اولی و احکام ثانوی مثلا صلاة بعنوان اولی واجب است اما اگر شد ضرری و عنوان ثانوی پیدا کرد حرام میشود. با توجه به این مساله در مانحن فیه همین بحث قابل اجرا است مثال واضح لیوان شراب

اگر کسی یقین دارد ظرف شراب است و تصمیم میگیرد بنوشد اما بعد میفهمد آب است این شرب الماء دو عنوان دارد عنوان اولی شرب الماء که حکمش اباح است ولی در اینجا بخاطر تجری عنوان ثانوی پیدا میکند و میشود شربُ الماءِ المتجری به شرب آبی که توسط او تجری حاصل شده است این عنوان ثانوی را به بیانات مختلف میشود نام برد

1. تجری 2. هتک حرمت مولا 3. مخالفت بر پایه عصیان این شرب الماء دیگر خالص نیست بلکه در عالم خارج بیرق شده است برای مخالفت با الله لذا طبق این تصویر بسیاری قائلند که متجری معصیت کار است .

اگر بپذیریم که فعل شرب ماء عنوان ثانوی پیداکرده و قبیح شده لازم نیست کلام صاحب کفایه را بپذیریم که متجری فعل باطنی اش قبیح است. از قواعد فقهی بیرون نمیآئیم که استحقاق عقاب بر فعل خارجی منطبق میشود پس شرب الماء بعنوان اولی مباح و به عنوان ثانوی میشود قبیح و مخالفت با مولا و زیر پا گذاشتن حق الطاعة . طبق این مبنا فرمایش مرحوم سید و مرحوم آخوند درست است اما طبق نظریه شیخ اعظم که میفرماید التجری له قبحٌ فاعلیٌ لا قبحٌ فعلیٌ اصلا عمل متجری معصیت نیست تا معاقب شود و کسانی که بسمت این نظریه رفته اند فقط مذمت را برای متجری میدانند یعنی ملاک در باب معصیت عنوان اولی است.

با توجه به این توضیحات در مانحن فیه فرد مستطیع با اینکه نمیداند سال آینده میتواند حج را انجام دهد یا نه عقل به او میگوید چون مؤمّن و اطمینان نداری و احتمال ضرر و مخالفت با الله هست پس احتیاط واجب که طریقی هست میگوید واجب است امسال انجام بدهی و این حکم عقلی را شارع مقدس امضا میکند کل ما حکم به العقل حکم به الشرع لکن طریقی است و

مصلحت در ذات احتیاط نیست بلکه در حج مصلحت وجود دارد تنها چیزی که در اینجا تصور میشود اتفاق افتادن تجری است نهایتا میشود ترک حج با دو شاخه که یا به بیان مرحوم آخوند میگوئیم عزم ترک است و یا به بیان شیخ اعظم میگوئیم خود ترک حج معنون میشود به حکم ثانوی .

بنابراین بحث ما نحن فیه در فوریت حج در سال اول استطاعت را چطور باید تصمیم بگیریم ؟ در اینجا میگوئیم فعل متجری به معنون میشود به عنوان قبیح که توضیحش سیاتی ان شاالله...


[1] غرر الحکم حدیث 4.
logo