درس خارج فقه استاد محسن ملکی
1400/12/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصوم/صوم المسافر /نیت قضاء در سفر
اوّلین شنبه ز ماه مصطفی شعبهی رحمت به نامش شد بپا
با محمّد شنبه رحمانی شده شنبهی این هفته شعبانی شده
عن النبی صلی الله علیه و آله: وَ خَرَجَ يَوْماً وَ قَوْمٌ يَدْحُونَ حَجَراً فَقَالَ أَشَدُّكُمْ مَنْ مَلَكَ نَفْسَهُ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ أَحْمَلُكُمْ مَنْ عَفَا بَعْدَ الْمَقْدُرَة.[1]
حضرت گروهی را دیدند که با سنگ بزرگی زورآزمایی میکنند و مسابقه میدهند؛ فرمود: قویترین شما کسی است که در هنگام غضب نفس خود را مهار کند و با تحمّلترین شما کسی است که هنگام قدرت بر انتقام، عفو کند.
تنبیه دوم
قبلاً گفتیم یکی از استثناءات عدم جواز روزه برای مسافر، سه روز روزه در مدینه است برای حاجت؛ آیا میتوان این سه روز را نیّت روزهی قضاء کرد یا خیر؟ انضمام نیّت قضاء به این سه روز جائز است یا نه؟ همانطور که در ماه رجب و شعبان که روزهاش مستحبّ است میتوان نیّت قضاء کرد؛ این فرع در کتب فقهی نیامده و میتوان گفت یک نوع استفتاست؛ دلیل موجود دو دسته از روایات است: یکی بشکل مطلق میگوید روزه در سفر جائز نیست و یکی میگوید در سه مورد روزه در سفر جائز است که قبلاً گذشت؛ در مورد مدینه چیزی که از ادلّه استفاده میشود این است که انسان در مدینه میتواند برای طلب حاجت سه روز روزه بگیرد نه بیشتر؛ آیا نیّت روزه قضاء جائز است؟ بعضی قائل به جواز شدهاند با دو مقدّمه:
اوّلاً همین ادلّه ی مذکور خصوصاً دلیل جواز سه روز روزه در مدینه.
ثانیاً قابلیت تداخل؛ سه روز روزهی در مدینه قابلیّت تداخل دارد و تشبیه شده به سه روز روزهی اعتکاف.
سپس به دو قسمت از روایات اشاره کرده است:
اوّل: مکاتبهی حضرت صاحب الزمان به حمیری: أَنَّ نِعْمَ الْقَضَاءُ رَجَب؛[2] ماه رجب چه ماه خوبی است برای قضاء روزه.
دوّم: صحیحه ی حفص بن بختری
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: كُنَّ نِسَاءُ النَّبِيِّ إِذَا كَانَ عَلَيْهِنَّ صِيَامٌ أَخَّرْنَ ذَلِكَ إِلَى شَعْبَانَ كَرَاهَةَ أَنْ يَمْنَعْنَ رَسُولَ اللَّهِ فَإِذَا كَانَ شَعْبَانُ صُمْنَ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ يَقُولُ شَعْبَانُ شَهْرِي.[3]
زنهای پیامبر قضاء روزههایشان را در ماه شعبان انجام میدادند؛ و پیامبر نهی نکردهاند.
ایشان میفرماید: تقریر پیامبر بر این تأخیر ـ با اینکه مبادرت به قضاء خوب است ـ معنایش این است که میتوان ملاک روزهی قضاء و روزهی ماه شعبان با این کار هردو را تحصیل کرد.
اقول این استدلال فائدهای ندارد:
امّا مکاتبهی حضرت با حمیری
اوّلاً کلمات منسوب به امام زمان علیه السلام در دوران غیبت کبری قابل استدلال نیست چون از راه غیرعادی است؛ دلیل شرعی باید طبق موازین حجّیت خبر واحد نقل شود؛ وجود حضرت و ارتباطشان با مردم در زمان غیبت، غیرعادی است و بر اساس معیارهای طبیعی نیست؛ البتّه این کلمات بعنوان مؤیّد در مباحث اخلاقی و اعتقادی قبول است ولی بعنوان دلیل بر حکم شرعی خیر.
ثانیاً حضرت قضاء روزه در ماه رجب و شعبان را مطرح فرمودهاند و بحث سفر نیست.
امّا روایت حفص
اولا این قیاسی بدون وجه است زیرا مقیس شیئ و مقیس علیه شیئ آخر بینها بون بعید؛ مقیس علیه این است که روزهی واجب را در وطن در ماه رجب و شعبان انجام دهیم ولی مقیس روزهای است که اصل آن طبق ادلّه جائز نیست زیرا روزه در سفر جائز نیست الّا ما خرج بالدلیل.
ثانیا این کار خوبی است که انسان روزههای قضایش را در ماه رجب و شعبان انجام دهد.
امّا بحث ما روزهی قضاء در سفر است؛ در مانحن فیه سفر مانع است؛ چیزی که استثناء شده فقط سه روز روزهی مستحب در مدینه است؛ بیش از این دلیلی وجود ندارد؛ بلکه لیس من البر الصیام فی السفر؛ الّا موارد مستثنی.
در نتیجه سه روز روزهی در مدینه برای حاجت را نمیتوان نیت روزه ی قضاء کرد.
اشکال رفقا
میتوان گفت در اینجا اصل روزه ی در سفر توسط ادله ثابت است نهایةً بجای نیت مستحبّ نیت قضاء میکنیم.
جواب استاد
در اینجا چون بحث روزهی در سفر است اصل بر عدم جواز است یعنی هیچ روزهای را نمیتوان در سفر گرفت الّا ما خرج بالدلیل؛ و آنچه با دلیل خارج شده سه روز روزهی مستحب است.