درس خارج فقه استاد محسن ملکی
1400/10/04
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصوم/صوم مسافر /حضور شرط وجوب
شنبه شد نام محمّد جلوهگر * رحمت او هست بر نسل بشر
قَالَ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: مَنْ أَتَى إِلَيْكُمْ مَعْرُوفاً فَكَافِوهُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَأَثْنُوهُ فَإِنَّ الثَّنَاءَ جَزَاءٌ.[1]
اگر کسی به شما احسانی کرد مقابله به مثل کنید و اگر توانش را ندارید او را ستایش و تحسین کنید که همان مدح و ستایش و تحسین جزاء کار نیک است.
﴿خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ﴾[2]
خلاصه جلسه قبل
مشخّص شد که مسافر عالماً و عامداً نمیتواند در سفر روزه بگیرد و اگر این کار را انجام دهد معصیت کرده است همانطور که در روایت سماعة میفرماید: لَا صِيَامَ فِي السَّفَرِ قَدْ صَامَ أُنَاسٌ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ فَسَمَّاهُمُ الْعُصَاةَ.[3] بنابراین برای کسی که حاضر یا مقیم نیست وجوب جعل نشده است؛ در نتیجه حضر و اقامت شرط وجوب وجوب صوم است نه شرط صحت؛ و روزه بالنسبه با این دو واجب مشروط است نه مطلق؛ گرچه شرط وجوب، شرط صحت هم هست زیرا عبادت بدون امر صحیح نیست؛ دلیل بر این حکم دو مورد است:
دلیل اوّل: قیاس اقترانی حملی بر اساس حکم عقل غیرمستقل.
صغری: احدی قائل نشده است به وجوب حضور یا اقامت در ماه مبارک رمضان؛ الّا آنچه علّامه در مختلف از ابی الصلاح حلبی نقل کرده که در ماه رمضان برای مکلّف جائز نیست به سفر برود؛ یعنی باید بماند تا بتواند روزه بگیرد؛ بر این اساس حضور، شرط واجب است نه شرط وجوب.
کبری: هرچه که واجب التحصیل نباشد شرط وجوب است.
این یک دلیل عقلی است البتّه عقل غیرمستقلّ.
دلیل دوّم: قرآن
﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ * أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَريضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذينَ يُطيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ كانَ مَريضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى ما هَداكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[4]
این آیات مکلّفین را به سه قسم تقسیم میکند؛ قسم یجب علیه الاداء و هو الحاضر، قسم یجب علیه القضاء و هو المسافر و قسم تجب علیه الفدیة و هو الذی یطیق؛ از اینجا معلوم میشود حضور، شرط وجوبِ صوم است؛ گفتیم من شهد أی من حضر؛ قید، ظهور دارد در تعلّق به هیئت یعنی وجوب؛ گرچه هم در عروه و هم در کتب دیگر عدم سفر را هم در باب شروط وجوب و هم در باب شروط صحّت آوردهاند؛ با همان توضیحی که ذکر شد که هر چیزی اولاوبالذات شرط وجوب باشد ثانیاوبالعرض شرط صحت است زیرا عبادت بدون امر صحیح نیست.
ظهر من ذلک: مسافر در آیه خروج موضوعی دارد نه حکمی؛ حضر و اقامت، موضوعِ اداءِ روزه است؛ سفر، موضوعِ قضاءِ روزه است؛ و عدم توان، موضوعِ فدیه میباشد.
بنابراین شرط وجوب و شرط واجب، بر اساس ادلهی نقلی مشخّص میشود زیرا این شروط عقلی نیستند؛ هر چیزی که محرز شود شرط وجوب است تحصیلش واجب نیست مانند استطاعت برای حجّ.
ان قلت
اگر شرط وجوب تحصیلش واجب نیست پس چرا فقهاء فتوا میدهند کسی که اموالی دارد باید فحص کند ببیند مستطیع هست یا نه؟
قلت
این برمیگردد به بحث تفحّص در شبهات موضوعیه که آیا واجب است یا نه بلکه بدون فحص میتوانیم برائت جاری کنیم؟ مانحن فیه نیز شبههی موضوعیه است چون نمیداند مستطیع هست یا نه لذا باید فحص کند؛ تحصیل و فحص ربطی به هم ندارند؛ آنچه در اینجا مطرح است این است که مکلّف نسبت به شرائط وجوب که در اختیار اوست وظیفهی تحصیل ندارد؛ البتّه برخی شروط اصلاً در اختیار او نیست مثل زمان؛ امّا استطاعت در اختیار اوست؛ لکن تفحّص یک مسألهی فقهی یا اصولی جدید و مستقل است؛ در برخی موارد اگر فحص نکنیم بسیاری از احکام معطل میشود؛ به همین خاطر بعضی از معاصرین (فاضل یعقوبی) فرموده :شرط وجوب نیز تحصیلش واجب است.
نکته
آیا حضر که شرط وجوب است شرط وجوب فعلی است یا اقتضائی؟ یقیناً باید شرط وجوب فعلی باشد؛ وجوب اقتضائی و انشائی برای همهی مکلّفین جعل شده است؛ امّا آیه توضیح میدهد که مکلّفین بر سه قسمند: حاضر و مسافر و ناتوان؛ بنابراین سفر مانع از فعلیّت وجوب است.
شاهد مطلب آنکه مسافر جاهل به حکم اگر در سفر روزه بگیرد صحیح است؛ روزهی بدون امر که صحیح نیست پس باید امر داشته باشد؛ اگر بخاطر جهل روزه بگیرد امر اقتضائی برای او به فعلیّت میرسد؛ شاهد دیگر آنکه مسافری که سفرش تا رمضان سال بعد طول بکشد، قضاء بر او واجب است؛ پس وجوب اقتضائی وجود دارد؛ خصوصاً طبق قول به اینکه قضاء تابع امر به اداء است.