1404/07/19
بسم الله الرحمن الرحیم
نهی نفسی ونهی غیری/مقدمات بحث /النهی
موضوع: النهی/مقدمات بحث /نهی نفسی ونهی غیری
بحث ما در مورد امر سوم از مقدمات بحث بود که مراد از نهی در عنوان مساله چیست؟
آیا نهی تحریمی است یا اعم از تحریمی وتنزیهی وکراهتی است ؟
گفتیم در این باب دو مطلب ذکر می کنیم:
الف)مراد از نهی اعم از تحریمی وتنزیهی است.
ب) نهی که در عنوان وجود دارد آیا شامل نهی غیری می شود؟ یا فقط نفسی را شامل می شود؟
توضیح ذلک: نهی در عنوان مساله به دو قسم تقدیم می شود؟
نهی نفسی: نهی است که خود فعل دارای نهی باشد، مثل لاتشرب الخمر، لا تاکل الربا.
نهی غیری ومقدمی: نهی است که خود فعل منهیٌّ عنه است و خودش نهی مستقلی ندارد لکن نهیش بخاطر یک عمل حرام دیگری است مثلاً در بحث ضد می خوانیم که آیا امر به شیئ مقتضی نهی از ضدِّش است یا خیر؟
مثلاً ازل النجاسة عن المسجد عند دلوک الشم
در اینجا امر به ازالة نجاسة عن المسجد مستلزم نهی از صلاة هست یا خیر؟ که در اینجا صلاة خودش نهی نفسی ندارد(ولی با قانون مستلزم نهی از شیئ مقتضی فساد آن می شود) این نهی مقدمة می شود برای ازالة نجاسة عن المسجد، حال آیا نهی غیری مثل نهی نفسی داخل در نزاع هست یا نه؟
نزاع : آیا نهی چیزی اقتضاء فساد آن می شود یا نه؟
باز نهی غیری خودش بر دو قسم است:
نهی غیری :1) اصلی : آن است که خودش خطاب دارد مثل اینکه ما قائل به ملازمه بین امر به شیئ ونهی از ضدِّش اگر شدیم.
2) تَبَعی :نهی هست که شیئ منهیٌ عنه خطاب مستقل ندارد بلکه خطاب مستقل نهی از جانب شارع متوجه چیز دیگری شده است ولکن این نهی از آن چیز استفاده شده است مثلاً:فرض کنیم مولی بگوید:صَلِّ ولا تصلِّ فی مکان غصبی شامل نهی از صلاة می شود ولی خودش مستقل نهی ندارد، یاازالة النجاسة عن المسجد که با توجه اینکه امر به شیئ مقتضی نهی از ضدَّش می شود علی الفرض صلاة ضدِّ ازالة است بنابر ملازمه.
• نهی نفسی مسلم داخل در نزاع هست و همچنین نهی غیر اصلی هم داخل در نزاع هست،
سوال: آیا نهی غیری تبعی هم داخل بحث است؟
انظار بین اعلام مختلف است:
1)قول میرزای قمی(ره): همانگونه نهی نفسی داخل در نزاع هست، ولکن نهی غیر تَبَعی خارج از محل نزاع است،چون نهی وتبعی غیری ولو دلالت بر حرمت می کند ولی اگر کسی با آن مخالفت کرد عقاب ندارد که در اینصورت داخل در نزاع نیست ، چون دلالت بر فساد نمی کند.
عبارت میرزای قمی در کتاب قوانین در بحث مقدمه واجب دو مطلب را بیان کرده است که از آن دو مطلب استفاده می شود که نهی غیر تبعی داخل در نزاع نیست .
الف) در مقدمة سادسه از مقدمات بحث مقدمه واجب گفته:
«ان النهی المُستلزم للفساد لیس الا ما کان فاعله مُعاقبلاً»[1]
و در مقدمه هفتم هم فرموده: عدم ثبوت العقاب علی الخطاب اللتبعی که از این دو تا مطلب می فهمیم که ملاک فساد یک عمل عقاب داشتن است و از آنجائی که نهی غیری تبعی چون عقاب ندارد دلالت بر فساد نمی کند پس داخل در نزاع نیست.
2)نظر مرحوم صاحب کفایة(ره): علاوه بر اینکه نهی نفسی ونهی تبعی اصلی داخل در نزاع هست نهی تبعی غیری هم داخل در نزاع هست نهی تبعی غیری هم داخل در نزاع هست چون ولو اینکه نهی غیری تبعی از مقوله لفظ نیست بلکه ازمقوله معناست ( که خطاب ندارد)
پس بدلالت عقلی از خطاب دیگر استفاده می شود و دلالت بر حرمت می کند وملاک ورود در بحث نهی است که دلالت بر حرمت می کند.
"عبارت صاحب کفایة"
«کما لا وجه لتخصیصه بالنفسی فَیَعُمُّ الغیری اذا کان اصلیَّاً و اما اذا کان تَبَعِیَّا فهو وان کان خارجاً عن محل البحث لِما عرفتَ انَّه فی دلالة النهی والتَبَعی منه من مقولة المعنی الَّا اَنَّه داخلٌ فیما هو ملاکه فانَّ دلالته علی الفساد علی القول به انَّما یکون لدلالته علی الحرمة من غیر دَخل لاستحقاق العقوبة علی مخالفته فی ذلک کما توهَّمه القُمی»[2]
جلسه فردا انشاء الله بیان نظریِّة آیت الله خوئی ومختار