1404/02/16
بسم الله الرحمن الرحیم
دلیل دوم بر دلالت معاطاة/آیا معاطاة افاده ملکیَّت می کند؟ /معاطاة
موضوع: معاطاة/آیا معاطاة افاده ملکیَّت می کند؟ /دلیل دوم بر دلالت معاطاة
بحث ما در مورد دلیل دوم بود برای اینکه دلالت کند که معاطاة افاده ملکیَّت می کند،چند تا بحث درباره آیة مبارکه مطرح شده است.
یکی این بود که آیا آیة مطلق است که شامل معاطاة هم بشود یا نه؟ که عرض شد که صدق عرفی لازم است برای وازه بیع تا دلالت کند بر معاطاة.و شیخ انصاری فرمود اگر کسی این صدق عُرفی را انکار کند مکابرة است.
مرحوم امام خمینی(ره): در مورد مطلق بودن آیة مبارکه احلَّ الله البیع دو تا اشکال مطرح کرده اندوخودشان هم جواب داده اند.
اشکال اول: آیة مبارکه در مقام بیان حرمت ربا نیست.بلکه درمقام بیان نفی تساوی بین بیع ورباست، یعنی آیة احل الله البیع وحرم الربا می خواهد بگوید بین بیع وربا تساوی وجود ندارد، در مقابل کسانی که قائلند بیع مثل رباست وکاری به حلیَّت وحرمت ربا ندارند ولذا اگر آیة از یک حیثی اطلاق داشت و از حیث دیگری اطلاق نداشت نمی توانیم به اطلاق آن در جائی بدون اطلاق تمسک کنیم، مثل آیة:فاکلوا مما امسکن، که فقط در مقام بیان این است که صیدی که کلب معلَّم صدق کرده است حلال است ولی در مقام اینکه آیا جای دندان های سگ طاهر است یا نجس،آیة در این مقام نیست،لذا ما نمی توانیم بگوئیم پس این آیة از حیثطهارت ونجاستِ جای دندان های کلب معلَّم اطلاق دارد،پس ما به اطلاق آیة تمسک کنیم معنای ندارد.
آیة مبارکه احلَّ الله البیع وحرَّم الربا در مقام بیان حکم حلیَّت وحرمت ربا نیست،بلکه در مقام بیان نفی تسویة بین بیع ورباست تا جواب قائلین به تساوی بین بیع وربا، پس اطلاق گیری بی معنی می شود.
اشکال دوم:به اطلاق آیة احلَّ الله البیع وحرَّمک الربا:اصلاً آیة می خواهد خبر بدهد از حکم بیع وربا که قبلاً تشریع شده اند، واین دو آیة یک جمله خبریِّة ای است که می خواهد از بیع وربا که در آایات قبل بیان شده خبردهد.
نه اینکه این دو آیة انشاء فعلی حکم برای ربا بکنند: اصل آیة شریفة:الذین یاکلون الربا لایقومون الا کما یقوم الذی یتخبَّطه الشیطان من المس ،یعنی انسان ربا خوار یک انسان گیج ومنگی است که شیطان او را احاطه کرده است .
پس بنا بر این اطلاق هم در اینجا معنی نخواهد داشت، وعلامت اینکه احل الله البیع وحرم الربا یک جمله خبریِّة ای هستند که در مقام اخبار هستند از حکم قبلی بیع وربا این است که در آیة شریفه خدواند متعال سرزنش می کند ربا خواران را، واین سرزنش در صورتی درستاست که قبلاً حکمش را بیان کرده باشند حال بخواهند دباره آن سرزنش کنند.
"عبارت امام خمینی(ره)"
«ثمّ إنّ في إطلاق الآية الكريمة إشكالًا:
أمّا أوّلًا: فلأنّ الظاهر أنّها ليست في مقام حلّية البيع وحرمة الربا، بل بصدد بيان نفي التسوية بينهما في قبال من قال: إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبا فتكون في مقام بيان حكم آخر، فلا إطلاق فيها يدفع به الشكّ عن الأسباب المحتملة وغيرها.
و أمّا ثانياً: فلأنّ الظاهر من الآية أنّ قوله: وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ ... إلى آخره، إخبار عن حكم شرعي سابق، لا إنشاء فعلي للحلّ و الحرمة؛ بقرينة قوله:
﴿الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلَّا كَما يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَسِّ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبا﴾[1]
فلا بدّ وأن يكون حكم البيع و الربا مسبوقاً بالجعل، حتّى يتوجّه على القائل بالتسوية التعيير و التوعيد.
مضافاً إلى أنّ قولهم بالتسوية ظاهر في مسبوقية سلبها، لا كلام ابتدائي، فظاهر الآية- والعلم عنده تعالى- الذين يأكلون الربا لا يقومون إلّاكذا، وذلك لأجل قولهم- مخالفاً لقوله تعالى-: إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبا مع أنّ اللَّه تعالى كان أحلّ البيع وحرّم الربا، فقولهم بما أنّه في قبال حكم اللَّه تعالى، صار موجباً للعذاب و العقاب الاخروي.
فعليه لا تكون الآية بصدد بيان الحلّ و الحرمة، بل بصدد الإخبار عن حلّيةٍ وحرمةٍ سابقتين. ولعلّهما كانتا بلسان رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و سلم.
أو لعلّهما مستفادتان من نحو قوله تعالى: أَوْفُوا بِالْعُقُودِ و تِجارَةً عَنْ تَراضٍ بضميمة بعض آيات تحريم الربا المخصّصة له.
ولعلّهما كانتا متقدّمتين في النزول على قوله: وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ ... إلى آخره، و إن كانت آية وجوب الوفاء، في «المائدة» التي يقال: إنّها أخيرة السور نزولًا؛ لعدم ثبوت كونها بجميع آياتها كذلك، ولو سلّم- كما يظهر من بعض الروايات ففيما عداها كفاية.
وبالجملة: لا يصحّ التمسّك بإطلاق الآية؛ لاحتمال أن يكون الحكم المجعول سابقاً بنحو خاصّ، وكأنّ القائل بالتسوية ادّعى التسوية بين المجعولين، فلا يظهر حال المجعول؛ هل هو مطلق، أو مقيّد؟[2]
*پس خلاصه دو اشکال این شد که:
اولا: آیه در مقام بیان نفی تسویة بین بیع ورباست .
ثانیاً:آیة در مقام بیان خبر دادن از یک حکم قبلی است نه اینکه الآن بخواهد حکم بالفعلی را برای بیع یا ربا جعل کند، لذا آیة احلَّ الله البیع اطلاق ندارد چون در مقام بیان حکم بالفعلِ حلیَّت ِ بیع وحرمت ربا نیست، پس اطلاق گیری بی معناست ،پس تمسُّک به اطلاق آیة هم معنی نخواهد داشت.
جواب از این دو اشکال مرحوم حضرت امام(ره) جلسه آینده انشاء الله