« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد عبدالمجید مقامی

1403/10/08

بسم الله الرحمن الرحیم

انواع بیع/مقدمات بحث معاطات /معاطاة

 

موضوع: معاطاة/مقدمات بحث معاطات /انواع بیع

 

موضوع بحث جدید:معاطاة

قبل از مطرح کردن معاطات واحکام وتنبیهات آن، مُقدماتی ذکر می شود:

«مقدمات»

مقدمه اول:معاطاة مصدر باب مُفاعله است که غالباً باب مفاعله بین الاثنینی است از عاطی ، یُعاطی ، مُعاطیه.

بنابر گفته اُدَباء بین الاثنینی است ولی در بعضی از موارد یک طرفی است وگاهی بع معنای تفعیل است ماضی آن فَعَّل است وگاهی هم به معنای فَعَلَ می آید،اگر به باب فَعَّلَ آمد، دیگه بین الاثنینی نخواهد بود.

این جمله را شرح نظام گفته:

عبارت ایشان:

«وفاعَلَه لِنسبة اصله و هو مصدر ثُلاثیه الی احد الامریین مُتَعَلِّقاً بالآخر للمشارکة صریحا فیجئ العکس ضمناً نحوه ، ضاربتُه و شارکتُهُ ، وبمعنی فَعَّله نحو ضاعَفتُه بمعنی ضَعَّفته وبه معنای فَعَلَ ونحوه سافرتُ بعنی سَفَرتُ».[1]

مقدمه دوم: در هیچیک از ادِّلِّه معاملات واژه معاطاة نیامده ، لذا اگر بخواهیم معاطات را شرح وتفصیل کنیم باید بر اساس فهم عُرف معنی کنیم.

مقدمه سوم:معمولاً فقهای ما در بحث متاجر بعد از بیع لفظی معاطاة را مطرح می کنند ولی شیخ اعظم انصاری(ره) معاطاة در متاجر را مُفَصَّل تر بیان می کنند، لذا بگوئیم بیع در یک تقسیم دو قسم است:

بیع دو قسم است:

1)قولی:مثل بِعتُ،اِشتریتُ

2)فعلی(بیع معاطاة است،یعنی متعاملین بدون لفظ کالا را ردُّ وبدل می کنند)

مرحوم شیخ انصاری(ره): به تبعیَّت فقهاء دیگری مثل علَّامه در تذکرة وشهید ثانی در شرح لمعه بیع معاطاة را اینگونه تعریف کرده است.

"عبارت شیخ انصاری(ره) در مکاسب"

« الکلام فی المُعاطاة ، اِعلم انَّ المعاطات علی ما فَسَّره جماعةٌ ،ان یُعطی کلٌّ من اثنین عِوَضاً عَمَّن یاخذه من الآخر»[2]

تعریف الشهید الثانی(ره):

هی اعطاء کلُّ واحدٍ من المتبایعین مایُرده من المال عِوَضاً عَمَّا یاخذُ من الآخر باتّفاقهما علی ذلک بغیر العقد المخصوص»[3]

پس بر طبق این تعریف ها صرف اعطاء واخذ معاطات نیست بلکه باقصد واختیار می شود معاطات، اذا اگر در جائی اعطاء واخذ غیر اختیاری باشد ، معاطات نمی شود.

در اینجا بعضی از موارد اعطاء واخذ هست ولی طرفینی نیست مثل هبه ، واگر بین الاثنینی بود، مُعاطات صدق می کند.

*آیا معاطات در باب بیع، اثرش مثل بیع بالقوة هست که مثلاً حصول ملکیَّت است، هست.

فیه اقوالٌ:

1)اثرش اباحه تَصَرُّف است

 


logo