1403/09/06
بسم الله الرحمن الرحیم
کلام محقق خوئی/اشکالات شیخ انصاری بر تعریف صاحب مقابس /تعریف صاحب مقابیس برای بیع
موضوع: تعریف صاحب مقابیس برای بیع/اشکالات شیخ انصاری بر تعریف صاحب مقابس /کلام محقق خوئی
بحث در مورد تعریف صاحب مقابس بود که فرمودند بیع همان اثرش است که انتقال باشد.
شیخ انصاری(ره) بر تعریف ایشان اشکال کرده اند که استعمال لفظ بیع بر اثر بیع لغةً او عرفاً معهود نیست، لذا اثر البیع نمی تواند معنای دوم بیع باشد، بلکه معنای بیع عبارتند از انشاء تملیک عینٍ بمالٍ.
بله استعمال لفظ بیع در انتقال واثر استعمال مجازی است وعلاقه اش سببیَّت ومسببیَّت است، بیع(سبب)_ انتقال(مسبب) پس البیع انتقالٌ امَّا مجازاً.
آیا این استعمال درست است یا درست نیست؟
آیة الله خوئی(ره) در یک صورت استعمال مجازی را غلط و در یک صورت صحیح دانسته اند: بستگی دارد که مراد از انتقال چه شد؟اگر مراد همان حصول ملکیَّت عرفی وشرعی باشد در اینصورت استعمال بیع در انتقال به صورت مجازی هم غلط خواهد بود چون انتقال به معنای ملکیَّت شرعی یا عرفی حکم است، وبیع به عنوان موضوع حکمی است پس معنا ندارد حکمی که باید مترتب بر موضوع بشود ومتاخر از موضوع باشد، بیایم موضوع را در حکم استعمال مجاز بکنیم غلط است.
«عبارت آیة الله محقق خوئی(ره)»
«والتحقیق انَّه ان اُریدُ من انتقال اعتبار المالکیَّت به نظر العُرف والشرع ولا شبهة انَّ ذلک متاخرٌ عن البیع تاخراً رُتبیاً وان اخذ البیع بمعنی المبیع لانَّ نسبة البیع الی اعتبار المذکور نسبة الموضوع الی الحکم ، ومن البدیهی انَّ الموضوع یتقدَّم علی حکمه تقدُّماً رتبیَّاً وعلی هذا فا ستعمال کلمة البیع فی الانتقال من الاغلط الواضحة ومعه لا یمکن تعریف البیع بانتقاله» .
ولی اگر مراد از انتقال اعتبار ملکیت در نظر بایع یا متبایعین باشد در اینصورت استعمال استعمال بیع در انتقال صحیح خواهد بود چون بیع وانتقال طبق معنای آخری که گفتیم وجوداً یکی هستد ، چون وقتی بایع می گوید: بعتُ یعنی اعتبار ملکیَّت می کند ومشتری وقتی می گوید: قبلتُ. اعتبار تملَّک می کند، پس بعتُ گفتن همان انتقال است پس بیع همان انتقال است نه اینکه یکی موضوع باشد ویکی محمول ، پس بیع وانتقال تغایر اعتباری دارند به اینصورت که اگر ما بیع را نسبت به بایع بدهیم می شود بیه واگر به عِوَضین نسبت داده شود ، می شود انتقال، مثل اینکه کسی نمی داند انسان، انسان است وما به او می گوئیم: الانسان انسانٌ که دو لفظ تفاوت اعتباری دارند با هم چون در قضایا تغایر موضوع ومحمول، فرق اعتباری هم کفایت می کند.
عبارت بعدی آیة الله خوئی (ره):" وان اُرید من الانتقال اعتبار الملکیَّت بالنظر المُتبایعین فانَّه یجوز تعریف البیع بذلک لِاَنَّ الانتقال مُتَحِّدٌ مع البیع وجوداً وان تغایرا اعتباراً"[1]
-پس ما تا اینجا تعریف اول ودوم صاحب مقابس مورد پذیرش قرار نگرفت.
اشکال شیخ انصاری(ره) بر تعریف سوم صاحب مقابیس:
تعریف سوم صاحب مقابیس: « البیع عبارةٌ عن نفس العقد المُرَکَّب من الایجاب والقبول»
واما اشکال شیخ انصاری : استعمال بیع در عقدی که مرکُّب از ایجاب وقبول باشد استعمال مجازی است وشاهد هم آورده که کلام شهید ثانی در کتاب مسالک ج1ص132 چاپ سنگی بزرگ سطر 16:
« وفیه نظرٌ لانَّ الاطلاق المذکور مجازیٌّ ،یجب الاحتراز عنه فی التعریفات الکاشفة للماهیَّة الَّا مع قیام قرینةٍ واضحة وهو مُنتفیٌّ»
نظر استاد:
در اینجا مافغلاً دنبال نقد کلام شهید ثانی نیستیم ولی اشاره ای می کنیم: علت مجازی بودن استعمال از باب علاقه سبب ومُسببیَّت است.
ولی به نظر می آید که کلام شهید ثانی اشکال دارد ، چون می گوید در تعاریف ماهیات ما باید از استعمال مجازی دوری کنیم .
این حرف درست است در یک صورت وآن تعریف اشیاء واقعی است ولی در مانحن فیه که بیع است اعتباری است عرفاً وشرعاً ، ومعنی ندارد که این تعریف تعریف ماهوی باشد چون باید تعریف به صورت حدِّی ورسمی باشد در تعریف اشیاء واقعی.
مرحوم شیخ انصاری (ره) می فرماید: « والظاهر انَّ المُسَبَّب هو الاثر الحاصل فی نظر الشارع لانَّه المُسَبَّب عَنِ العقد لا النقل الحاصل من فعل الموجب(البایع) لِما عرفتَ من انَّه حاصلٌ بنفس الانشاءِ المُوجِبِ من دونِ تَوَقُّفٍ علی شیئٍ»[2]
توضیح کلام شیخ انصاری(رضوان الله تعالی علیه):اینکه شهید ثانی گفته اگر استعمال بیع در معنایش استعمال مجازی است، مراد شهید از مُسَبَّب انشاء تملیک نیست بلکه مراد ایشان همان نقل است یعنی از دیدگاه شرع وعرف است نه نقل از دیدگاه بایع و مشتری ، چون نقل از دیدگاه بایع ومشتری انشاء تملیک وانشاء قبول است.چون نقل در نظر شرع وعرف همام ملکیَّتی است که حاصل شده است.
بعد شیخ می فرمیاید: در روایات ودر فتاوای فقهاء وآیة قرآن هر کجا واژه های مثل لَزِمَ البیع -وجب البیع اقاله فی البیع احلَّ الله البیع و... مراد از بیع اثر حاصل در نظر شارع است.