« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد عبدالمجید مقامی

1403/08/19

بسم الله الرحمن الرحیم

اشکال مرحوم ایروانی/تعاریف بیع /بیع

 

موضوع: بیع/تعاریف بیع /اشکال مرحوم ایروانی

 

شیخ انصاری تا به حال تعاریف متعددی برای بیع کردند واصل تعریف همان مبادلة مالٍ بمال هست، وخود ایشان هفت اشکال بر تعریف خودشان وارد کردند که بعضی اشکالاتشون قابل پذیرش بود وبعضی ها قابل تامل.

 

بعضی دیگر از اعلام من جمله مرحوم سید یزدی ، مرحوم مامقانی، مرحوم محقق اصفهانی ومرحوم ایروانی در حواشی که بر مکاسب نوشته اند ایرادهای دیگری مطرح کردند، غیر از اون هفت ایرادی که خود شیخ انصاری به تعریفشون مطرح کردند.که ما تعدادی از آنها را مطرح میکنیم تا ببینیم قابل جواب دادن هستند یا خیر؟؟ من جمله آنها:

 

اشکال مرحوم ایروانی در حاشیه شان بر کتاب مکاسب می باشد.

 

یکی از اینها:

شیخ فرمود بیع انشاء تملیک عینٍ بمال،که ظاهر این تعریف نشان میدهد که بیع همان انشاء است ، در حالتی که انشاء سبب بیع است ، چون بیع عمل خارجی بایع است وانشاء سبب این عمل بایع است نه اینکه انشاء خودش بیع باشد.

عبارت ایشان:

 

«انَّ البیع لیس من مقولة الانشاء بل معاملةٌ واقعیَّةٌ تحصل بالانشاء»

 

پاسخ به ایشان:

انشاء یا به معنای ایجاد است یا ابراز یک امر اعتباری است؛ یعنی در هنگام انشاء درواقع دو کار انجام می‌دهد: 1. ایجاد لفظ بیع، 2. ایجاد وجود اعتباری بیع را پس در هر صورت به غیر از وجود لفظی وجود اعتباری بیع هم به وسیله انشاء ایجاد می‌شود، ولی تحققش تحقق اعتباری شرعی عرفی است.

 

و مرحوم شیخ انصاری هم به این مطالب کاملاً آگاه بوده است. لذا نمی‌توان گفت که بیع همان انشاء است. پس اشکال اول ایروانی وارد نیست.

 

اشکال دوم ایروانی:

شیخ انصاری (ره) بیع را انشاء تملیک عین بمال کرد و این انشاء عام است و هم شامل بایع قاصد و هم بایع عابث و هم بایع لاغی می‌شود.

همچنین شامل ایجابی که پشت سرش قبول مشتری هم نیاید می‌شود، در حالتی که انشاء لاغی و عابث و انشاء بدون قبول هیچ کدام بیع نیستند، پس به وسیله این انشاءهای سه‌گانه نقض می‌شود.

 

عبارت ایروانی:

 

« انّه یَشمل انشاء العابث و اللاغی و انشاء الایجاب غیر المتعصب بالقبول مع ان شیئی امن ذلک لیس بیعً بل انشاء البیع»[1]

 

جواب:

بله بیع بر انشاء عابث و لاغی صدق نمی‌کند انشاء بیع هم بر اینها صدق نمی‌کند؛ چون در انشاء بیع قصد واقعی لازم است در حالی که در عابث و لاغی یا اصلاً قصد بیع نیست و یا قصد غیر واقعی است.

پس بله بر ایجابی که پشت سرش قبول نیاید انشاء بیع صدق می‌کند چون شیخ با این تعریف می‌خواهد عمل بایع را برای ما بیان کند (و عمل بایع همان انشاء تملیک عین است) یعنی بایع با گفتن بعتک دارایی خودش را به مشتری تملیک می‌کند که اگر قبول مشتری پشت سرش آمد، تملک محقق می‌شود و اگر نشد تملک نخواهد بود، تملیک هم تحقق نهایی پیدا نمی‌کند. لذا اینکه ایروانی فرمودند به انشاءهای سه‌گانه انشاء بیع نمی‌گویند ، درست نیست به توضیح مذکور.

اشکال سوم ایروانی:

در تعریف انصاری از بیع واژه عین آمده و این کلمه عین اعم از عین متمول و عین غیرمتمول است اعم از عین مالیّت دارد (مثل خانه، فرش، ماشین) و عینی که مالیّت ندارد (مثل فضولات، کرم‌های خاک، سوسک‌ها).

 

جواب مرحوم شیخ انصاری (ره):

مرادش از کلمه عین، عین مُتَمَوِّله هست؛ چون ایشان کلامی دارند ناظر به کلام مصباح المنیر فیّونی، ایشان بیع را گفت: البیع در لغة و مرادش از مبادلة مال مراد مبادلهُ عین بمال. پس مراد شیخ انصاری عین مُتَمَوِّله است. از این قرینه‌ها می‌فهمیم که مراد شیخ از عین، عین مُتَمَوِّله است. لذا ما وقتی قرینه بر این داریم که مراد از عین، عین مُتَمَوِّله است، پس نقض ایروانی وارد نیست.

پس قرینه جلوی ظهور کلمه عین در عموم را می‌گیرد.

 

محقق خوئی (ره) می‌فرماید: اصلاً لزومی ندارد در معوّض و عین مالیّت وجود داشته باشد، مثل اینکه کسی پدرش دستخطی دارد که منحصر به فرد است می‌خواهند به عنوان میراث خانوادگی بماند، و اما این دستخط دست یک نفر است و هیچ کدام از ورثه حاضر به پرداخت پولی برای خرید این دستخط نیستند، ولی پسر بزرگتر می‌رود و آن دستخط را می‌گیرد در عین حال که این دستخط مالیّت ندارد؛ چون مالیت داشتن دو شرط دارد:

 

1. به‌وفور پیدا نشود؛

2. اگر به‌وفور پیدا شد، مالک داشته باشد.

 

جواب به محقق خوئی (ره):

در مثال‌های شما عرفاً بیع صدق نمی‌کند و بله ممکن است در مرحله ابتدایی بیع بگویند در ادامه رفع ید می‌گویند؛ مثل اینکه به کسی پول بدهند که کسی دستخط را در هوا رها کند و دیگری برمی‌دارد.

 


logo