« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسن خمینی

99/07/29

بسم الله الرحمن الرحیم

کلام امام خمینی:

حضرت امام –علیرغم اینکه اصل مبنای مرحوم آخوند در اینکه نهی به معنای طلب باشد را نمی‌پذیرند- اشکال دیگری را متوجه مرحوم آخوند کرده اند:

«ذهب المحقّق الخراسانيّ إلى أنّ النهي كالأمر في دلالته على الطلب، إلاّ أنّ متعلّق الطلب فيه العدم‌.

و التحقيق: امتناع ذلك ثبوتا، و مخالفته للظواهر إثباتا، ضرورة أنّ العدم ليس بشي‌ء، و لا يمكن أن يكون ذا مصلحة تتعلّق به إرادة و اشتياق و لا بعث و تحريك و طلب.

و ما قيل: من أنّ للأعدام المضافة حظّا من الوجود، ليس على ما ينبغي.

و ما يتوهّم:- من تعلّق الطلب ببعض الأعدام وجدانا- خطاء لدى التفتيش، فليس للعدم شيئيّة، و لا يمكن أن يتّصف بصفة، و أن يصير متعلّقا لشي‌ء. نعم قد يكون وجود شي‌ء مبغوضا لفساد فيه، فتنسب المحبوبيّة إلى عدمه عرضا بعد تصوّره بالحمل الأوّلي»[1]

توضیح:

    1. مرحوم آخوند می فرمود نهی دال بر طلب عدم است.

    2. این سخن ثبوتاً و اثباتاً باطل است.

    3. ثبوتاً باطل است چراکه: عدم چیزی نیست تا بخواهد دارای مصلحت باشد و لذا اراده و شوق از طرف نهی کننده نسبت به آن پدید آید و یا بعث و تحریک و طلب نسبت به آن داشته باشد.

    4. ان قلت: اعدام مضاف (مثل عدم شرب خمر) حظّی از وجود دارند.

    5. قلت: این سخن باطل است.

    6. ان قلت: بالوجدان ما به برخی از عدم ها را مطالبه می کنیم

    7. قلت: با دقت اگر توجه کنید این یک خطای احساسی است چرا که عدم چیزی نیست تا صفت بگیرد و متعلق چیزی (مثل طلب) واقع شود

    8. البته گاه یک شیء دارای مفسده است ولذا مبغوض است و در این صورت بالعرض (و تسامحاً) می‌گوییم عدم آن محبوب است.

    9. [بعد تصوره بالحمل الاولی: یعنی وقتی عدم شیء را در ذهن تصور کردیم (حمل اولی)، آن را محبوب فرض می کنیم. توجه شود که عدم دارای حمل شایع نیست چراکه عدم، مصداقی در عام عین ندارد]

حضرت امام سپس به بطلان اثباتی کلام مرحوم آخوند اشاره می کنند و می گویند در ظاهر کلام، نهی به نفس ماهیت تعلق می گیرد و نه به «عدم ماهیت»:

« هذا، مع أنّ النهي كالأمر ينحلّ إلى مادّة و هيئة، و المادّة نفس الماهيّة كمادّة الأمر، و مفاد الهيئة هو الزجر عنها أو عن وجودها بالمعنى الحرفيّ، كما سبق في الأمر، فالبعث و الزجر متعلّقان بالماهيّة، و ليس في النهي ما يدلّ على العدم لا اسما و لا حرفا، فقوله: «لا تضرب» كمرادفه في الفارسيّة «نزن» ليس مفاده عرفا و تبادرا إلاّ ما ذكر، مع أنّه لو صرّح بطلب العدم لا بدّ من تأويله، لما تقدّم.»[2]

و سپس می گویند که مطابق با مبنای صحیح (که نهی را زجر اعتباری می داند یا به عبارتی با صیغه نهی موضوع برای اعتبار زجر در ذهن شنونده ایجاد می شود) اصل نزاع بین اینکه نهی طلب عدم است یا طلب کفّ ساقط می شود:

«و بما ذكرنا- من أنّ متعلّق النهي كالأمر هو الماهيّة أو وجودها، و أنّ النهي زجر لا طلب- يسقط النزاع في أنّ متعلّق الطلب فيه الكفّ أو نفس أن لا تفعل‌»[3]

 


[1] . مناهج‌ الوصول، ج2، ص103.
[2] . همان، ص104.
[3] . همان.
logo