« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسن خمینی

97/02/17

بسم الله الرحمن الرحیم

کلام مرحوم عراقی:

حضرت امام سخن ایشان را چنین تقریر می کند:

«و ما في‌ تقريرات‌ بعض محقّقي العصر: من أنّ مقوّم الحرمة هو مبغوضيّة الوجود، كما أنّ مقوم الوجوب محبوبيّته، و مقتضاه سراية البغض إلى علّة الفعل المبغوض، فيكون كل جزء من أجزاء العلّة- التوأم مع وجود سائر الأجزاء بنحو القضية الحينيّة- مبغوضا بالبغض التبعيّ، و حراما بالحرمة الغيريّة.»[1]

توضیح:

    1. قوام حرمت به مبغوض بودن شیء حرام است و قوام واجب به محبوب بودن شیء واجب است.

    2. و اقتضای این مطلب آن است که بغض به علّت شیء مبغوض، سرایت می کند.

    3. در نتیجه هر جزئی از اجزاء علّت (در حالیکه با بقیه اجزاء توأم است) حرام تبعی است.

    4. البته این توأمان بودن، به نحو قضیه حینیّه است، یعنی وقتی چنین است مبغوض است و نه اینکه به شرط همراه بودن مبغوض باشد.

ما می گوئیم:

مرحوم عراقی در بحث مقدمه واجب، قائل به وجوب مقدمه موصله به نحو قضیه حینیّه بود. (و نه به شرط اجتماع با بقیه مقدمات، بلکه در حین اجتماع با بقیه مقدمات)

 

پاسخ امام به محقق عراقی:

حضرت امام به مرحوم عراقی پاسخ می دهند:

«ففيه:- مضافا إلى أنّ المبغوضيّة لا يمكن أن تكون مقومة للحرمة، و لا المحبوبيّة للوجوب، لأنّهما في الرتبة السابقة على الإرادة المتقدّمة على البعث و الزجر المنتزع منهما الوجوب و الحرمة- أنّ مبغوضيّة الفعل لا يمكن أن تكون منشأ لمبغوضيّة جميع المقدّمات، لعدم المناط فيها على نحو العامّ الاستغراقيّ، لأنّ البغض لشي‌ء يسري إلى ما هو محقّق وجوده و ناقض عدمه، و غير الجزء الأخير من العلّة أو مجموع الأجزاء في المركّب الغير المترتّب، لا ينقض العدم.» [2]

توضیح:

    1. اولاً: مبغوضیت مقوِّم حرمت نیست و محبوبیت مقوِّم وجوب نیست.

    2. چراکه مبغوضیت و محبوبیت، در رتبه سابق بر اراده است و اراده در رتبه متقدم بر بعث و زجر، که از بعث و زجر وجوب و حرمت انتزاع می شود.

    3. [به عبارت دیگر وجوب و حرمت انتزاعی هستند و امور تکوینی که مبغوضیت و محبوبیت باشند، مقوم امور انتزاعی نیستند.]

    4. ثانیاً: مبغوضیت یک کار، نمی تواند منشأ مبغوضیت همه مقدمات آن کار شود چراکه:

    5. در همه مقدمات – به نحو عام استقراقی- ملاک مبغوضیت نیست. [به اینکه مبغوضیت به تک تک مقدمات سرایت کند]

    6. بلکه ملاک مبغوضیت در علّت تامه (همه با هم به نحو عام مجموعی) و یا در جزء اخیر علّت تامه موجود است، چراکه بغض یک شی تنها به چیزی سرایت می کند که آن شی را پدید می آورد و عدم آن را از بین می برد.

 

حضرت امام سپس به فراز قضیه حینیّه از محقق عراقی اشاره می کنند و از آن جواب می دهند:

«و قوله:- إنّ الجزء التوأم مع سائر الأجزاء مبغوض- من قبيل ضمّ ما ليس بالدخيل إلى ما هو الدخيل، فإنّ المجموع بما هو مجموع و إن كان مبغوضا، لأنّه العلّة التامّة لتحقّق الحرام، لكن كلّ واحد ليس كذلك بنحو القضيّة الحينيّة، لعدم الملاك فيه.

هذا، مع أنّه قاس الإرادة التشريعيّة بالتكوينيّة في مقدّمات الواجب، و مقتضى قياسه عدم الحرمة هاهنا، ضرورة أنّ من أراد ترك شي‌ء لا تتعلّق إرادته بترك كلّ واحد من مقدّماته، بل تتعلّق بترك ما هو مخرج مبغوضه إلى الوجود، و هذا واضح. [3]

توضیح:

    1. اینکه مرحوم عراقی می گوید هر جزء همراه با بقیه اجزاء (حینیّه) مبغوض است غلط است چراکه:

    2. این دخالت دادن چیزی که هیچ ربطی ندارد به چیزی است که ربط دارد.

    3. چراکه همه با هم اگرچه ملاک مبغوضیت را دارند ولی تک تک ملاک را ندارند (به نحو قضیه حینیّه) چون ملاک (تحقق بخشیدن به وجود) را ندارند.

    4. ثالثاً: قیاس اراده تشریعیه به اراده تکوینیه باطل است [که به طور مفصل در تقریر فرمایش حضرت امام آن را توضیخ دادیم]

    5. رابعاً: اگر هم قیاس درست بود، باید می گفتند مقدمات حرام نیست چراکه در اراده تکوینی وقتی کسی می خواهد ذی المقدمه را ترک کند، اراده نمی کند ترک تک تک مقدمات را ، بلکه چیزی را اراده می کند که مبغوض را از وجود خارج می کند. (یعنی یک مقدمه و نه همه مقدمات).

جمع بندی:

کلام امام در مقدمه حرام را پذیرفتیم و به عدم حرمت مطلق مقدمات قائل می شویم.

 


[1] امام خمينى، روح الله، مناهج الوصول إلى علم الأصول، قم، چاپ اول، 1415 ق، ج‌1، ص418.
[2] امام خمينى، روح الله، مناهج الوصول إلى علم الأصول، قم، چاپ اول، 1415 ق، ج‌1، ص418.
[3] امام خمينى، روح الله، مناهج الوصول إلى علم الأصول، قم، چاپ اول، 1415 ق، ج‌1، ص419.
logo