4 . حضرت امام سپس روی آنچه گفتیم به اشکال و جوابی اشاره می کنند که سابقاً به نوعی آن را مطرح کرده بودیم.

اشکال: اگر ملاک قصد امر غیری و رسیدن به ذی المقدمه است، باید بگوئیم اگر کسی با چنین قصدی وضو گرفت وقصد قربت نداشت، نمازش صحیح است، بلکه باید بگوئیم مردم متشرّع معمولاً قصد توصل به ذی المقدمه دارند.

جواب: اصلاً مردم متشرّع چنین نیستند بلکه وضو را به جهت صلاحیت برای تقرب به جای می آورند. و لذا اگر به قصد توصل به ذی المقدمه به جای آورند باطل است.

«فإن قلت: إذا أتى المكلّف بالطهارات بداعويّة الأمر الغيريّ و لأجل التوصل إلى الغايات مع الغفلة عن الأوامر النفسيّة أو عباديتها في نفسها تقع صحيحة، بل في ارتكاز المتشرّعة إتيانها لأجل الغير لا لأجل رجحانها النفسيّ.

قلت: كلاّ، فإنّه لو أتى بها لصرف التوصل إلى الغايات من غير قصد التعبد و التقرّب بها تقع باطلة قطعا، و ارتكاز المتشرّعة على خلاف ما ذكرت، بل كل متشرّع يرى من نفسه أنّ إتيانه للستر و غسل الثوب لأجل‌ التوصل إلى الصلاة مخالف لإتيانه بالطهارات لأجل التوصّل إليها، فإنّ فيها يقصد التعبّد بها و يجعل ما هو عبادة وسيلة للتوصل إلى الغايات، فيأتي بالوضوء المتقرب به إليه تعالى للصلاة، و إن كان غافلا عن أمره النفسيّ، لكنّه غير غافل من التعبّد و التقرب به، و لا يحتاج في عباديّة الشي‌ء و وقوعه صحيحا- زائدا عن قصد التقرب بما هو صالح للتعبد به- إلى شي‌ء آخر، فالأمر النفسيّ المتعلّق بذي المقدّمة يدعو إلى الوضوء بقصد التقرب، فإنّه مقدّمة للصلاة، فلا محالة يأتي المكلّف‌ به‌ كذلك‌.»[1]

    1. امّا اشکال چهارم (اشکال دور):

امام می فرمایند اشکال دور چنین است:

«تا امر غیری نیآید، قصد امر غیری ممکن نیست و تا قصد امر غیری ممکن نباشد وضو عبادت نمی شود و تا عبادت نشود، مقدمه نمی شود و تا مقدمه نشود، امر غیری نمی آید»

روشن است که وقتی عبادت بودن وضو ربطی به امر غیری ندارد، این دور باطل می شود.

«و شبهة الدور إنّما تردد لو قلنا بأنّ عباديّتها موقوفة على الأمر الغيري.» [2]