« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسن خمینی

96/02/04

بسم الله الرحمن الرحیم



پاسخ امام به دلیل دوم شیخ انصاری:

چنانکه خواندیم مرحوم شیخ به عنوان دومین دلیل برای تقدیم اطلاق هیأت بر اطلاق ماده به این نکته اشاره کردند که: اگر اطلاق هیأت مقیّد شود، لاجرم اطلاق ماده هم باطل می‌شود ولی اگر اطلاق ماده مقید شود، اطلاق هیأت باطل نمی‌شود.

حضرت امام در پاسخ به این دلیل می‌نویسند:

و فيه بعد معلوميّة أنّ قيود كلٍّ من الهيئة و المادّة لا ترجع إلى صاحبتها، و أنّ لكل موردا خاصا ثبوتا- أنّ تقييد كلٍّ منهما يوجب نحو تضييق لصاحبتها و إبطالا لمحلّ إطلاقها، فإنّ إطلاق «أكرم زيدا» يقتضي الوجوب بلا قيد، كما يقتضي وجوب نفس طبيعة الإكرام من غير تقييد.

فإذا رجع قيد إلى الهيئة- نحو «إن جاء زيد فأكرمه»- تكون الهيئة مقيّدة دون المادّة، أي يجب على فرض مجيئه نفس طبيعة الإكرام بلا قيد، لكن يوجب ذلك تضييقا قهريّا في الإكرام أيضا، لا بمعنى التقييد، بل بمعنى إبطال‌محلّ الإطلاق.

و كذلك إذا ورد قيد على المادّة نحو «أكرمه إكراما حال مجيئه»، فإنّ الهيئة مطلقة و لو من جهة تحقّق المجي‌ء و لا تحقّقه كما في الواجب المعلّق، لكن مع ذلك لا تدعو إلى نفس الإكرام بلا قيد، ف «أكرم» بعث إلى نفس الطبيعة، و «أكرم إكراما حال مجيئه» بعث إليها مقيّدة لا مطلقة، فدائرة البعث في الفرض الأوّل أوسع منها في الثاني.»[1]

توضیح:

    1. اولاً تقیید ماده، تقیید هیأت نیست و تقیید هیأت، تقیید ماده نیست.

    2. ثانیاً تقیید هر یک از این دو، محل اطلاق را در طرف دیگر از بین می‌برد.

    3. «اکرم زیداً» مطلق است هم از حیث ماده (هر نوع اکرام) و هم از حیث هیأت (در هر زمان وجوب هست)

    4. حال اگر قیدی آمد (ان جائک زید فاکرمه) و به هیأت خورد: اکرام مطلق است ولی محدوده آن مضیّق می‌شود (اکرام قبل از آمدن خارج می‌شود) و اگر قیدی آمد و به ماده خورد (اکرمه اکراماً حال مجیئه)، هیأت مطلق است (یعنی وجوب قبل از مجیء هست و بعد هم هست ـواجب معلق) ولی باز هم وجوب و بعث، روی اکرام حال مجیء رفته است و روشن است که دائره بعث محدودتر است از دائره بعث در فرض اطلاق ماده.

 

حضرت امام سپس توضیح می‌دهند اینکه مرحوم شیخ می‌گویند اگر ماده تقیید بخورد، اطلاق هیأت باقی می‌ماند (وجوب هست چه مجیء واقع شده باشد و چه نشده باشد) باطل است چراکه:

«فقوله‌ في‌ بيان‌ بقاء محلّ الإطلاق في طرف الهيئة- من إمكان الحكم بالوجوب على تقدير وجود القيد و عدمه‌- لا يخلو من خلط، فإنّ الواجب المعلّق و إن كان مطلقا من حيث تحقّق القيد و عدمه، لكن دائرة دعوته أضيق من المطلق من القيد، فبالنسبة إلى غير محلّ القيد يبطل محلّ إطلاقه و إن لم يصر مقيدا، فلا فرق بين تقييد الهيئة و المادّة، لا من جهة أنّ تقييد كل لا يوجب تقييد الآخر، و لا من جهة أنّ تقييده يوجب إبطال محلّ إطلاقه، ففرق بين البعث قبل وجود القيد و بينه و بالنسبة إلى المقيّد لا المطلق.»[2]

توضیح:

    1. واجب معلّق (نماز با وضو واجب است) اگرچه وجوبش مطلق است (چه وضو باشد و چه نباشد) ولی به هر حال از واجب غیر معلّق، مضیّق‌تر است.

    2. چراکه وجوب روی «نماز با وضو» رفته و اصلاً وجوب روی «نماز بدون وضو» نرفته است و لذا از این جهت اطلاق باطل شده است اگرچه وجوب مقیّد نشده است.

    3. پس فرقی بین تقیید ماده و تقیید هیأت نیست، یعنی هر یک تقیید دیگری نیست و تقیید هر یک موجب ابطال محل اطلاق می‌شود.

ما می‌گوئیم:

    1. ما حصل فرمایش امام این است که: (در اکرم زیداً ان جائک) همانطور که اگر هیأت مقید شود، وجوب قبل از مجیء نیست و در حالیکه ماده مطلق است ولی قبل از مجیء، حکم روی ماده نرفته است (و لذا اکرام قبل مجیء حکم ندارد) پس اطلاق ماده نسبت به مجیء محل ندارد. همانطور هم اگر ماده مقیّد شود، اکرام (ماده) مقیّد به مجیء است و در حالیکه هیأت (وجوب) مطلق است ولی بدون مجیء حکم (وجوب) روی ماده نرفته است. (و لذا اکرام بلا مجیء حکم ندارد.) پس اطلاق وجوب نسبت به اکرام بلا مجیء محل ندارد.

    2. ولی به نظر می‌رسد این کلام کامل نیست چراکه:

اگر هیأت مقید شود (یعنی وجوب بعد از مجیء حاصل است)، قطعاً ماده (اکرام) بعد از مجیء محقق می‌شود (چراکه قبل از آن شارع اکرام را نمی‌خواسته است.) پس اگرچه ماده مطلق گفته شده ولی آنچه واقع می‌شود در خارج «مقیّد به بعد از مجیء» است ولی اگر ماده مقید شود (یعنی شارع اکرام در فرض مجیء را خواسته است) در این‌جا هیأت مقیّد نیست بلکه روی ماده مقیّد نشسته است. یعنی قبل از مجیء وجوب هست و بعد از آن هم هست. امّا اینکه فرق است بین وجوبی که به «اکرام در فرض مجیء» تعلق گرفته با وجوبی که به «اکرام مطلق» تعلق گرفته است به معنای تقیید هیأت نیست بلکه همان تقیید ماده است.

    3. البته چنانکه گفتیم اصل مدعای شیخ انصاری قابل مناقشه است (و شاید مراد حضرت امام همین باشد:) چراکه تقیید هیأت هم باعث بطلان اطلاق ماده نمی‌شود بلکه برخی از فروش ماده غیر مقدور هستند و این ضرری به اطلاق ماده نمی‌زند. (مثل اینکه اگر شارع گفت به کربلا برو، اینکه ما نمی‌توانیم این مسیر را یک ساعت برویم، ضرری به اطلاق کلام شارع نسبت به زمان حرکت نمی‌زند)

 


[1] مناهج الوصول إلى علم الأصول، . ج‌1، ص369
[2] مناهج الوصول إلى علم الأصول، . ج‌1، ص370
logo