95/09/22
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت امام سپس به شرائط مأموربه میپردازند و مینویسند:
«و أمّا في شرائط المأمور به كصوم المستحاضة بناء على صحّته فعلا لحصول شرطه- و هو أغسال الليلة الآتية- في موطنه، و في شرائط الوضع كالإجازة بناء على الكشف الحقيقيّ، فتحقيقه يتّضح بعد مقدمة، و هي:
أنّ للزمان- بما أنّه أمر متصرم متجدّد متقض بذاته- تقدما و تأخرا ذاتيا، لا بالمعنى الإضافيّ المقوليّ، و إن كان عنوان المتقدم و المتأخّر معنيين إضافيّين، و لا يلزم أن يكون المنطبق عليه للمعنى الإضافيّ إضافيّا، كالعلّة و المعلول، فإنّهما بعنوانهما إضافيّان، لكن المنطبق عليهما، أي ذات المبدأ تعالى- مثلا- و معلوله، لا يكونان من الأمور الإضافيّة، و كالضدّين، فإنّهما مقابل المتضايفين، لكن عنوان الضدّيّة من التضايف، و ذات الضدّين ضدّان.
فالزمان- بهويّته التصرّمية- متقدّم و متأخّر بالذات، و الزمانيّات متقدّمة بعضها على بعض بتبع الزمان، فإنّ الهويّة الواقعة في الزمان الماضي بما أنّ لها نحو اتحاد معه تكون متقدّمة على الهوية الواقعة في الزمان الحال، و هي متقدّمة على الواقعة في الزمان المستقبل، و هذا النحو من التقدم التبعي ثابت لنفس الهويّتين بواسطة وقوعهما في الزمان المتصرّم بالذات، و ليس من المعاني الإضافيّة و الإضافات المقولية. فالحوادث الواقعة في هذا الزمان متقدّمة بواقع المتقدّم- لا بالمفهوم الإضافيّ- على الحوادث الآتية، لكن بتبع الزمان.»[1]
توضیح:
حل مشکل در شرائط متأخر مأموربه (و موضوعات احکام وضعی) با بیان مقدمهای معلوم میشود:
مقدمه: زمان دارای تقدم و تأخر ذاتی است (و نه تقدم و تأخری که از زمره اضافه مقولی هستند)، البته عنوان متأخر و متقدم، دو عنوان اضافی هستند ولی چنین نیست که هرچه این دو عنوان بر آن صدق میکند، ذاتشان هم اضافی باشد.
مثلاً علت و معلول که دارای صفت متقدم ومتأخر هستند ولی ذات علّت و ذات معلول از امور اضافی نیستند.
همچنین مثلاً: ذات دو ضد با هم در تضاد است ولی تقابل آنها یک تقابل اضافی است.
[مامیگوئیم: مراد امام آن است که دو شی در قیاس با هم یک عرض پیدا میکنند که عبارت است از مقوله اضافه، ولی ذات آنها وابسته به آن مقوله نیست بلکه آن عرض، پس از تحقق هر دو و در اثر تقابل آنها، حاصل میشود. پس اخوّت عرضی است که بر زید و عمرو بار میشود. البته گاهی هم این صفت که در قیاس حاصل میشود، یک عرض (معقول اولی) نیست، بلکه یک عنوان انتزاعی است (معقول ثانی) مثل علیّت و معلولیّت. پس ذات خدا علّت است و ذات عبد معلول است ولی ذهن از رابطه آنها یک نوع تقابل را انتزاع میکند. (مثال دیگر: ذات سیاهی و ذات سفیدی، با هم متضاد هستند ولی در قیاس با هم، منشأ انتزاع یک مفهوم ذهنی (تضاد) میشود.)
حال: ذات زمان قبل نسبت به ذات زمان بعد، زودتر حاصل آمده است ولی عنوان تقدم و تأخر بر آنها بار نمیشود چراکه ذات این دو شیء هم زمان نیستند تا نوعی اضافه مقولی بین آنها حاصل شود. همچنین صفتی هم از رابطه آنها انتزاع نمیشود]
پس زمان و زمانیها ذاتاً برهم تقدم دارند و نه اینکه بین آنها اضافه مقولی برقرار باشد. [یا نوعی تقدّم و تأخّر انتزاعی از آنها انتزاع شود]
امام سپس با توجه به این مقدمه میگویند:
«إذا عرفت ذلك يمكن لك التخلّص عن الإشكال بجعل موضوع الحكم الوضعيّ و المكلّف به هو ما يكون متقدّما بحسب الواقع على حادث خاصّ، فالعقد الّذي هو متقدّم بتبع الزمان على الإجازة تقدّما واقعيّا موضوع للنقل، و لا يكون مقدما عليها بواقع التقدّم التبعيّ إلاّ أن تكون الإجازة متحقّقة في ظرفها، كما أنّ تقدّم الحوادث اليوميّة إنّما يكون على الحوادث الآتية، لا على ما لم يحدث بعد من غير أن تكون بينها إضافة كما عرفت.
و موضوع الصحّة في صوم المستحاضة ما يكون متقدّما تقدما واقعيّا تبعا للزمان على أغسال الليلة الآتية، و التقدّم الواقعيّ عليها لا يمكن إلاّ مع وقوعها في ظرفها، و مع عدم الوقوع يكون الصوم متقدما على سائر الحوادث فيها، لا على هذا الّذي لم يحدث، و الموضوع هو المتقدّم على الحادث الخاصّ. و بما ذكرنا يدفع جميع الإشكالات، و كون ما ذكر خلاف ظواهر الأدلة.»
مسلّم لكن الكلام هاهنا في دفع الإشكال العقليّ، لا في استظهار الحكم من الأدلّة.»[2] *
توضیح:
حل مشکل به این است که مکلّفبه (روزه مستحاضه) و موضوع حکم وضعی (عقد) آن چیزهایی هستند که ذاتاً تقدم دارند.
پس عقدی که زماناً تقدم ذاتی و واقعی (و نه تقدم اضافه مقولی) بر اجاره دارد علّت و سبب (حکم وضعی) نقل و انتقال ملکیت است.
حال اگر اجاره در ظرف خودش (فردا) موجود نشد، در این صورت عقدی که امروز واقع شده است واقعاً و ذاتاً متقدم نیست (تقدّم تبعی = به تبع ذات زمان)
همینطور است وقتی میگوئیم حوادث یومیه متقدم است یعنی بر حوادث روزهای بعد متقدم ذاتی است و نه بر آنچه هنوز حاصل نشده است. (در حالیکه اصلاً مقدمه اضافی در کار نیست)
پس روزه مستحاضه متقدم ذاتی است بر اغسال شب بعد، (و اگر اغسال واقع نشد، این روزه، تقدم ذاتی نداشته است) ولی هیچ گونه تقدم اضافی بین آنها برقرار نیست.