« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسن خمینی

94/06/28

بسم الله الرحمن الرحیم

کلام مرحوم آخوند:

مرحوم آخوند در تعریف واجب نفسی و غیری می نویسد:

«و منها تقسيمه‌ إلى‌ النفسي‌ و الغيري‌

و حيث كان طلب شي‌ء و إيجابه لا يكاد يكون بلا داع فإن كان الداعي فيه هو التوصل به إلى واجب لا يكاد التوصل بدونه إليه لتوقفه عليه فالواجب غيري و إلا فهو نفسي سواء كان الداعي محبوبية الواجب بنفسه كالمعرفة بالله تعالى أو محبوبيته بما له من فائدة مترتبة عليه كأكثر الواجبات من العبادات و التوصليات.» [1]

توضیح:

    1. طلب یک شیء حتماً به خاطر یک هدفی است.

    2. اگر هدف از ایجاب، توصل به واجب دیگر است (که بدون واجب اول، وصول به آن واجب دیگر ممکن نیست)، واجب غیری است و الا نفسی است.

    3. واجبات نفسی هم گاه بالذات مطلوب و محبوب هستند و گاه به خاطر فائده ای است که بر آن واجب مترتب است.

ایشان سپس به اشکال و جواب معروف اشاره می کنند:

«هذا لكنه‌ لا يخفى‌ أن الداعي لو كان هو محبوبيته كذلك أي بما له من الفائدة المترتبة عليه كان الواجب في الحقيقة واجبا غيريا فإنه لو لم يكن وجود هذه الفائدة لازما لما دعا إلى إيجاب ذي الفائدة.

فإن قلت نعم و إن كان وجودها محبوبا لزوما إلا أنه حيث كانت من الخواص المترتبة على الأفعال التي ليست داخلة تحت قدرة المكلف لما كاد يتعلق [بها] بهذا الإيجاب.

قلت بل هي داخلة تحت القدرة لدخول أسبابها تحتها و القدرة على السبب قدرة على المسبب و هو واضح و إلا لما صح وقوع مثل التطهير و التمليك و التزويج و الطلاق و العتاق إلى غير ذلك من المسببات موردا لحكم من الأحكام التكليفية.

فالأولى أن يقال إن الأثر المترتب عليه و إن كان لازما إلا أن ذا الأثر لما كان معنونا بعنوان حسن يستقل العقل بمدح فاعله بل و بذم تاركه صار متعلقا للإيجاب بما هو كذلك و لا ينافيه كونه مقدمة لأمر مطلوب واقعا بخلاف الواجب الغيري لتمحض وجوبه في أنه لكونه مقدمة لواجب نفسي و هذا أيضا لا ينافي أن يكون معنونا بعنوان حسن في نفسه إلا أنه لا دخل له في إيجابه الغيري و لعله مراد من فسرهما بما أمر به لنفسه و ما أمر به لأجل غيره فلا يتوجه عليه الاعتراض بأن جل الواجبات لو لا الكل يلزم أن يكون من الواجبات الغيرية فإن المطلوب النفسي قلما يوجد في الأوامر فإن جلها مطلوبات لأجل الغايات التي هي خارجــــة عن حقيقتها فتأمل.»[2]

توضیح:

    1. اشکال مطرح است که: اگر یک واجب به خاطر فائده ای که بر آن مترتب است واجب شده است، در حقیقت واجب غیری است.

    2. إن قلت: آن فائده اگرچه لازم است که محقق شود ولی چون تحت قدرت مستقیم عبد نیست، واجب به حساب نمی آید.

    3. قلت: اگرچه مستقیماً تحت قدرت نیست بلکه وقتی سبب آن تحت قدرت است، خودش هم مقدور به حساب می آید (و این در همه مسببات جاری است)

    4. پس بهتر است که در جواب اشکال بگوییم:

اگرچه فائده لازم است که محقق شود ولی خود واجب (که فائده بر آن مترتب است) نیز دارای حُسن است که عقل تارک آن را ذم می کند و فاعل آن را مدح می کند.

    5. پس واجب نفسی آن واجبی است که خودش دارای حسن است اگرچه مقدمه حصول فائده حَسَن هم هست. ولی واجب غیری چنین نیست بلکه واجب غیری تنها دارای عنوان مقدمه واجب است.

    6. ان قلت: ممکن است واجب غیری از جهت خودش حسن باشد علیرغم اینکه عنوان حسن دیگری به جهت مقدمه بودن بر او عارض شده است.

    7. قلت: اینکه می گوییم واجب نفسی آن است که به خاطر خودش واجب شده است، اشاره به همین است که اگر یک واجب دارای حسن ذاتی هست ولی علت وجوبش حسن ذاتی آن نیست بلکه «مقدمه بودن آن برای حسن دیگری» است، باز هم واجب غیری است.

    8. و به سبب همین که گفتیم (ملاک واجب نفسی، وجود عنوان حسن بالذات است در حالیکه همین عنوان علت وجوب باشد)، اشکال ذیل پاسخ داده می شود (اشکال: همه واجبات به خاطر فائده ای که در آنها می باشند واجب شده اند، پس واجب غیری هستند)

ما می گوییم:

    1. مطلوببالذاتبه خاطر غیرواجب دیگرفائدهمطلوببالذاتبه خاطر غیرواجب دیگرفائدهما حصل فرمایش مرحوم آخوند آن است که ابتدا می فرماید:

و سپس بحث را چنین مطرح می کند:

مطلوببالذاتبه خاطر غیرمطلوب دارای عنوان حسن مستقل است: واجب نفسیمطلوب دارای عنوان حسن مستقل نیست: واجب غیریمطلوببالذاتبه خاطر غیرمطلوب دارای عنوان حسن مستقل است: واجب نفسیمطلوب دارای عنوان حسن مستقل نیست: واجب غیری

 

    2. مرحوم آخوند در «خاتمة شرائط الاصول» بین وجوب للغیر و وجوب غیری فرق گذاشته اند.

ایشان می نویسد:

«و لا ينافيه‌ ما يظهر من الأخبار من كون وجوب التعلم إنما هو لغيره لا لنفسه حيث إن وجوبه لغيره لا يوجب كونه واجبا غيريا يترشح وجوبه من وجوب غيره فيكون مقدميا بل للتهيؤ لإيجابه فافهم.» [3]

توضیح:

وجوب می تواند لغیره باشد ولی غیری نباشد. وجوب غیری آن وجوبی است که از وجوب غیر مترشّح می شود و لذا مقدمی است ولی وجوب لغیره می تواند برای این باشد که مکلف آماده شود تا شارع غیر را واجب کند. مثل وجوب تعلم که قبل از ایجاب احکام است.

    3. مطلوببالذات: نفسیبالغیرللتهیؤ: نفسیلا للتهیؤمطلوب دارای عنوان حسن مستقل شده است (به خاطر وصول به فائده دیگر)مطلوب دارای عنوان حسن مستقل نشده است (به خاطر وصول به واجب دیگر)مطلوببالذات: نفسیبالغیرللتهیؤ: نفسیلا للتهیؤمطلوب دارای عنوان حسن مستقل شده است (به خاطر وصول به فائده دیگر)مطلوب دارای عنوان حسن مستقل نشده است (به خاطر وصول به واجب دیگر)با این حساب می توان فرمایش آخوند را چنین جمع بندی کرد.

 

    4. مرحوم آخوند تصریح ندارند ولی ظاهراً باید بپذیرند که اگر یک شیء به خاطر وصول به واجب دیگر، واجب شد ولی در عین حال دارای عنوان حسن مستقل شد، واجب نفسی است، و اگر یک شیء به خاطر فائده ای که بر آن مترتب است واجب شد ولی دارای عنوان حسن مستقل نشد، واجب غیری است.

    5. اشکال اصلی به مرحوم آخوند آن است که طبق فرمایش ایشان واجبات نفسی باید دارای عنوان حسن مستقل عقلی باشند در حالیکه بالوجدان چنین نیست.


[1] . كفاية الأصول ( طبع آل البيت ) ؛ ص107.
[2] . كفاية الأصول (طبع آل البيت) ؛ ص107.
[3] . كفاية الأصول ( طبع آل البيت ) ؛ ص377.
logo