« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسن خمینی

94/02/01

بسم الله الرحمن الرحیم

     راه حل دوم مرحوم حائری:

«و يمكن‌ أن‌ يقال‌ بوجه‌ آخر: و هو ان ذوات الافعال مقيدة بعدم صدورها عن الدواعي النفسانية محبوبة عند المولى، و توضيح ذلك يتوقف على مقدمات ثلاث:

احداها: ان المعتبر في العبادة يمكن ان يكون اتيان الفعل بداعى امر المولى بحيث يكون الفعل مستندا الى خصوص امره، و هذا معنى بسيط يتحقق في الخارج بامرين: احدهما جعل الامر داعيا لنفسه، و الثاني صرف الدواعي النفسانية عن نفسه، و يمكن ان يكون المعتبر اتيان الفعل خاليا عن ساير الدواعي و مستندا الى داعي الامر بحيث يكون المطلوب المركب منهما، و الظاهر هو الثاني لانه انسب بالاخلاص المعتبر في العبادات.

الثانية: ان الامر الملحوظ فيه حال الغير تارة يكون للغير و اخرى يكون غيريا مثال الاول الامر بالغسل قبل الفجر على احتمال، فان الامر متعلق بالغسل قبل الامر بالصوم، فليس هذا الامر معلولا لامر آخر إلّا ان الامر به انما يكون لمراعاة حصول الغير في زمانه، و الثاني الاوامر الغيرية المسببة من الاوامر المتعلقة بالعناوين المطلوبة نفسا.

الثالثة: انه لا اشكال في ان القدرة شرط في تعلق الامر بالمكلف، و لكن هل يشترط ثبوت القدرة سابقا على الامر و لو رتبة او يكفي حصول القدرة و لو بنفس الامر؟ الاقوى الاخير، لعدم وجود مانع عقلا في ان يكلف العبد بفعل يعلم بانه يقدر عليه بنفس الامر.» [1]

توضیح :

    1. افعال اگر صدورشان ناشی از دواعی نفسانی نباشد، نزد مولا محبوب هستند.

    2. توضیح مطلب مقدماتی می طلبد:

    3. مقدمه اول: آنچه در عبادت معتبر است آن است که فعل مستند به امر شارع باشد حال این استناد یا بسیط است و یا مرکب است. (یعنی یا شارع یک امر بسیط را خواسته است و یا یک امر مرکب را خواسته است)

    4. اگر بسیط است، برای تحصیل آن باید دو کار کنیم یکی امر را انگیزه خود قرار دهیم و دیگر آنکه دواعی نفسانی دیگر را از خود دور کنیم.

    5. و اگر مرکب است شارع به هر دو کار امر کرده است (هم به قصد امر کردن و هم به خلو نفس از دواعی نفسانی)

    6. با «اخلاص» ، معنای مرکب سازگار تر است.

    7. مقدمه دوم: اوامری که چیز دیگری در آن ها لحاظ شده است، گاهی «برای غیر» است و گاهی «غیری» است «برای غیر» مثل جایی که امر به چیزی تعلق می گیرد ولی فی الواقع شارع آن را برای رسیدن به چیزی دیگر آورده است (مثل امر به غسل قبل از فجر ـ چراکه هنوز امر به صوم پدید نیامده تا امر به غسل از او حاصل شده باشد ـ)

    8. «غیری» مثل آن مواردی که امری از امر نفسی حاصل می شود.

    9. مقدمه سوم: قدرت شرط تعلق امر به مکلف است (مکلف اگر قدرت نداشته باشد امر ندارد) ولی اگر قدرت با نفس امر حاصل شود، کافی است.

پس از این مقدمات می فرماید:

«اذا عرفت هذا فنقول: الفعل المقيد بعدم الدواعي النفسانية و ثبوت الداعي الالهي الذي يكون موردا للمصلحة الواقعية و ان لم يكن قابلا لتعلق الامر به بملاحظة الجزء الاخير للزوم الدور، اما من دون ضم القيد الاخير فلا مانع منه. و لا يرد ان هذا الفعل من دون ملاحظة تمام قيوده التي منها الاخير لا يكاد يتصف بالمطلوبية، فكيف يمكن تعلق الطلب بالفعل من دون ملاحظة تمام القيود التى يكون بها قوام المصلحة.

لانا نقول: عرفت انه قد يتعلق الطلب بما هو لا يكون مطلوبا في حد ذاته، بل يكون تعلق الطلب لاجل ملاحظة حصول الغير، و الفعل المفيد بعدم الدواعى النفسانية و ان لم يكن تمام المطلوب النفسى مفهوما، لكن لما لم يوجد في الخارج إلّا بداعى الامر لعدم امكان خلو الفاعل المختار عن كل داع يصح تعلق الطلب به، لانه يتحد في الخارج مع ما هو مطلوب حقيقة، كما لو كان المطلوب الاصلى اكرام الانسان فانه لا شبهة في جواز الامر باكرام الناطق لانه لا يوجد في الخارج الا متحدا مع الانسان الذى اكرامه مطلوب اصلى، و كيف كان فهذا الامر ليس امرا صوريا بل هو امر حقيقى و طلب واقعي لكون متعلقه متحدا في الخارج مع المطلوب الاصلى.

نعم يبقى الاشكال في ان هذا الفعل اعنى الفعل المقيد بعدم الدواعي النفسانية مما لا يقدر المكلف على ايجاده في مرتبة الامر فكيف يتعلق الامر به، و قد عرفت جوابه في المقدمة الثالثة هذا.» [2]

توضیح :

    1. افعالی که به «قصد امر الهی» و «عدم انگیزه نفسانی» مقید است، در حقیقت به یک امر مرکب مقید است (مقدمه اول) که جزء اول (قصد امر الهی) آن مرکب را نمی توان لحاظ کرد چراکه دور پیش می آید ولی به جزء دوم می توان امر کرد.

    2. اگر اشکال شود که قید مرکب است و بدون جزء اول (قصد امر) مطلوب نیست می گوییم:

    3. در مقدمه دوم گفتیم که گاهی امر به خاطر آن است که غیر حاصل شود.

حال: فعلی که «عدم دواعی نفسانی» در آن لحاظ شده است (جزء دوم) اگرچه از حیث مفهومی، تمام المطلوب نیست ولی خارجاً وقتی بخواهد واقع شود، به «قصد امر» واقع می شود چراکه فاعل مختار بالاخره یک اراده و قصدی کرده است.

    4. اگر اشکال شود که «فعل به عدم داعی نفسانی»، قبل از امر، مقدور نیست (چراکه هیچ قصد دیگری برای مکلف وجود ندارد)

می گوییم: با وجود امر، مقدور است (مقدمه سوم)

مرحوم بروجردی اشکال کرده اند:

«و فيه‌:- بعد الاعتراف‌ بأنّ هذا التقرير أسلم من الإشكال ممّا أفاده الشيخ من تصوّر الأمرين‌ مع أنّه يرد عليه ما أوردنا على مقالة الشيخ رحمه الله؛ فإنّ ما هو المطلوب هو الأجزاء مع كلا القيدين بالفرض، فقصد أحد القيدين؛ أي صَرف الدّواعي النفسانيّة فقط، لا يكون مقرّباً، بل الأمر به صوريٌّ لا حقيقيّ- أنّه لا دليل على اعتبار صَرف الدّواعي النفسانيّة في العبادات.» [3]

توضیح :

    1. این تقریر از تقریر دو امری بهتر است.

    2. ولی اولاً: همان اشکال که در آنجا مطرح شد اینجا هم مطرح است به این نحوه که: قصد عدم داعی نفسانی چون جزء مطلوب است، متعلق امر نمی تواند واقع شود.

    3. ثانیاً: اگرچه قبول داریم که عدم دواعی نفسانی ملازم با قصد قربت است ولی همه کلام شما در آن بود که امر شارع به «عدم دواعی نفسانی» تعلق گرفته باشد در حالیکه دلیلی بر «اعتبار عدم دواعی» نداریم.

 


[1] . دررالفوائد ( طبع جديد ) ؛ ص97.
[2] . دررالفوائد ( طبع جديد ) ؛ ص97.
[3] . لمحات الأصول ؛ النص ؛ ص73.
logo