93/10/13
بسم الله الرحمن الرحیم
مرحوم آخوند می نویسد:
«هل الجمل الخبرية التي تستعمل في مقام الطلب و البعث مثل يغتسل و يتوضأ و يعيد ظاهرة في الوجوب أو لا لتعدد المجازات فيها و ليس الوجوب بأقواها بعد تعذر حملها على معناها من الإخبار بثبوت النسبة و الحكاية عن وقوعها. الظاهر الأول بل تكون أظهر من الصيغة و لكنه لا يخفى أنه ليست الجمل الخبرية الواقعة في ذلك المقام أي الطلب مستعملة في غير معناها بل تكون مستعملة فيه إلا أنه ليس بداعي الإعلام بل بداعي البعث بنحو آكد حيث إنه أخبر بوقوع مطلوبه في مقام طلبه إظهارا بأنه لا يرضى إلا بوقوعه فيكون آكد في البعث من الصيغة كما هو الحال في الصيغ الإنشائية على ما عرفت من أنها أبدا تستعمل في معانيها الإيقاعية لكن بدواعي أخر كما مر.»[1]
توضیح :
1. [گفته شده است که : جملات خبریه برای طلب وضع نشده اند و لذا اگر در طلب استعمال شدند، استعمال مذکور، استعمال مجازی است.]
2. جملات خبریه گاه در طلب وجوبی استعمال می شوند و گاه در طلب ندبی و گاه در مطلق طلب.
3. حال آیا اگر بدون قرینه برای طلب استعمال شدند، ظهور در طلب وجوبی دارند و یا چنین ظهوری ندارند (چراکه در بقیه معانی مجازی هم استعمال می شوند و وجوب قوی ترین مجاز نیست.)
4. ظاهراً، اگر جملات خبریه در معنای طلب استعمال شدند، ظاهر در طلب وجوبی هستند بلکه ظهور آنها در وجوب از ظهور هیأت امر در وجوب اقوی است.
5. اما باید توجه داشت که: استعمال جملات خبریه در مقام طلب [و نه در نفس طلب] استعمال مجازی نیست بلکه استعمال در همان معانی حکایی است (موضوع له) ولی انگیزه گوینده از این حکایت، بعث است.
6. [به عبارت دیگر: گاه خبر می دهیم و حکایت می کنیم تا مخاطب از مطلبی مطلع شود و انگیزه ما هم صرفاً اخبار است و گاه خبر می دهیم، حکایت می کنیم تا مخاطب از مطلبی مطلع شود ولی انگیزه آن است که او بداند ما به چیزی جز وقوع این مطلب راضی نیستیم و لذا منبعث شود]
7. و لذا ظهور جملات خبریه در وجوب، از ظهور هیأت امر قوی تر است.
8. تفاوت انگیزه ها در اینجا مثل تفاوت انگیزه ها است که در معنای صیغه های انشایی به آن اشاره کردیم. [گفتیم: گاه بعث می کنیم به داعی انبعاث و گاه بعث می کنیم به داعی تمسخر]
ما می گوییم :
1. سابقاً گفتیم ـ الافادات و الاستفادات، ج1 ص 556 ـ که مرحوم آخوند درباره جملات مشترکه که گاه در مقام اخبار و گاه در مقام انشاء به کار می روند، می فرمودند:
«ثم لا يبعد أن يكون الاختلاف في الخبر و الإنشاء أيضا كذلك فيكون الخبر موضوعا ليستعمل في حكاية ثبوت معناه في موطنه و الإنشاء ليستعمل في قصد تحققه و ثبوته و إن اتفقا فيما استعملا فيه.»[2]
توضیح :
بعید نیست که بگوییم این گونه جملات برای «ثبوت بین مبدء و فاعل» وضع شده اند ولی گاه استعمال می شوند تا از آن نسبت ثابته حکایت کنند و گاه استعمال می شوند تا آن نسبت را ایجاد کنند.
2. ممکن است بر مرحوم آخوند اشکال شود که آنچه شما اینجا می فرمایید با سخن سابق سازگار نیست چراکه در اینجا می فرمائید: جملات مذکور همواره ـ حتی در حالت انشاء ـ در معنای اخبار از ثبوت نسبت استعمال می شوند.
3. در دفاع از مرحوم آخوند ـ و تکمیل آنچه در افادات آوردیم ـ می گوییم مراد از جملات مشترکه در آنجا، امثال بعتُ و اشتریتُ است در حالیکه در این بحث، سخن درباره جملات خبریه ای است که در مقام طلب هستند.