93/07/08
بسم الله الرحمن الرحیم
قول چهارم:
وجوب عبارت است از «طلب مسبوق به اراده شدیده»
مرحوم بروجردی اشکال فرموده بودند:
«و فيه: أن الوجوب بعد تحصله و صيرورته وجوبا يصير موجبا لاستحقاق العقوبة، فإيجاب الاستحقاق من لوازمه و آثاره لا من مقوماته.» [1]
ما می گوییم :
إن قلت: با توجه به آنچه در ذیل قول سوم آوردیم لفظ «وجوب» برای مفهومی وضع شده است و ما در صدد شناسایی آن مفهوم هستیم. حال آنچه از طلب متقدم است نفس اراده شدیده است ولی صفت «مسبوقیت» در رتبه متقدم نیست. و سابقاً به طور مکرر آوردیم که می توان از یک شیء در حالیکه با صفت سابقیت و یا مسبوقیت برای اشیاء دیگر، لحاظ شده است، مفهوم گیری نمود. پس اینکه اراده متقدم است باعث نمی شود مسبوقیت آن هم متقدم باشد.
قلت: (در دفاع از مرحوم بروجردی) «طلب مسبوق به اراده شدیده» چون معلول اراده شدیده است، با «طلب مسبوق به اراده ضعیفه» که معلول اراده ضعیفه است، فرق دارند چراکه دو علت مختلف (اراده شدیده و اراده ضعیفه) نمی توانند معلول واحد (طلب) داشته باشند.
پس اگرچه «طلب مسبوق به اراده شدیده» مفهوم کاملی است و تقدم وجود خارجی علت ضرری به «لحاظ ذهنی مسبوقیت معلول» نمی زند، امّا «طلب مسبوق به اراده شدیده» حتماً دارای قیـــــدی حقیقی است که آن را از طلب مسبوق به اراده ضعیـــــفه ممتاز می کند. آن قیــــد مسبوقیت اراده نیست چراکه «مسبوقیت اراده» قیدی است که ذهن آن را از قیاس علت و معلول اخذ می کند و نه آنکه قیدی خارجی باشد. به عبارت دیگر مسبوقیــت امری تحلیــــلی است و ما در مقام بازشناسی قیــــد و فصل حقیقی هستیم.
این ان قلت و قلت، به نوعی دیگر در کلام مرحوم بروجردی آمده است:
«فإن قلت: الظاهر أن الطلب الإيجابي و الندبي لا فارق بينهما بالنظر إلى ذاتيهما بل الفرق بينهما بجهة علتهما، أعني الإرادة، فالطلب الإنشائيّ المسبب من الإرادة الشديدة ينتزع عنه الوجوب، و الطلب الإنشائيّ المسبب من الإرادة الضعيفة ينتزع عنه الندب.
قلت: العلتان المختلفتان لا يعقل أن يكون ما صدر عنهما متماثلين من جميع الجهات، و يكون المائز بين المعلولين منحصرا في كون أحدهما منتسبا إلى العلة الكــــذائية، و الآخر منتسبا إلى العلـــة الكذائية الأخرى.
ففيما نحن فيه ليس لأحد أن يقول: إن الطلب الوجوبيّ و الندبي متماثلان من جميع الجهات، و إنما يتصف الطلب الوجوبيّ بهذه الصفة، أعني صفة الوجوب بصرف انتسابه إلى الإرادة الشديدة، و الطلـــب الندبي يتصف بهذه الصفة بصرف انتسابه إلى الإرادة الضعيفة، من دون أن يكون بينهما اختلاف من غير جهة الانتساب.»[2]
قول پنجم:
وجوب عبارت است از «طلب مسبوق به مصلحت حتمیه»
مرحوم بروجردی اشکال کرده است:
«و وجه الضعف أن المصالح و المفاسد متقدمة رتبة على الإرادة لكونها من عللها، فيكون الطلب متأخرا عن المصالح و المفاسد بمرتبتين، فلا يصح عدّها من مقومات الوجوب و الاستحباب، اللذين هما قسمان من الطلب.»[3]
ما می گوییم :
آنچه به عنوان نقد قول قبل مطرح شد، در این جا هم قابل ارائه است.
قول ششم:
وجوب عبارت است از طلب شدید و تمایز آن با استحباب به شدت و ضعف در حقیقت واحده است.
مرحوم بروجردی این قول را چنین تقریر کرده است:
«بل الحق المؤید بالوجدان و البرهان هو أن تکون الارادة متفاوتة بالشدة و الضعف لصحة اتصاف الارادة بالشدة تارة و بالضعف تارة أخری و عدم کون الارادة الوجوبیة مع الارادة الندبیة فی عرض واحد، فإذا کان مبدء الطلب کذلک فنفس الطلب یکون کذلک بالتبع، أی یکون التفاوت بین الطلب الایجابی و الطلب الندبی بالشدة و الضعف. علی أن الطلب الإنشایی لیس الا مثل البعث الخارجی المباشری فکما أن الطالب فی طلبه الخارجی قد یکون شدید البعث بحیث لا یکاد یحول بینه وبین ما رامه شیء و یجر المبعوث بأیّ نحو کان نحو المطلوب و قد یکون لا بهذا الحد، فکذلک الحال فی الطلب الانشائی فیکـــون الامتیاز بالاشدیة و الاضعفیة.» [4]
ایشان هم چنین می نویسد:
«و قد يتوهم كون امتياز الوجوب و الندب بالشدة و الضعف كالخط الطويل و القصير مثلا.» [5]
ما می گوییم :
با توجه به آنچه مرحوم بروجردی در صدر عبارت دارند، تمایز وجوب و استحباب به شدت و ضعف در ماهیت تصویر شده است. یعنی ماهیت واحدی که شدید یا ضعیف است.
این قول را مرحوم فاضل به مرحوم آخوند نسبت داده است. [6]
در این باره باید توجه داشت که مرحوم آخوند ـ چنانکه خواهیم دید ـ واقعیت استحباب و وجوب را به شدت و ضعف می داند یعنی می فرماید در عالم واقع و در نظر عقل، این دو یک ماهیت هستند که شدت و ضعف یافته است ولی درنظر عرف با یکدیگر بالذات تباین دارند.