92/02/30
بسم الله الرحمن الرحیم
دلیل چهارم:
«رابعها دعوى القطع بأن طريقة الواضعين و ديدنهم وضع الألفاظ للمركبات التامة كما هو قضية الحكمة الداعية إليه و الحاجة و إن دعت أحيانا إلى استعمالها في الناقص أيضا إلا أنه لا يقتضي أن يكون بنحو الحقيقة بل و لو كان مسامحة تنزيلا للفاقد منزلة الواجد. و الظاهر أن الشارع غير متخط عن هذه الطريقة. و لا يخفى أن هذه الدعوى و إن كانت غير بعيدة إلا أنها قابلة للمنع فتأمل.» [1]
توضیح :
1. قطع داریم که روش نام گذاردن آن است که الفاظ را برای مرکبات تامه قرار می دهند.
2. همین اقتضای حکمت نامگذاری است.
3. و اگر هم لازم بود در «فاقد (فاسد)» لفظ را استعمال کنند، مرتکب مجاز می شوند.
4. شارع هم از این روش عقلایی تخطی نکرده است.
5. امّا این استدلال قابل منع است و تنها به درد کسانی می خورد که قطع به «روش عقلا» و «عدم تخطی شارع از آن» داشته باشند.
ادله اعمی ها:
برای مدّعای «وضع الفاظ برای اعم از صحیح و فاسد» به اموری استدلال شده است:
دلیل اوّل و دوّم:
مرحوم آخوند می نویسد:
«و قد استدل للأعمي أيضا بوجوه: منها تبادر الأعم و فيه أنه قد عرفت الإشكال في تصوير الجامع الذي لا بد منه فكيف يصح معه دعوى التبادر. و منها عدم صحة السلب عن الفاسد و فيه منع لما عرفت.» [2]
توضیح :
1. اولین دلیل اعمی ها، تبادر است.
2. این دلیل مردود است چراکه وقتی نمی توان جامعی را برای عبادات صحیح و فاسده لحاظ کرد، چگونه می توان مدعی تبادر معنا از لفظ شد.
3. دلیل دوّم «عدم صحت سلب لفظ از فاسد» است [یعنی نمی توان گفت نماز فاسد صلوة نیست].
4. این هم مردود است چراکه در ضمن ادله صحیحی ها گفتیم می توان بالمداقة گفت نماز فاسد صلوة نیست.
ما می گوییم:
1. ما توانستیم جامعی را برای اعم تصویر نمائیم.
2. تبادر و صحت سلب را از علائم حقیقت ندانستیم.
3. امّا نکته مهم درباره این دو دلیل همان است که در جواب به صحیحی ها مطرح شد. در آنجا گفتیم تبادر و صحت سلب اموری که قابل ارائه به مخاطب باشند نیستند، بلکه برای کسیکه حاصل شد. می تواند علامیت داشته باشد.
دلیل سوم:
«و منها صحة التقسيم إلى الصحيح و السقيم. و فيه أنه إنما يشهد على أنها للأعم لو لم تكن هناك دلالة على كونها موضوعة للصحيح و قد عرفتها فلا بد أن يكون التقسيم بملاحظة ما يستعمل فيه اللفظ و لو بالعناية.»[3]
توضیح :
1. دلیل سوم برای اعمی ها آن است که می توان صلوة را ـ مثلاً ـ به صلوة فاسد و صحیح تقسیم کرد.
2. امّا این دلیل مردود است چراکه:
این دلیل وقتی می تواند شاهدی برای وضع الفاظ برای اعم باشد، که دلیلی بر وضع برای صحیح موجود نباشد. در حالیکه دلیل داریم و لذا می گوییم در تقسیم عبادت به صحیح و فاسد، الفاظ عبادات مجازاً در «ما یستعمل فی اللفظ» استعمال شده اند.
ما می گوییم:
1. مرحوم آخوند چون جامعی برای اعم تصویر نمی کردند، معنای مجازی را «ما یستعمل فیه اللفظ» قرار داده اند.
2. صحّت تقسیم را مرحوم آخوند ـ ظاهراً ـ دلیل مستقلی برای شناخت حقیقت نمی دانند و الا از آن تعبیر به شاهد نمی کردند. بلکه در این صورت صحت تقسیم می تواند دلیلی در مقابل ادله دیگر باشد.