« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسن خمینی

91/09/28

بسم الله الرحمن الرحیم

د) قول لغوی:

این بحث در دو مقام مطرح می شود:

الف) جایی که اهل لغت به صراحت یا بالالتزام بگویند فلان لفظ در فلان معنی حقیقت است.

ب) جایی که اهل لغت صرفاً معنایی را برای لغت نقل می کنند و اشاره ای ـ نه به صراحت و نه به التزام ـ به حقیقت بودن آن لفظ برای آن معنی ندارند. در این صورت، سؤال اساسی آن است که : آیا به حرف قول لغوی، می توان اطمینان یافت و یا ظن پیدا کرد که آن لفظ در آن معنی، حقیقت است.

حال قبل از تبیین بحث لازم است اشاره کنیم که:

     بحث فعلی ما در این است که آیا قول لغوی باعث اطمینان (قطع عرفی) و یا ظن نوعی به حقیقت بودن معنی می شود یا اصلاً ظن نوعی هم از آن حاصل نمی شود؟

     امّا بحث از اینکه اگر ظن از آن حاصل شد آیا حجت است یا نه؟ در مرحله دوم مطرح می شود.

مقام اوّل:

جایی که اهل لغت صراحة یا التزاماً به حقیقت بودن معنایی برای لفظی اشاره کنند:

نکته 1: صراحة مثل: «رجل» که حقیقت است در مرد، و التزاماً مثل اینکه بگوید: «رجل دارای دو معنی مشهور است: «مرد» و «جوانمرد» و دوّمی معنای مجازی است».

نکته 2: گاهی تصریح اهل لغت، «عن اجتهادٍ» است و گاه «عن روایةٍ». تصریح عن روایة مثل اینکه نقل می کند که از خودِ واضع، این وضع را شنیده است ولی تصریح عن اجتهادٍ آنجایی است که او با اتّکا به «تبادر و دیگر علامات»، حقیقت بودن معنایی را در می یابد.

مرحوم رشتی در بدایع الأفکار می نویسد:

«قول آحاد أهل اللّسان كالجوهري و ابن الأثير و الفيروزآبادي و نحوهم ممّن هو من أهل الخبرة باللّغات إذا أخبروا بها [حقیقیت] عن رواية لا عن دراية و اجتهاد و قد اختلفوا فيه على قولين بل أقوال و المشهور هو الأوّل بل ادعى غير واحد من الفحول الإجماع عليه منهم السيّد في المفاتيح ناقلا له عن جماعة و منهم المحقق الكاظمي في المحصول بل لم أجد أحداً من الأصوليين ذكره و لم يرسله إرسال المسلمات من القدماء و المتأخرين لكن في دلالة جملة منها على كفاية الظّن نظر لعدم التصريح بذلك و إنّما المصرّح به اعتبار تصريح أهل اللّسان و هو أعمّ من العلمي و الظّني فتأمّل‌.»[1]

توضیح:

    1. اگر اهل لغت معنایی را به عنوان معنای حقیقی یک لفظ معرفی کردند علامت حقیقت بودن لفظ در آن معنا است، البته به شرطی که آنها این مطلب را نقل کنند نه آنکه اجتهاداً به چنین مطلبی رسیده باشند.

    2. درباره این مسئله چندین قول وجود دارد: [ظاهراً یعنی گروهی قبول دارند مطلقا، گروهی قبول ندارند مطلقاً و گروهی قائل به تفصیل شده اند.]

    3. مشهور می گویند قول لغوی، معنای حقیقی را معلوم می کند، سید مجاهد بر این مطلب ادعای اجماع کرده است و هم چنین محقق کاظمی در المحصول.

    4. هیچ یک از اصولیون ـ از قدما و متأخرین ـ را نیافتم که این مطلب را ذکر کرده باشد الا اینکه این مطلب را مسلّم فرض کرده باشد . (البته از برخی از کلمات اصولیون نمی توان چنین استفاده کرد که آن دسته از اقوال لغوی که ظن آور است هم مفید فایده است چراکه آنها «تصریح اهل لسان» را معتبر دانسته اند که اعم است از اینکه قطع آور باشد یا ظن آور). [یعنی شاید «تصریح اهل لسان در حالی که قطع آور است» را قبول دارند]

 

***

 

ما می گوییم :

    1. در مقام اوّل (اینکه آیا قول لغوی ـ در جایی که تصریح به حقیقت بودن دارد ـ اطمینان آور یا ظن آور است) مرحوم رشتی در حاصل شدن معنای حقیقی از آن، ادعای اجماع کرد.

    2. ظاهراً این گروه بیش از هر چیز به کارشناس بودن اهل لغت عنایت دارند.

    3. تصریح لغوی به معنای حقیقیعن روایةعن درایةغیرهما : مثل اینکه یک لغوی عن روایة حقیقت را نقل کند ولی لغوی دیگر آن معنا را معنای مجازی به حساب آورد.ظن آور: مثل اینکه یک لغوی، عن روایة حقیقت را نقل کند.اطمینان آور: مثل اینکه چند لغوی، عن روایةٍ حقیقت را نقل کنند.اطمینان آور: کثیری از اهل لغت، عن درایة حقیقت را نقل کنند.ظن آور: چند لغوی، عن درایةٍ حقیقت را نقل کنند.غیرهما : بین نقل های عن درایة لغوی ها، معارضه باشد.تصریح لغوی به معنای حقیقیعن روایةعن درایةغیرهما : مثل اینکه یک لغوی عن روایة حقیقت را نقل کند ولی لغوی دیگر آن معنا را معنای مجازی به حساب آورد.ظن آور: مثل اینکه یک لغوی، عن روایة حقیقت را نقل کند.اطمینان آور: مثل اینکه چند لغوی، عن روایةٍ حقیقت را نقل کنند.اطمینان آور: کثیری از اهل لغت، عن درایة حقیقت را نقل کنند.ظن آور: چند لغوی، عن درایةٍ حقیقت را نقل کنند.غیرهما : بین نقل های عن درایة لغوی ها، معارضه باشد.ظاهراً می توان این فرض را در صورت های زیر تقسیم بندی کرد:

    4. خواهیم گفت که اطمینان، حجّت است و لذا اگر جایی قول لغوی باعث شد که مطمئن شویم که معنای «الف» برای لفظ «ب» حقیقت است، این اطمینان حجت است.

    5. امّا آیا اگر قول لغوی باعث «ظن نوعی به حقیقت بودن لفظی در معنایی» شد، این ظن حجت است؟ در این باره در مبحث حجیت خواهیم گفت که حجیت یعنی «به دست آوردن مؤمن و معذر». امّا «مؤمن و معذر» یک امر تفصیلی است. یعنی ممکن است یک نوع ظن در امور هامّة، حجت نباشد ولی همین نوع ظن را عقل یا عقلا در امور غیر هامّة حجت بدانند.

    6. اینکه آیا اطمینان نوعی حجت است یا اطمینان شخصی؟ و آیا ظن نوعی به معنای حقیقی در جایی که ظن شخصی بر خلاف آن است حجت است؟ و آیا در ظن در موضوعات، لازم است تعدد در میان باشد (مثل بیّنه در شبهات موضوعیه)؟ و آیا اساساً شک در معنای لغت، هم حکم با شک در موضوعات است و یا هم حکم با شک در احکام؟ بحث هایی است که در حجّیت ظن حاصل از قول لغوی مطرح خواهد شد.

مقام دوم:

جایی که لغوی، به معنای لفظ اشاره می کند ولی اشاره ای به حقیقت بودن یا مجاز بودن آن نمی کند.

مرحوم شیخ محمد کفایی فرزند مرحوم آخوند، در حاشیه بر کفایه می نویسد:

«لا يخفى أنّه قد عدّ بعض من علائم الحقيقة و المجاز تنصيص أهل اللغة، و لعلّ عدم تعرّضه - دام ظلّه - له و إهماله إيّاه من جهة وضوح خلافه، إذ أقصى ما يمكن أن يقال أو قيل في اعتبار قوله: أنّه من أهل الخبرة في معاني الألفاظ و تمييز حقائقها عن مجازاتها، و الإجماع قائم على حجّية قوله. و لكن فيه منع كونه من أهل الخبرة في تمييز الحقائق عن المجازات، بل المسلّم كونه كذلك في تعيين موارد الاستعمالات.»[2]

توضیح:

    1. برخی تنصیص اهل لغت را علامت حقیقت گرفته اند.

    2. شاید علت اینکه مرحوم آخوند به این علامت اشاره نکرده است، روشن بودن بطلان آن باشد.

    3. چراکه بیشترین دلیلی که بر حجیت قول لغوی آورده شده (یا ممکن است آورده شود) آن است که:

    4. اهل لغت کارشناس هستند در تشخیص معانی الفاظ و شناخت حقیقت و مجاز(= صغری) و از طرفی هم اجماع داریم بر رجوع به قول کارشناس (=کبری)

    5. در حالیکه این استدلال غلط است چرا که اهل لغت، کارشناس در تشخیص حقیقت و مجاز نیستند، بلکه آنچه از آنها مسلّم است، شناخت موارد استعمال لغات است.

ما می گوییم :

    1. گفتیم که ما در این جا، در صدد هستیم که ببینیم آیا قول لغوی ظن آور هست یا نه؟ ولی اینکه این ظن حجت است یا نه؟ مربوط به مباحث أمارات است.

    2. اشکال مرحوم شیخ محمد، در صورت پذیرش، ظن آور بودن قول لغوی (بالنسبة به حقیقت بودن معنی) را رد می کند و لذا این اشکال مربوط به این مقام است.

    3. این اشکال در کلمات بسیاری از اصولیون مطرح شده است به عنوان مثال مرحوم آقا ضیاء عراقی می نویسد:

«و لكنّ الإشكال فيه أيضا من جهة عدم ثبوته [أی عدم ثبوت معنی الحقیقی] نظرا إلى عدم كونه بصدد تعيين الأوضاع حتى يثبت الوضع بقولهم بل و انما هم بصدد تعيين ما يستعمل فيه اللفظ و من الواضح انه بمثل ذلك لا يكاد يثبت الوضع نظرا إلى أعميّة الاستعمال من الحقيقة، كما هو واضح.»[3]

 


[1] . بدایع الأفکار، ص60.
[2] . حواشی مشکینی، ج1 ص122.
[3] . نهایة الأفکار، ج1 ص66.
logo