91/07/30
بسم الله الرحمن الرحیم
هفت) «جواب مرحوم تهرانی از دور» (سومین جواب)
مرحوم شیخ هادی تهرانی از شاگردان شیخ انصاری بر «دور» اشکال کرده است. این اشکال را مرحوم اصفهانی در نهایة الدرایة مطرح کرده و از آن جواب داده است:
«ربما يقال«»معنى كون التبادر علامة كونه دليلاً إنيّاً على الوضع حيث انّه معلول له، و هو لا يقتضى إلاّ كون الوضع مقتضياً به و العلم شرط تأثيره فلا مجال لتقرير الدور، حيث انّ صفة الاقتضاء و المعلوليّة غير موقوفة على العلم، كما لا مجال لدفعه بأنه علامة للجاهل عند العالم فانّ صفة المعلوليّة بالمعنى المذكور ثابتة في حدّ ذاتها من غير نظر إلى العالم و الجاهل»[1]
توضیح:
1. معنای اینکه تبادر علامت وضع باشد، آن است که تبادر معلول وضع باشد تا به طریق برهان انّی بر وضع دلالت کند.
2. امّا این مطلب به این معنی (اقتضا) است که وضع مقتضی است و علم به وضع شرط تأثیر است. [پس وضع مقتضی یعنی جزء العلة است.]
3. پس دور مطرح نمی شود چراکه مقتضی بودن (جزء العلّة بودن) متوقف بر علم نیست. [یعنی علم ثانوی حاصل از تبادر است و تبادر معلول وضع است و علم اولیه صرفاً شرط تأثیر علّیت وضع است.]
4. مرحوم اصفهانی در جواب می نویسد: این جواب، دور را رفع نمی کند، چرا که همانطور که معلول متوقف بر علّت است، متوقف بر جزء العلّة هم هست (علم به وضع معلول تبادر تبادر معلول وضع + علم به وضع).
ما می گوییم :
در کلام مرحوم تهرانی 2 احتمال وجود دارد.
الف) همان است که در کلام مرحوم اصفهانی مطرح شد:
معلولمعلولعلتعلتمعلول/علتمعلول/علتوضع + علم به وضع تبادر معنی از لفظ علم به وضع
و جواب از این هم، طبیعتاً همان است که در کلام مرحوم اصفهانی مطرح شد و شهید صدر نیز به آن توجه داده اند و کلام مرحوم تهرانی را عجیب دانسته اند.[2]
ب) احتمال دوم:
مقدمه: در هر برهان انّی لازم است ما علاوه بر اینکه معلول را می شناسیم، علم به معلول بودن آن برای علّت هم داشته باشیم. یعنی باید هم معلول را بشناسیم و هم ملازمه بین او و علت را بدانیم (همین طور در برهان لمّی، باید علاوه بر علم به علت، علم به ملازمه و علّت بودن آن برای معلول داشته باشیم)
حال ممکن است مرحوم تهرانی بخواهد بگوید:
علم به علت بودن وضع = شرط برهانعلم به علت بودن وضع = شرط برهانکما اینکه: علم به علّت بودن تبادر = شرط برهانکما اینکه: علم به علّت بودن تبادر = شرط برهانعلتعلتمعلول/علتمعلول/علتوضع علت تبادر است و تبادر علت علم به وضع (پس دوری در کار نیست) امّا آن علمی که لازم است علم به «علیّت وضع برای تبادر» است. پس:
معلولمعلول وضع تبادر علم به وضع
اگر چنین مطلبی را از کلام مرحوم تهرانی استفاده کنیم، می گوییم:
1. در این صورت مشکل دور حل می شود چراکه علم در ناحیه معلول، علم به وضع است و در ناحیه علّت علمی در کار نیست و آن علمی که مطرح است، علم به ملازمه است که شرط تأثیر برهان است (و نه شرط تأثیر علّت) و لذا این مطلب و احتمال را نمی توان به عنوان «برداشت مرحوم اصفهانی و مرحوم صدر از کلام مرحوم تهرانی» مطرح کرد. (چرا که آنها با تأکید بر دور حرف مرحوم تهرانی را رد کرده اند.)
2. ولی این حرف هم از مرحوم تهرانی کامل نیست چراکه:
اولاً: وضع امری اعتباری است و تبادر امری ذهنی و گفته ایم که علّت اعتباری نمی تواند جز معلول اعتباری، معلولی را پدید آورد.
ثانیاً: بالوجدان آنچه علت تبادر است، علم به وضع است و نه نفس وضع، و الا وضع لغات چینی و ژاپنی باید علت برای تبادر آن معانی در ذهن ما هم می شد.
3. در هر صورت کلام مرحوم تهرانی، باطل است.
هشت) جواب مرحوم صدر از اشکال دور (چهارمین جواب)
ایشان با اشاره به مبنای خودشان در باب حقیقت وضع (قرن أکید بین لفظ و معنی به اینکه با شنیدن لفظ، چنین باشد که گویی معنی را شنیده ایم) می نویسد:
«و لکن بناء علی مبنانا فی حقیقة الوضع لا یتأتی إشکال الدور أصلاً، لأنّنا قلنا فی حقیقة الوضع: إنّه القرن الأکید الشدید بین اللفظ و المعنی، و حینئذٍ من الواضح أنّ القرن بنفسه یکون سبباً فی التبادر، قبل أن یحصل العلم بالوضع، و یمکن معرفة ذلک بالإلتفات إلی الطفل حیث یحصل عنده التبادر من لفظ (حلیب) إلی المعنی المخصوص، مع أنّ الطفل لا علم له بالوضع.
و نقول: بأنّ العلم بالوضع یتوقف علی أن یکون هناک إنسباق و تبادر للمعنی من اللفظ. و أمّا التبادر لا یتوقف علی العلم بالوضع، بل علی روح الوضع، و هو القرن، فلا أساس لإشکال الدور.»[3]
توضیح:
1. توجه شود که ایشان «قرن شدید» بین لفظ و معنی را در جامعه و عرف آن زبان وضع می داند و نه در همه جا، و الا هیچ لفظی چنان همراهی با معنا ندارد که همه با شنیدن لفظ به آن معنی پی ببرند.
2. مبنای ایشان در وضع مورد قبول نبود.
3. امّا علی المبنا هم کلام ایشان کامل نیست چراکه اگرچه وضع قرن اکید باشد، باز هم تا علم به آن نداشته باشیم، تبادر پدید نمی آید کما اینکه در لغات دیگر هم قرن اکید بین الفاظ و معانی هست.
جمع بندی «تبادر عند العالم» :
چنانکه دانستیم این نوع تبادر علامت کشف معنی می باشد و اشکال دور را می توان به وسیله جواب مرحوم آخوند و جواب مطرح شده رد کرد.