91/07/26
بسم الله الرحمن الرحیم
1. مرحوم آیت الله بهجت(ره) در مباحث الأصول بر جواب مرحوم آخوند اشکال کرده و می نویسد:
«و یمکن المناقشة فیه: بأنّه إن کان من التذکّر بعد النسیان فلیس من أماریة العلامة و إیجابها العلم التفصیلی»[1]
توضیح:
اگر مراد آن است که لفظ قبل از تبادر، معلوم بود ولی فراموش شده بود و بوسیله تبادر دوباره آن را به یاد آورد، در این صورت، تبادر، علامت حقیقت نیست و باعث علم تفصیلی نشده است [بلکه باعث یاد آوری آن علم تفصیلی شده است]
ما می گوییم :
آنچه مدّ نظر آخوند(ره) بود، تذکر بعد النسیان نیست بلکه «علم به علم» است. یعنی سابقاً می دانست ولی نمی دانست که می داند و به وسیله تبادر «می داند که می داند». در حالیکه در فرمایش مرحوم بهجت(ره)، گویی قبلاً «می دانست و می دانست که می داند» و بعد فراموش کرد و الآن باز به یاد آورد.
2. مرحوم شهید صدر بر جواب مرحوم آخوند اشکال کرده و می نویسد:
«و هذا الجواب لا محصّل له، لأنّ المقصود من التبادر إمّا تحصیل أصل العلم بالوضع، و إمّا مجرد تبدیل العلم من کونه إجمالیاً إلی کونه تفصیلیاً. فإن کان المقصود بالتبادر هو الأوّل: فإشکال الدور محکم فی المقام، لأنّ أصل العلم بالوضع لا بد من فرض وجوده قبل التبادر، و لو بنحو إرتکازی کیما یکون سبباً فی إیجاد التبادر، فکیف یعقل تحصیل أصل العلم بالوضع بهذه العلامة؟.
و إن کان المقصود بالتبادر هو الثانی: فهذا یحصل بمجرد الاستعلام، و التوجه إلی تحویل العلم الإرتکازی إلی علم تفصیلی، بلا حاجة إلی أن یطلب ذلک بالتبادر. فالذی یرید أن یحوّل علمه الإرتکازی إلی علم تفصیلی بالوضع، فبهذه الإرادة، و بمجرّد، الإلتفات و التوجه إلی ذلک، یحصل لدیه المطلب، بدون أن تصل النوبة إلی التبادر.»[2]
توضیح:
1. جواب مرحوم آخوند باطل است چرا که مقصود از تبادر یا تحصیل اصل علم است و یا اصل علم بوده، و صرفاً و می خواهیم به وسیله تبادر علم اجمالی به آن را تبدیل به علم تفصیلی کنیم.
2. اگر مراد اوّلی است می گوییم اشکال دور هست (یعنی باید قبلاً علمی بوده باشد)
3. و اگر مراد دومی است، در این صورت احتیاجی به تبادر نداریم بلکه با توجه و استعلام هم این علم تفصیلی حاصل می شود.
ما می گوییم :
مراد دوّمی است و تبادر چیزی غیر از توجه و استعلام نیست.
در جواب به شهید صدر می گوییم:
اولاً: طریقه استعلام از علم اجمالی، تبادر است و لذا اگرچه تبادر مفهوماً غیر از استعلام از نفس است ولی برای آنکه علم اجمالی (علم بسیط) را تبدیل به علم تفصیلی (علم به علم) کنیم یکی از راه ها، رجوع به تبادر است.
ثانیاً: بر فرض که بتوان مستقیماً هم از علم اجمالی، استعلام نمود، امّا این ضرری به علامت بودن تبادر نمی زند به عبارت دیگر همان طور که می توان بلاواسطه از وضع آگاه شد، می توان با واسطه تبادر از آن آگاهی یافت.
پنج) اشکال مرحوم عراقی(ره) بر «دور» :
مرحوم آقا ضیاء عراقی(ره) در بدایع الأفکار بر اشکال دور، اشکال کرده است:
«أنّه لا وجه للإشکال بالدور فی المقام فإنّ العلم المستفاد بالتبادر غیر العلم الذی یتوقف علیه التبادر حتّی لو قلنا بتوقفه علی العلم التفصیلی لأنّه یکفی فی ارتفاع الدور، تغایر الموقوف و الموقوف علیه بالشخص لا بالنوع و لا بالصنف و لا شبهة فی مغایرة العلم الشخصی الحاصل بالتبادر مع العلم الشخصی الذی یتوقف علیه التبادر.»[3]
توضیح:
1. علمی که از تبادر حاصل می شود غیر از علمی است که تبادر وابسته به آن است (حتی اگر هر دو علم را تفصیلی بگیریم) چرا که:
2. این دو علم دو شخص از صورت علمیه هستند [مثل اینکه آتش در بخاری متوقف است بر آتش در کبریت، که این دو آتش دو فرد از آتش هستند].