91/07/15
بسم الله الرحمن الرحیم
مرحوم قزوینی در تعلیقة بر معالم بر إشکال و جوابی در این باره اشاره می کند و می نویسد:
«و دعوی: أنّ المجاز المشهور لیس بثابت و إن کان مشهوراً، لأنّ الاشتهار إن بلغ حدّاً یتبادر منه المعنی کان حقیقة، و إلا لم یؤثّر فی فهم المعنی و إن التفت إلیه السامع، و وجود شهرة یفهم بها المعنی مع الالتفات و الملاحظه لا بدونهما مجرّد فرض لا نتحقّقه.
یدفعها: أنّ ذلک مکابرة للوجدان، فإنّ تأثیر مجرّد الشهرة فی بعض مراتبها فی فهم المعنی و لو مع العلم بانتفاء الاختصاص أمر معلوم بالوجدان، فالدور المذکور لا مدفع له سوی ما بیّنّاه من التفصیل»[1]
توضیح :
1. علیرغم اینکه مشهور شده است که مجاز مشهور داریم، ولی چنین مجازی وجود ندارد.
2. چرا که اگر اشتهار به حدی رسیده که معنای مجازی، از لفظ متبادر می شود، در این صورت این معنا حقیقت است.
3. اما اگر شهرت به آن حدّ نرسیده که حتی اگر سامع به آن توجه داشته باشد باعث شود معنای مجازی به ذهن متبادر شود (شهرت، قرینه صارفه باشد) در این صورت معنای مجازی از لفظ فهمیده نمی شود.
4. اما شهرتی که بخواهد قرینه باشد (که سامع اگر به آن توجه داشت معنای مجازی را بفهمد)، مجرد فرض است.
5. مرحوم قزوینی ادعای وجود چنین شهرتی را بالبداهة و بالوجدان قبول دارد. و می گوید و لو بدانیم که اختصاص جدیدی (نقل) پدید نیامده است، باز هم شهرت باعث فهم معنای مجازی می شود.
ما می گوییم :
1. میرزای قمی بر آن بود که مراد از مجاز مشهور، مجازی است که قرینه صارفه آن شهرت است.
2. از اشکال و جواب میرزای شیرازی معلوم شد که از نظر ایشان، مجاز مشهور آن است که شهرت در آن باعث تردید می شود.
3. پس طبق نظر میرزای قمی، مجاز مشهور بر معنای مجازی حمل می شود ولی طبق نظر میرزای شیرازی، در مجاز مشهور باید توقف کرد.
4. میرزای شیرازی، وقوع مجاز مشهور را منکر است.
5. مرحوم قزوینی ظاهراً مجاز مشهور را همانند میرزای قمی تقریر می کند و صراحةً می نویسد که این نوع مجاز واقع شده است.
6. حال فرق بین منقول و مجاز مشهور چیست؟ صاحب فصول می نویسد:
«لقائل أن يقول لا فرق حينئذ بين الشهرة في المنقول بالنسبة إلى من حصل النقل عنده بالشهرة و بين الشهرة في المجاز المشهور فإن كلا من الشهرتين سبب للتبادر و قطع النظر عن كل منهما يقتضي عدم حصول التبادر و يمكن دفعه بأن الشهرة في المنقول لا يلزم ملاحظتها و إنما يلزم ملاحظة الاختصاص الناشئ منها كما في سائر الحقائق فإن الوضع بكلا نوعيه يوجب اختصاص اللفظ بالمعنى و هو يعرف غالبا بمراجعة الوجدان عند ملاحظة اللفظ و العلم به كاف في الانتقال و لا حاجة إلى العلم بسببه من التعيين أو الغلبة بخلاف الشهرة في المجاز المشهور فإنها قرينة على التجوز فلا بد من ملاحظتها و لو إجمالا ليتحقق الصرف إليه نعم يبقى الإشكال فيما إذا استند العلم بالنقل إلى ملاحظة الشهرة و الغلبة و هذا لا يندفع له»[2]
توضیح :
1. اگر بگویید چه فرقی است بین شهرتی که در مجاز مشهور است و شهرتی که در نقل است و سبب وضع تعیّنی است. می گوییم:
2. شهرت در نقل، علت است و لذا حتی اگر مغفول باشد، علقه وضعیه بین معنای منقول و لفظ باقی است.
3. شهرت در مجاز مشهور، قرینه صارفه است و لذا همواره باید مدّ نظر باشد.
4. أمّا اگر در برخی از اقسام نقل، علم به نقل، مستند به علم به شهرت باشد. در این صورت فرقی بین نقل و مجاز مشهور نیست.
ما می گوییم :
1. مراد مرحوم صاحب فصول آن است که :
اگر ملاحظه شهرت، حیثیت تقییدیه است برای تبادر، مجاز مشهور است.
و اگر حیثیت تعلیلیه است برای تبادر، منقول است.
2. صاحب فصول در انتها می نویسد که ممکن است جایی که، حیثیت تقییدیه باشد هم منقول باشد.
برای تبیین بحث لازم است کلام صاحب هدایة المسترشدین را بررسی کنیم:
مرحوم اصفهانی می نویسد:
«و تفصيل الكلام في المرام أن لكثرة الألفاظ في المعنى المجازي مراتب:
أحدها أن يكون استعمال اللّفظ فيه فيه شائعا كثيرا بحيث يكون تلك الشّهرة و الغلبة باعثة على رجحان ذلك المعنى على سائر المجازات بحيث لو قام هناك قرينة صارفة انصرف اللفظ إليه بمجرّد ذلك من غير حاجة إلى قرينة معيّنة فتكون تلك الغلبة منزلته منزلة القرينة المعيّنة فالشهرة إنما تكون باعثة على رجحان ذلك المجاز على سائر المجازات و لا يقاوم الظن الحاصل من الوضع ليكون قاضية بانفهام المعنى المذكور مع الخلو عن القرينة الصّارفة أيضا بل ليس المفهوم منه حينئذ إلا معناه الحقيقي خاصة ثانيها أن يكون اشتهار استعماله فيه موجبا لانفهام المعنى المفروض من اللفظ بملاحظة الشّهرة لا بأن يرجحه على المعنى الحقيقي بل يجعله مساويا فيرد الذهن بينهما بالنسبة إلى المراد مع الخلو عن قرينة التعيين فيكون الظّهور الحاصل من الشهرة مساويا لظهور الحاصل من الوضع ثالثها أن يكون مع تلك الملاحظة منصرفا إلى ذلك المعنى دون المعنى الحقيقي إلا أنه مع قطع النّظر عن تلك الملاحظة ينصرف إلى ما وضع له رابعها أن يكون بحيث يجعل المعنى المجازي مساويا للحقيقي في الفهم مع قطع النظر عن ملاحظة الشهرة سواء كان راجحا عليه مع ملاحظتها أو لا خامسها أن يكون راجحا عليه كذلك فينصرف الذهن إليه مع قطع النظر عن ملاحظة الشهرة فاللفظ في المراتب الثلاث الأول باق على معناه الأصلي و يكون مجازا شائعا في المعنى الثاني على اختلاف مراتب الشهرة فيها فيقدم الحقيقة عليه في الصورة الأولى فيتوقف في الثانية و يترجح على الحقيقة في الثالثة و هذا هو التحقيق في مسألة دوران اللفظ بين الحقيقة و المجاز المشهور كما أشرنا إليه و باقي الكلام فيه من محله إن شاء اللّه.»[3]
توضیح :
1. کثرت استعمال در رابطه با مجاز مشهور 5 مرحله دارد.
2. مرحله اوّل آن است که لفظ در معنای حقیقی ظاهر است ولی اگر قرینه ای آمد از بین مجازها، آنکه معین می شود ـ به کمک شهرت ـ این معنای مجازی است. پس در این قسم شهرت قرینه معیّنه است.
3. مرحله دوم آن است که لفظ در صورتی که به شهرت توجه داشته باشیم، بین معنای مجازی و معنای حقیقی مردّد می شود. در این صورت ظهور ناشی از شهرت، و ظهور ناشی از وضع، یکسان هستند.
4. مرحله سوم آن است که با ملاحظه شهرت، لفظ در معنای مجازی ظاهر می شود ولی بدون ملاحظه شهرت، معنای حقیقی ظاهر است.
5. مرحله چهارم آن است که بدون ملاحظه شهرت، معنای حقیقی و معنای مجازی، ظهور یکسانی دارند. (هر چند ممکن است با ملاحظه شهرت، معنای مجازی رجحان داشته باشد.) [پس اگر بدون ملاحظه معنای حقیقی مقدم است، نوع سوم است و اگر بدون ملاحظه مساوی هستند، نوع چهارم]
6. مرحله پنجم آن است که بدون ملاحظه شهرت هم لفظ در معنای مجازی ظهور دارد.
7. در سه مرحله نخست، معنای مجازی به معنای منقول تبدیل نشده است.
در مرحله اوّل، دوم و سوم، مجاز مشهور حاصل شده است.
در مرحله اوّل معنای حقیقی بر معنای مجازی مقدم می شود و این مجاز راجح بر سایر مجازات است.
در مرحله دوم بین دو معنا توقف می کنیم.
در مرحله سوم معنای مجازی بر معنای حقیقی مقدم است.
[در مرحله چهارم مشترک لفظی پدید آمده و محتاج قرینه معیّنه هستیم و در مرحله پنجم معنای حقیقی اوّل، متروک شده است.]
[توجه کنیم که در اصطلاح به هر دو قسم چهارم و پنجم منقول می گویند هرچند برخی نیز تنها قسم پنجم که در آن معنای اوّل متروک شده است را منقول می دانند. انظر: تقریرات المجدد الشیرازی ج ص3/ المنطق؛مظفر ج1 ص 48]
ما می گوییم :
1. طبق عقیده ایشان، مجاز مشهور 3 نوع است، در نوع اوّل، معنای حقیقی اخذ می شود؛ در نوع دوّم، شهرت، قرینه ای است که باعث می شود معنای حقیقی و معنای مجازی ظهور یکسانی پیدا کنند. (مرحوم شیرازی همین را مجاز مشهور می دانست و بس)؛ ولی در قسم ثالث، شهرت علاوه بر اینکه معنای حقیقی را صرف می دهد، معنای مجازی را هم معین می کند (میرزای قمی این را مجاز مشهور می دانست).
2. در نوع دوّم تنها متکلّم وقتی می تواند به این شهرت اتّکا کند که قصد ابهام گویی داشته باشد و اگر چنین قصدی نداشته باشد، استعمالش غلط است چرا که در این صورت، لفظ معنای حقیقی و معنای مجازی را نمی رساند.
جمع بندی بحث مجاز مشهور:
1. سابقاً ـ در مباحث سال اوّل ـ گفتیم که وضع تعیّنی را قبول نداریم و اینکه کثرت استعمال باعث پیدایش وضع شود را منکر شدیم چرا که گفتیم وضع، اعتباری است و امور اعتباری، محتاج علل اعتباری هستند.
2. همان جا خواندیم که ـ موافقاً لمرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی ـ حقیقت اعم است از استعمال لفظ در موضوع له و استعمال لفظ در فی معنی الموضوع له. در این باره توضیح دادیم که گاه کثرت استعمال باعث پیدایش أنس بین لفظ و معنی می شود به گونه ای که از شنیدن لفظ، معنا به ذهن خطور می کند. استعمال چنین لفظی در چنین معنایی، استعمال حقیقی است در حالیکه استعمال در موضوع له نیست بلکه استعمال در فی معنی الموضوع له است. [نهایة الأصول، ج1 ص 24]
3. اینکه شهرت، قرینه صارفه مجازیه باشد، در ناحیه متکلم مراد است یا در ناحیه سامع؟ به این معنی که در کلمات اصولیون آیا مراد آن است که متکلم در استعمال لفظ، به این قرینه اتّکا می کند یا سامع با اتّکای به آن، کلام را بر معنای مجازی حمل می کند؟
4. ظاهراً اگر در ناحیه متکلم أخذ شود، مراد آن است که آیا متکلم وقتی لفظی را در معنایی استعمال می کند، به قرینه بودن شهرت اعتماد کرده است یا خیر؟ و اگر در ناحیه سامع أخذ شود، مراد آن است که اگر معنایی از لفظ متبادر می شود، آیا تبادر این لفظ برای سامع ناشی از شهرت است و یا از حاق لفظ است.
5. قابل قبول ترین تقریر از مجاز مشهور آن است که:
اگر معنایی از لفظی متبادر می شود و این تبادر ناشی از شهرت است، آن لفظ در آن معنا مجاز مشهور است.
6. ولی اگر کثرت استعمال باعث شده باشد که معنای کثیر الاستعمال از حاق لفظ فهمیده شود، این لفظ نسبت به آن معنا منقول است و آن معنی برای آن لفظ فی معنی الوضع است.