« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسن خمینی

90/10/20

بسم الله الرحمن الرحیم

مبنای مرحوم صاحب هدایه المسترشدین مبنای مرحوم صاحب هدایه المسترشدین

مقدمه :

چنانکه در جلسات ابتدائی بحث از «معنای حرفی» خواندیم، اصولیونی که بعد از «میر سید شریف» بوده اند، می گفتند: وضع در حروف «عام» و موضوع له «خاص» است. ایشان می گفتند حروف وضع شده اند برای «خصوصیات»؛ به این معنی که لفظ «ابتداء» وضع شده برای معنای اسمی و لفظ «من» وضع شده برای ابتداهای خاص و جزئی در خارج.

مرحوم شیخ محمد تقی اصفهانی در ابتداء به این نکته توجه می دهند که: ملاک معنای حرفی، «جزئیت» نیست؛ چراکه اسماء هم می توانند برای «جزئیات» وضع شده باشند (مثل لفظ «زید» که برای جزئی خارجی وضع شده است) بلکه ملاک حرف بودن، دارا بودن «لحاظ آلی» است، کما اینکه ملاک اسم بودن «لحاظ استقلالی» است.

«أن الفرق بين المعاني الاسمية و الحرفية ليس من جهة عموم الموضوع له في الأسماء و عدمه في الحروف حتى تميز المعاني الحرفية من المعاني الاسمية على القول بوضع الحروف لخصوص الجزئيات كيف و من البين أن جزئيات تلك المفاهيم أيضا أمور مستقلة بالمفهومية على نحو مفهومها الكلي فكما أن مطلق الابتداء مفهوم مستقل كذلك الابتداء الخاص و إن افتقرت معرفة خصوصيته إلى ملاحظة متعلقه فإن ذلك لا يخرجه من الاستقلال و صحة الحكم عليه و به بل الفرق بين الأمرين في كيفية الملاحظة حيث إن الملحوظ في المعاني الاسمية هو ذات المفهوم بنفسه و الملحوظ في المعاني الحرفية كونه آلة و مرآة لملاحظة غيرها»[1]

*

سپس ایشان توضیح می دهند که «معنای آلیت» چیست؟

«و من البين أن ما جعل آلة لملاحظة الغير لا يكون ملحوظا لذاته بل الملحوظ بالذات هنا هو ذلك الغير فهذه الملاحظة لا يمكن حصولها إلا بملاحظة الغير و لذا قالوا إنها غير مستقلة بالمفهومية و إنه لا يمكن الحكم عليها و بها

لتوقف ذلك على ملاحظة المفهوم بذاته فحصول المعاني الحرفية في الذهن متقوم لغيرها كما أن وجود الأعراض في الخارج متقوم بوجود معروضاتها بخلاف المعاني الاسمية فإنها أمور متحصلة في الأذهان بأنفسها و إن كان نفس المفهوم في المقامين أمرا واحدا»[2]

توضیح :

    1. آنچه آلت لحاظ غیر است، نمی تواند «بذاته» لحاظ شود، بلکه آنچه مستقل، لحاظ می شود آن «غیر» است. و این آلت و ملاحظه آن، در ضمن «ملاحظه آن غیر» است.

    2. و به همین جهت نمی توان آن را «مبتدا» قرار داد.

    3. پس معانی حرفی در «ذهن»، در حالی حاصل می شوند که قوامشان به غیر است. (چنانکه اعراض در خارج قوامشان به موضوع است)

    4. پس یک مفهوم ـ ابتداء ـ گاه «آلی» و گاه «استقلالی» لحاظ می شود.

*

ایشان سپس به نکته مهمی اشاره کرده و می نویسند: وضع در حروف می تواند به نحو وضع «عام» و موضوع له را نیز «عام» به حساب آید.

«و حينئذ فكما يمكن اعتبار جزئيات الابتداء مثلا مرآة لملاحظة الغير فيقال بوضع لفظة من لكل منها كذا يمكن اعتبار مطلق الابتداء مرآة لحال الغير و يقال بوضع من بإزائه فيكون مفهوم الابتداء ملحوظا بذاته من المعاني الاسمية و ملحوظا باعتبار كونه آلة و مرآة لحال الغير من المعاني الحرفية مع كون ذلك المفهوم أمرا كليا في الصورتين»[3]

توضیح :

    1. همانطور که می شود «ابتدای آلی» (جزئی) را تصور کرد و لفظ را برای آن قرار داد (به اینکه همه آنها را با یک عنوان تصور کرد ـ وضع عام ـ و لفظ را برای مصادیق قرار داد ـ موضوع له خاص ـ) می توان «مطلق ابتداء آلی» (کلی) را تصور کرد و لفظ را برای آن قرار داد (وضع عام ؛ موضوع له عام)

    2. پس می تواند وضع حروف «وضع عام ؛ موضوع له خاص» باشد و می تواند «وضع عام ؛ موضوع له عام» باشد.

ایشان به این مطلب (که می شود وضع حروف را به دو گونه تصویر کرد) در جای دیگر عبارتشان، تصریح دارند و می نویسند:

«و أنت بعد التأمل في جميع ما ذكرناه تعرف تصحيح الوضع في المقام على كل من الوجهين المذكورين و أنه لا دليل هناك يفيد تعين إحدى الصورتين و إن كان الأظهر هو ما حكي عن القدماء على الوجه الذي قررناه لما عرفت من تطبيق الاستعمالات عليه فلا حاجة إلى التزام التغاير بين المعنى المتصور حال الوضع و الموضوع له فإنه تكلف مستغنى عنه مخالف لما هو الغالب في الأوضاع بل و كأنه الأوفق عند التأمل بظاهر الاستعمالات و لو لا أن عدة من الوجوه المذكورة قد ألجأت المتأخرين إلى اختيار الوجه المذكور لما عدلوا عما يقتضيه ظاهر الوضع و يعاضده ظاهر كلام الجمهور و يؤيده أيضا ظاهر ما حكي عن أهل اللغة و حمل كلامهم على الوجه المتقدم و إن كان ممكنا إلا أنه لا داعي إليه مع خروجه عن الظاهر و ما ذكر من قيام الشاهد عليه مدفوع بما عرفت من تصحيح الاستعمالات على كل من الوجهين المذكورين و عليك بالتأمل فيما فصلناه فإني لم أر أحدا حام حول ما قررناه»[4]

توضیح :

    1. درباره حروف، هم «وضع عام ؛ موضوع له عام» و هم «وضع عام ؛ موضوع له خاص» ممکن است.

    2. و دلیلی که یکی از این دو را ترجیح دهد، نداریم.

    3. اگرچه اظهر آن است به تبع علمای ادبیات عرب، وضع را «عام» و موضوع له را «عام» بدانیم.

    4. و این نظر اولی است؛ چراکه طبق این نظر، تغایری بین «وضع» و «موضوع له» حاصل نمی شود.

 

مرحوم اصفهانی سپس مطلب خویش را چنین جمع بندی می کند:

«و الحاصل أنه لا اختلاف بين المعنى الاسمي و الحرفي بحسب الذات و إنما الاختلاف بينهما بحسب الملاحظة و الاعتبار فيكون المعنى بأحد الاعتبارين تاما اسميّا و بالاعتبار الآخر ناقصا حرفيا و يتفرع على ذلك إمكان إرادة نفس المفهوم على إطلاقه في الأسماء من غير ضمه إلى الخصوصية بخلاف المعنى الحرفي إذ لا يمكن إرادته من اللفظ إلا بضمه إلى الغير ضرورة كونه غير مستقلة بالمفهومية في تلك الملاحظة و لا يمكن إرادته من اللفظ إلا مع الخصوصية حسبما بيناه و ذلك لا يقضي بوضعها لكل من تلك الخصوصيات»

توضیح :

    1. ذات معنای اسم با ذات معنای حرف با هم اختلافی ندارند؛ بلکه اختلاف آنها به «ملاحظه اعتبار» است.

    2. پس اگر معنایی (ابتداء) مستقل لحاظ شد، «تام اسمی» است و اگر آلی لحاظ شد، «ناقص حرفی» است.

    3. پس در اسم می توان «معنا» را به صورت کلی و بدون اینکه به چیزی ضمیمه شود، لحاظ کرد ولی در حرف، حتماً باید معنا به همراه «معنای اسمی» لحاظ شود (اگرچه ممکن است علیرغم این ضمیمه شدن، موضوع له در حروف عام و کلی باشد).

نکته :

تفاوت سخن مرحوم آخوند با این قول در این است که مرحوم آخوند این کلام را کاملاً قبول دارد ولی نمی پذیرد که لحاظ آلی و لحاظ استقلالی، داخل در موضوع له باشد و اسم و حرف را هم معنی می دانست. در حالیکه مرحوم شیخ محمد تقی اصفهانی می فرماید «لحاظ» داخل در موضوع له است و لذا اگرچه ذات اسم و حرف را یکی می داند ولی اسم و حرف را هم معنی نمی داند.

ما می گوییم :

    1. چنانکه ذیل فرمایش مرحوم بروجردی آوردیم، نظر ایشان و مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی به یک مطلب باز می گشت. در اینجا نیز می توان گفت، فرمایش صاحب هدایة المسترشدین، نیز به همان مطلب اشاره دارد. به این معنی که مفهوم «ابتدای آلی» [یا به تعبیر مرحوم بروجردی، مفهوم «ابتدای اندکاکی» و یا به تعبیر مرحوم اصفهانی مفهوم غیر مستقل ربط ابتدائی] موضوع له حروف است.

    2. چنانکه ذیل فرمایش مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی آوردیم، مبنای ایشان با «وضع عام ؛ موضوع له عام» سازگار است [اگرچه خود ایشان به خلاف آن تصریح داشت] حال در اینجا مرحوم شیخ محمد تقی اصفهانی، نیز به همین مطلب تصریح دارند. [اگرچه امکان «وضع عام ؛ موضوع له خاص» را نیز تصویر می کنند]

    3. به توجه به اینکه ما در امکان اقسام اربعه گفتیم «وضع عام ؛ موضوع له خاص» ممکن نیست، این کلام ایشان با آنچه گفتیم، سازگار است.

نکته :

مرحوم صاحب هدایة المسترشدین، در ادامه کلام خود، برخی از حروف را «ایجادی» می داند. این مطلب در کلمات بزرگانی که مبنای ایشان را متذکر شده اند، نیز مورد اشاره است.[5] در آینده و ذیل کلام امام بزرگوار (ره) به این مطلب اشاره خواهیم کرد و احیاناً کلام ایشان را بررسی می کنیم.

 


[1] . هدایة المسترشدین ؛ ج1 ص189.
[2] . همان.
[3] . همان.
[4] . همان ؛ ج1 ص192.
[5] . بدایع الافکار ؛ تقریرات محقق عراقی ؛ ص46 / منتهی الاصول ؛ مرحوم بجنوردی : ج1 ص51.
logo