90/10/05
بسم الله الرحمن الرحیم
1 اشکال اول امام خمینی1 اشکال اول امام خمینیاشکالات نظریه محقق عراقیاشکالات نظریه محقق عراقی
«و فيه أولا: أنّه بعد الإذعان بأنّ الأعراض النسبيّة من قبيل الوجود الرابطيّ و تقع طرفَ الربط، لا مجال لجعلها مدلولاً عليها بالحروف، للزوم كون معاني الحروف مستقلاّت بالمفهوميّة و صيرورتها محكوماً بها، فإنّ الوجود الرابطيّ هو المحموليّ، و معاني الحروف غير مستقلّة بالمفهوميّة و لا يمكن جعلها طرف الربط»[1]
توضیح :
اعراض نسبیه، دارای مفهوم مستقل هستند و لذا وجود رابطی دارند و اگر این دسته از اعراض موضوع له حرف باشند، لازم می آید حروف «مفاهیم مستقل» پیدا کنند در حالیکه حروف دارای مفاهیم غیر مستقل می باشند.
این اشکال در کلمات مرحوم خوئی و شهید صدر نیز به نوعی دیگر مورد اشاره قرار گرفته است؛ مرحوم خوئی می نویسد:
« و ثانياً: ان ذلك أفسد من القول السابق، بل لا يترقب صدوره من مثله - قده - و الوجه فيه هو ما بيناه من أن للاعراض التسع جميعاً مفاهيم مستقلة بحد ذاتها و أنفسها في عالم مفهوميتها من دون فرق بين الاعراض النسبية و غيرها غاية الأمر ان الاعراض النسبية تتقوم في وجودها بأمرين، و غير النسبية لا تتقوم إلا بموضوعها. و كيف فان الاعراض جميعاً موجودات في أنفسها و ان كان وجودها لموضوعاتها.
و قد تلخص من ذلك: ان الحروف و الأدوات لم توضع للاعراض النسبية الإضافية، بل الموضوع لها هي الأسماء ككلمة (الظرفية) و (الابتداء) و (الاستعلاء)، و نحوها. هذا كله بالإضافة إلى معاني الحروف»[2]
توضیح :
لفظی که برای «اعراض نسبیه» وضع شده است، «اسم» است مثل ظرفیت؛ و حروف برای مفاهیم اعراض نسبیه، وضع نشده است.
مرحوم صدر نیز می نویسد:
«و ثالثاً: انَّ مفاد الحرف إذا كان عرضاً نسبيّاً. فان أريد العرض النسبي بوصفه مفهوماً من المفاهيم، فهذا يعني كونه مفهوماً مستقلاً في عالم الذهن على حدّ استقلالية سائر المفاهيم الاسمية، لوضوح انَّ مفهوم العرض بما هو قابل للوجود الاستقلالي في الذهن، فيبقى السؤال عن الفرق بين الحرف و الاسم الموازي له و إن كان وجوده في الخارج في نفسه عين وجوده لموضوعه. و إن أريد العرض النسبي بوجوده الخارجي الرابطي، فهو واضح البطلان، لأنَّ الوجود الخارجي لا يعقل أن يكون مدلولاً بالذات للكلام، لأنَّ المدلول بالذات للكلام يجب أن يكون قابلاً لطرو الوجود الذهني و اللحاظ عليه كما هو واضح»[3]
2 اشکال دوم امام خمینی2 اشکال دوم امام خمینی
«و ثانياً: أنّ في قولنا: «زيد له البياض»، و «الجسم له طول و عرض»، ممّا يكون طرف الإضافة غير الأعراض النسبيّة، ليس المدلول عليه بالحرف إلاّ نفس الربط، فهل اللام في أمثال ما ذكر تدلّ على عرض نسبيّ، أو استعملت في غير ما وضعت له؟»[4]
توضیح :
1. در مثال «زیدٌ له البیاض» سخن درباره مقوله «کیف» است که از اعراض غیر نسبی است. حال آیا «لام» در اینجا در غیر موضوع له استعمال شده است؟ و یا استعمال غلطی است؟
2. حل مشکله به این است که: «لام» دلالت بر اضافه بین دو شئ می کند.
3 اشکال سوم امام خمینی3 اشکال سوم امام خمینی«و ثالثاً: أنّ الحروف الإيجاديّة بالمعنى الّذي ذكرناه، كحروف النداء و القسم و الردع، لا يكون لها واقع مقرّر محكيّ بها، ضرورة أنّ حروف النداء لا تحكي عن نداءٍ خارجيّ أو ذهنيّ، و لا تستعمل في مفهومه، بل يوجد بها النداء، فلا يعقل حكايتها عن عرض نسبيّ، و كذا حروف القَسَم فإنّها آلة إيجاده، و لا يكون القَسَم[5] من الأعراض النسبيّة بالضرورة»[6]
توضیح :
برخی از حروف أصلا «اخباری» نیستند بلکه «ایجادی» هستند. مثل حروف «نداء، قسم و ..» که اصلا حکایت از چیزی که در خارج باشد، نمی کنند بلکه حرف نداء، «نداء» را ایجاد می کند نه آنکه از اعراض نسبی، حکایت کند و حروف قسم، «قسم» را ایجاد می کند نه آنکه قسم از اعراض نسبی باشد.
ما می گوییم :
1. مرحوم عراقی در «مقالات الاصول» به این اشکال توجه دارد و می نویسد:
«نعم هنا توهم آخر هو التفصيل في موجديّة المعنى بين بعض الحروف و بعض. نظرا إلى توهّم كون بعض الحروف موجدة للنسب الخاصة ك «لام الأمر و أداة النداء و التمنّي و الترجّي» و أمثالها في قبال سائر الحروف الحاكية عن نسب ثابتة.
و فيه: انّه على فرض تسليم إيقاعية مفاهيم هذه الألفاظ - كما سيأتي توضيحها - لا يقتضي ذلك أيضا كون اللفظ موجدا بل اللفظ أيضا حاك عن إيقاع هذه النسب و حينئذ: لنا ان ندّعي انّ الحروف بقول مطلق حاكيات عن النسب ثبوتا أم إثباتا.» [7]
توضیح :
1. توهم شده است که برخی از حروف «ایجادی» هستند و برخی از «نسبت های ثابت» حاکی هستند (اعراض نسبی که در خارج موجود هستند)
2. در حالیکه این توهم غلط است چراکه: حروف «ایجادی» نیستند بلکه «حکایت» می کنند از اینکه متکلم این اعراض نسبی را در خارج موجود کرده است (یعنی متکلم، نداء و قسم ـ که عرض نسبی و از مقوله «فعل» هستند ـ را ایجاد می کند و بعد به وسیله حروف نداء و قسم، از آن حکایت می کند)
پس : حروف نداء و قسم، حاکی هستند از آنچه به وسیله متکلم «ایجاد» شده است.
2. کلام امام خمینی ناظر به همین بحث مرحوم عراقی است و دقیقاً می فرماید: حروف نداء و قسم، «عرض نسبی» (یعنی نداء و قسم) را ایجاد می کنند و نه آنکه حاکی از چیزی باشند که پیش از استعمال حروف، توسط متکلم پدید آمده باشد.