« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسن خمینی

90/02/28

بسم الله الرحمن الرحیم



صدرا سپس به گروه پنجمی اشاره می کند که در این مسئله متحیّر مانده اند و از زمره ایشان از فخر رازی یاد می کند که در آخر عمر خویش گفته است: «کنه مطالب را نمی فهمیم ولی به همان ظواهر بسنده می کنیم»:

«و منهم من تحير في هذا الباب و اضطرب في فهم آيات الكتاب.

قال «ابو عبد اللّه محمد الرازي» صاحب «التفسير الكبير» و كتاب «نهاية العقول» و غير ذلك من التصانيف المعظمة في آخر مصنفاته و هو كتاب «اقسام اللذات» لما ذكر ان العلم بالله و صفاته و افعاله، اشرف العلوم و ان على كل مقام منه عقدة الشك، فعلم الذات عليها عقدة انها الوجود عين الماهية زائد عليها و علم الصفات عليه عقدة انها امور زائدة على الذات ام لا و علم الافعال عليه عقدة انه هل الفعل المطلق منفك عن الذات متأخرة عنها ام لازم مقارن لها. ثم انشد:

نهاية اقدام العقول عقال و اكثر سعى العالمين ضلال‌

و ارواحنا وحشة من جسومنا و حاصل دنيانا اذى و وبال‌

و لم نستفد من بحثنا طول عمرنا سوى ان جمعنا فيه قيل و قال‌

ثم قال: و لقد تأملت الطرق الكلامية و المناهج الفلسفيّة فما رأيتها يشفى عليلا و لا تروى غليلا [سیراب نمی کند تشنه را] و رايت اقرب الطرق طريقة القرآن أقرأ فى الإثبات «الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى‌» و «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ».

و في النفى «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‌ءٌ» «وَ لا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً» و من جرب مثل تجربتي، عرف مثل معرفتى.»[1]

تفاوت نظر ایشان با گروه اول آن است که به خداوند دست و پا و چشم، نسبت نمی دهند بلکه به همان ظاهر که هست اقرار دارند در حالیکه می گویند نمی دانیم معنای آن چیست؟[2]

سپس صدرا بر این گروه پنجم می تازد و می نویسد:

« اقول: ان هذه الآفة العظيمة و الداهية الشديدة، إنما لحقت عقول هؤلاء المتفكرين لاعتمادهم طول العمر على طريقة البحث و الجدل، و عدم مراجعتهم الى طريقة اهل الحق و هي التأمل في كتاب اللّه و سنة نبيه صلّى اللّه عليه و آله بقلب صاف عن نقوش الافكار المبتدعة، فارغ عن الوساوس العادية و النواميس العامية و عن محبة غير اللّه من حب الجاه و الشهرة و التقرب الى السلاطين بوسيلة الوعظ و التدريس و عن العيوب و الرزايل النفسانية، كمحبة الجاه و ما يلزمها من صرف وجوه الناس اليهم و الاستطالة على الخلق و التوفق فى المفاتيح و التفوق ... على الاقران و الاقبال الى الدنيا بكلية القلب و الاخلاد الى الارض و التبسط في البلاد، الى غير ذلك من نتايج الهوى و العدول عن طريق الهدى و المحجّة البيضاء.

اذ مع هذه الشوائب و الأعراض المكدرة أنّى يتيسر للإنسان، الإخلاص و متى ينهز له الفرصة بطلب الحق و الآخرة و الفراغ للذكر الحقيقي و الا فالطريق الى اللّه واضح في غاية الإنارية و القواد موجودون و الهداة مأمونون «إِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ».

قال تعالى: «إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ إِلى‌ مَعادٍ» و قال: «من قرب منى شبرا قربت منه ذراعا، من كان للّه كان اللّه له».»

 

ما می گوییم: طی جدول ذیل نشان خواهیم داد که هر یک از گروه های چهارگانه ـ غیر از سخن صدرا ـ درباره برخی از آیات چگونه سخن گفته اند:

 


[1] . سه رسائل فلسفی. ؛ ص261 الی 262
[2] . برخی این گروه را «اهل تعطیل» می دانند در حالی که اهل تعطیل نام معتزله است. البته لازم است به این نکته توجه کرد که این اصطلاح بعضاً در مورد فرقه های دیگر هم به کار می رود چنانکه جهمیه، معتزله (شهرستانی، ج1، ص92)، باطنیه یا اسماعیلیه (اقبال آشتیانی، ص264) و حکما و فلاسفه (امام الحرمین، ج1، کتاب1، ص166؛ شبستری، ص184) به رغم اختلاف نظرهایشان در بارة صفات، همگی از جانب مخالفانشان اهل تعطیل دانسته شده اند. البته در مورد اخیر علت این نامگذاری صرفاً مسئلة صفات نبوده و موضوعات دیگری نیز مطرح بوده که سبب تشدید این اتهام می شده است ( رجوع کنید به کیخسرو اسفندیار، همانجا؛ نیز رجوع کنید بهمحمد غزالی، 1987) تا جایی که گاهی فلسفه را «علم تعطیل » خوانده اند ( رجوع کنید به خاقانی، همانجا). از سوی دیگر فلاسفه و حکما نیز به متکلمان. از آن جهت که به حدوث زمانی قائل بوده و خداوند را از ازل فیاض نمی دانسته اند، اهل تعطیل گفته اند (مطهری، ج3، ص238؛ نیز رجوع کنید به صدرالدین شیرازی، سفر اول، ج3، ص160ـ163). (سایت دانشنامه جهان اسلام)
logo