« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسن خمینی

89/12/18

بسم الله الرحمن الرحیم

حال :

1) در مورد قسم اول، ظاهراً اختلافی بین اصولیون نیست و همگی بر اینکه وضع این دسته وضع شخصی است اتفاق دارند. [1]

2) در مورد قسم دوم، (وضع ض ر ب برای «زدن») و قسم سوم (وضع فاعل)، مرحوم عراقی هر دو قسم را دارای وضع نوعی می داند و می نویسد:

« كان وضع كلّ واحد من المادّة و الهيئة قانونيّاً، نظراً إلى سريان المادّة في ضمن أيّ هيئة موضوعة، و سريان الهيئة أيضاً في ضمن كلّ مادّة موضوعة، فلكلّ منهما جهة تكثّر و انحلال قابل للقانونيّة، بخلاف وضع الجوامد، كما لا يخفى.» [2]

 

توضیح :

وضع مواد، قانونی (نوعی) است چراکه می تواند در ضمن هر هیأتی پدید آید و هیأت هم در ضمن هر ماده ای می آید و چون هیأت و مادّه دارای جهت تکثّر و انحلال هستند پس دارای وضع نوعی می باشند.

مرحوم اصفهانی قسم دوم را شخصی و قسم سوم را نوعی بر می شمارد و بعد بر مطلب خویش اشکال کرده و پاسخ می گوید:

«ثمّ إنّه ربما أمكن الأشكال على جعل وضع الموادّ شخصيا و وضع الهيئات نوعياً كما هو المعروف بما محصّله: أنّ شخصيّة الوضع في المواد إن كانت بلحاظ وحدتها الطبيعيّة و شخصيّتها الذاتيّة فالهيئات أيضا كذلك فانّ هيئة فاعل مثلاً ممتازة بنفسها عن سائر الهيئات فلها وحدة طبيعيّة و نوعيّة الوضع في الهيئات إن كانت بلحاظ عدم اختصاص زنة فاعل بمادة من الموادّ، فالمواد كذلك لعدم اختصاص المادّة بهيئة من الهيئات فلا امتياز مادّة عن مادّة ملاك الشخصيّة لامتياز كل زنة عن زنة أخرى، و لا عدم اختصاص زنة بمادّة ملاك النوعيّة لعدم اختصاص مادة بهيئة.

و التحقيق أنّ جوهر الكلمة و مادّتها ـ أعنى الحروف الأصليّة المترتبة الممتازة عن غيرها ذاتاً أو ترتييبً أمر قابل للحاظ الواضع بنفسه فيلاحظ بوحدته الطبیعیة و توضع لمعنی، بخلاف هیئة الکلمة فانّ الزنة لمکان اندماجها فی المادة لا یعقل أن تلاحظ بنفسها لاندماجها غاية الاندماج في المادة فلا استقلال لها في الوجود اللحاظي، ـ كما في الوجود الخارجي كالمعنى الحرفي ـ فلا يمكن تجريدها و لو في الذهن عن الموادّ، فلذا لا جامع ذاتيّ لها كحقائق النسب، فلا محالة يجب الوضع لأشخاصها بجامع عنواني ـ كقولهم كلما كان على زنة فاعل .. ـ و هو معنى نوعيّة الوضع أي الوضع لها بجامع عنواني لا بشخصيّتها الذاتيّة.

أو المراد أنّ المادّة حيث يمكن لحاظها فقط فالوضع شخصيّ، و الهيئة حيث لا يمكن لحاظها فقط ـ بل في ضمن مادة ـ فالوضع لها يوجب اقتصاره عليها فيجب أن يقال: هيئة فاعل و ما يشبهها ..، و هذا معنى نوعية الوضع أي لا لهيئة شخصيّة واحدة بوحدة طبيعية بل لها و لما يشبهها فتدبّر.» [3]

توضیح :

    1. وضع در قسم دوم شخصی و در قسم سوم نوعی است.

    2. ممکن است اشکال شود که چه فرقی بین این دو صورت می باشد و اگر می گویید وضع در مواد شخصی است به سبب آنکه «ض ر ب» طبیعت واحدی دارد و بالذات دارای تشخّص است و لذا با «ض ر ر» متفاوت است می گوییم هیأت ها هم چنین هستند و فاعل طبیعت واحدی دارد و با مفعول متفاوت است.

و اگر می گویید وضع در موادّ شخصی است چراکه «ض ر ب» هیچ وزنی ندارد، می گوییم هیأت ها هم از جهتی همین صورت هستند و هیچ مادّه ای ندارند.

    3. مرحوم اصفهانی سپس به فرقی که بین ماده و هیأت وجود دارد اشاره کرده و می نویسد: ماده را به تنهایی می توان لحاظ کرد و آن را وضع کرد. (ض ر ب را لحاظ می کنیم و برای زدن وضع می کنیم) ولی هیأت را بدون مادّه نمی توان تصور کرد و لذا باید به صورتی وضع شوند که جامع عنوانی آنها را مورد لحاظ قرار دهیم.

به عبارت دیگر : فاعل به تنهایی و جدای از مادّه قابل لحاظ نیست، بلکه هر گاه لحاظ می شود به صورت ضارب، قابل، صادق و .. می باشد و چون چنین است باید یک معنای کلی (جامع عنوانی = وزن فاعل که در ضمن صادق، ناطق، قابل، ضارب می باشد) را در نظر بگیریم و این معنای وضع نوعی است.

در توضیح فرمایش مرحوم اصفهانی می گوییم:

در عالم واقع وجود جواهر محتاج عرض نیست ولی وجود عرض محتاج جوهر است، همین طور در عالم معانی نیز معانی اسمیه محتاج به غیر نیستند ولی معانی حرفیه محتاج به معانی اسمیه هستند. به همین سبب هیأت ـ که به معنای حرفی است ـ محتاج مادّه است و لذا به تنهایی لحاظ نمی شود ولی ماده معنای اسمی است و لحاظ مستقل می شود. به عبارت دیگر همانطور که در عالم عین، عرض مستقلا موجود نمی شود در عالم ذهن معنای حرفی مستقلا لحاظ نمی شود و چون چنین است باید یک معنای اسمی را که می تواند عنوان آن معنای حرفی باشد، لحاظ کرد و لفظ را برای مصادیق آن عنوان وضع کرد.

 


[1] . هدایة المسترشدین ؛ ج1 ص160 / محاضرات فی الاصول ؛ ج1 ص52 / کفایة الاصول ؛ ص32 / مقالات الاصول ؛ ج1 ص71 / تحقیق الاصول ؛ ج1 ص81 / سیری کامل در اصول فقه ؛ ج1 ص335 / نهایة الدرایة. ؛ ج1 ص77
[2] . مقالات الاصول ؛ ج1 ص71.
[3] . نهایة الدرایة ؛ ج1 ص77.
logo