« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسن خمینی

1401/07/11

بسم الله الرحمن الرحیم



مقدمه 3: اصل در مسئله

اگر درباره یکی از آنچه سخن از مفهوم آن مطرح است، شک کردیم (مثلاً شک داریم که آیا شرط مفهوم دارد یا نه)، آیا اصلی در مسئله موجود است.

مرحوم سبزواری می نویسد:

«لا أصل في المسألة الاصولية يتمسك بها إلا بناء على جريان الأصل في الأعدام الأزلية، و أما في المسألة الفرعية فإن كان في البين أصل موضوعي فهو المرجع، و إلا فيرجع إلى أصالة البراءة، فتكون النتيجة متحدة مع ثبوت المفهوم و هو انتفاء الحكم.»[1]

توضیح:

    1. برای اینکه بتوانیم در مسئله اصولی اصلی جاری کنیم، باید قائل به جریان اصل عدم ازلی باشیم

    2. [به اینکه بگوییم «در ازل (و قبل از ایجاد زبان) شرط مفهوم نداشت (چرا که در زبان، شرط هنوز ایجاد نشده بود که بخواهد مفهوم داشته باشد)، بعد از وضع ساختار شرط استصحاب می کنیم عدم مفهوم شرط را.]

    3. [این اصل در مسئله اصولی است، چرا که به نحو کلّی برای شرط مفهوم را نفی می‌کند]

    4. ولی در مسئله فقهی:

    5. [مثلاً اگر شارع گفت: «إِذَا نُودِي لِلصَّلَاةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ» ما نمی دانیم که آیا «اذا لم یُناد» باز هم نماز جمعه واجب است؟]

    6. اگر اصل موضوعی [استصحاب اصل بطلان در معاملات، اصالة الطهاره و ...] موجود باشد، به همان تمسک می کنیم و الا اصل برائت است [که در مثال نماز، اصل موضوعی موجود نیست]

    7. اصل برائت، از نظر نتیجه با «عدم مفهوم» یکسان است.

    8. [مثال برای اصل موضوعی: اگر در جمله «الماء اذا بلغ قدر کرّ لم ینجّسه شیء»، قائل به مفهوم نشدیم، درباره فرضی که: «اگر آب به قدر کرّ نرسید» چه باید کرد، می‌توان گفت وقتی چنین آبی با نجس ملاقات کرد، اصل طهارت کماکان آن آب را طاهر معرفی می‌کند.]

مقدمه ۴:

    1. «مفهوم» در این بحث، به معنای همه آن چیزهایی نیست که از «لفظ» می فهمیم. و لذا مفهوم در اینجا اصطلاح خاصی است که اخص از «ما فُهم من اللفظ» است. به همین جهت اینکه از لفظ، وجود لافظ، علم او به زبان، عدم لال بودن او و... فهم می شود، و اینکه علّت معنی و یا ملازمات عقلیه معنی، معلوم می شوند (اگر کسی گفت باران آمد، می فهمیم هوا ابری بوده است و یا اگر کسی امر به ذی المقدمه کرد، می فهمیم مقدمه را هم می‌خواهد و ...)، اینها از زمره بحث از مفاهیم نیست.

    2. مرحوم شیخ محمدرضا اصفهانی به این مطلب تصریح دارد و می نویسد:

«فدلالة اللفظ على وجود اللافظ خارجة عن الحدّين لعدم كونها لفظيّة. ولهذا بعينه ليس منهما دلالته على الأمر بالمقدّمة والنهي عن الضدّ.»[2]

    3. به همین جهت غیر از مواردی که مطرح خواهیم کرد، آنچه به عنوان مفهوم مطرح است (و از کلام مرحوم کاشف الغطاء خواندیم)، از مصادیق مفهوم اصولی و اصطلاحی نیست.

 


[1] . تهذیب الاصول، ج1، ص108.
[2] . وقایة الاذهان، ص409.
logo