« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسن خمینی

1400/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم

ما می گوییم:

    1. اینکه مرحوم آخوند راه‌حل‌هایی را به عنوان راه‌حل اختصاصی قائلین به اجتماع، مورد اشاره قرار دادند، محتاج تأملی است:

الف) اگر راه‌حل ارشادی بودن «نهی از عبادت در قسمت ثالث»، را به این معنی بگیریم که:

«نهی از عبادت ارشاد است به اینکه «باید از کون موضع تهمت اجتناب کرد» این راه‌حل مخصوص به اجتماعی ها خواهد بود. چرا که در این صورت اگر چه بین «نهی از صلاة فی موضع تهمة» و «امر به صلاة» تغایری نیست ولی لازمه این نهی ارشادی، وجود نهی مولوی از کون فی موضع تهمت است و در این صورت اگر چه عنوان »کون فی موضع تهمت» و عنوان «صلاة» متغایر هستند ولی وحدت مصداقی آنها، امتناعی‌ها را به این جواب راضی نخواهد کرد.

ب) امّا اگر راه‌حل ارشادی بودن «نهی از عبادت در قسم ثالث» را به این معنی بگیریم که: «نهی از عبادت در این قسم ارشاد است به اینکه بهتر است عبادت را در ضمن افراد دیگر عبادت موجود کرد»، در این صورت این راه‌حل مخصوص به اجتماعی ها نخواهد بود چراکه این را امتناعی ها هم می توانند بپذیرند.

إن قلت: مراد مرحوم آخوند آن است که اجتماعی ها دو راه‌حل دارند و امتناعی ها ۵ راه‌حل. (اگرچه یکی از این دو راه‌حل مشترک است)

قلت: اگر مراد ایشان بیان همه راه‌حل‌هایی است که قائلین به اجتماع می توانند ارائه دهند، در این صورت باید راه‌حل‌های دیگری که برای امتناعی ها قائل شدند را هم برای اجتماعی ها مطرح می کردند.

    2. با توجه به آنچه گفتیم، قائلین به اجتماع در قسم ثالث، به ۹ راه‌حل می‌توانند خود را از مشکل برهانند:

یک) نهی از صلاة درموضع تهمت، مجازی است و به معنای نهی از کون فی موضع تهمت است (چرا که این دو عنوان انطباق مصداقی دارند)

دو) نهی از صلاة در موضع تهمت، مجازی است و به معنای نهی از عنوان دیگری است که با آن ملازمه وجودی وجود دارد.

سه) نهی از صلاة در موضع تهمت، مجازی است و به معنای امر به عنوان دیگری است که با آن انطباق مصداقی دارد.

چهار) نهی از صلاة در موضع تهمت، مجازی است و به معنای امر به عنوان دیگری است که با آن تلازم وجودی دارد.

پنج تا هشت) نهی از صلاة در موضع تهمت، ارشاد به یکی از اوامر و نواهی ۴ فرض قبل

نه) نهی در موضع تهمت، ارشادی است به فردی از صلاة که دارای حزازت (که باعث اقلیت ثواب می‌شود) نیست.

ما می‌گوییم:

*1. مرحوم آخوند سپس نتایجی را بر مطالب خود مترتب می‌کنند:

«وقد انقدح بما ذكرناه ، إنّه لا مجال أصلاً لتفسير الكراهة في العبادة بأقلية الثواب في القسم الأوّل مطلقاً، وفي هذا القسم على القول بالجواز، »[1]

توضیح:

    1. در قسم اول (که در آن 4 راه حل مطرح بود، یک تا چهار) کراهت به معنای اقلیت در ثواب نیست

    2. و بنا بر قول به جواز اجتماع هم در قسم ثالث، کراهت به معنای اقلیت در ثواب نیست

    3. [اما در قسمت دوم (بنابر راه حل پنج) و در قسم سوم (بنابر امتناعی بودن و راه‌حل پنج) کراهت به معنای اقلیت ثواب است]

*2. اما به نظر می‌رسد، راه‌حل پنج بنابر نظر اجتماعی‌ها هم قابل تصویر است چرا که اجتماعی‌ها مشکلی ندارند که بپذیرند نهی در عبادات مکروهه از نوع راه‌حل پنج است (البته در مورد قسم اول چون بدل و فرد دیگری برای عبادت موجود نیست، سخن مرحوم آخوند تمام است)

اللهم الا ان یقال: مطابق نظر اجتماعی‌ها، دلیلی ندارد که دست از ظهور نهی در مولویت برداریم.

*3. مرحوم آخوند نتیجه دیگر سخن خود را چنین برمی‌شمارند:

«كما انقدح حال اجتماع الوجوب والاستحباب فيها، وأنّ الأمر الاستحبابي يكون على نحو الإِرشاد إلى أفضل الأفراد مطلقاً على نحو الحقيقة، ومولوياً اقتضائياً كذلك، وفعلياً بالعرض والمجاز فيما كان ملاكه ملازمتها لما هو مستحب، أو متحداً معه على القول بالجواز»[2]

 


[1] . کفایة الاصول، ص165.
[2] . همان.
logo