« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد حسن خمینی

99/12/12

بسم الله الرحمن الرحیم



ما می گوییم:

درباره این روایت، به سبب استعمال صیغه مبالغه، همان اشکالی که ذیل آیات سوره قلم مطرح شد، قابل طرح است.

    1. تحف العقول عن رسول الله (ص):

مطابق نقل بحار، تحف العقول روایتی را نقل می کند که در آن پیامبر، وصیت هایی را خطاب به مولی الموحدین می فرمایند. در ضمن این وصایا، حضرت می گویند:

«یا علی احذر الغیبۀ و النمیمۀ فان الغیبۀ تُفَطِّر و النمیمۀ توجب عذاب القبر»[1]

[تفطّر یا تفطر: شیء را دو نیم می کند/ اگر به معنای افطار روزه نباشد، به معنای آن است که فرد در قیامت به سبب این گناه پاره پاره می شود]

ما می گوییم:

هر عبارتی دیگر از این وصیت، قطعاً «نهی از محرمات» نیست مثلاً در عبارتی دیگر حضرت رسول(ص) می‌فرمایند انگشتر را در انگشت میانه نکن. ولی این عبارت به سبب تقارن با غیبت و همچنین اشاره به عذاب قبر، دال بر حرمت است.

    2. عیون اخبار الرضا:

در روایتی که صدوق مسنداً از حضرت عبدالعظیم حسنی از امام جواد نقل کرده است و امام جواد آن را متصلاً از پدران بزرگوارش از امیرالمومنین روایت می کنند. چنین ضبط شده است که حضرت امیر می‌فرمایند روزی من و فاطمه(س) بر پیامبر(ص) وارد شدیم و ایشان را در حال گریه بسیار یافتیم علت را که جویا شدیم، حضرت فرمودند که در معراج صحنه هایی ناراحت کننده را مشاهده کرده اند. و از جمله این صحنه ها، یک مورد را چنین نقل می کنند که زنی را دیده اند که:

«رأیت امرأۀً رأسها رأس الخنزیر و بدنها بدن الحمار و علیها الف الف لون من العذاب»

و در پاسخ به سوال صدیقه طاهره که علت آن را جویا می شوند، می فرمایند:

«اما التی کان رأسها رأس الخنزیر و بدنها بدن الحمار فانها کانت نمّامۀ کذّابۀ»[2]

 

ما می گوییم:

    1. با توجه به تقیید کذاب به نمام، دو مطلب در این باره مطرح است اگر: نمامی را اعم از صورتی بدانیم که سخن مطرح شده صادق یا کاذب باشد، در این صورت این روایت فقط نمّامی دروغین را تحریم می کند (آن هم در صورتی که زن کذّاب یعنی بسیار دروغ گوینده باشد)

    2. ولی اگر گفتیم ـ چنانکه نظر ما چنین بود ـ که نمّامی فقط به سخنانی گفته می شود که (با حفظ سایر شرائط)، راست باشد، در این صورت روایت عذاب را درباره زنی می داند که دو صفت را همراه هم داشته باشد و لذا درباره کسی که تنها نمّامی می کند چنین عذابی مطرح نیست (البته این به معنای عدم حرمت نمّامی نیست بلکه این عذاب مربوط به فرض خاصی است)

    3. الترغیب عن النبی:

در کتاب الترغیب و الترهیب (نوشته اسماعیل بن محمد ابن جوزی (535-457) معروف به قوام السنه، که از بزرگان اهل سنت است ولی برخی او را شیعه دانسته اند) روایتی از پیامبر نقل است که: «لا یدخل الجنۀ النمام» و اضافه می کند: «ان النمیمۀ و الحقد فی النار، لا یجتمعان فی قلب مسلمٍ»[3]

    4. روایت دال بر اینکه نمّامی سحر است:

در روایات سحر خواندیم که مرحوم طبرسی در احتجاج، روایت مفصلی را نقل می کند که در آن زندیقی از امام صادق(ع) سؤالات متعددی را می پرسد. از زمره آن سوالات، سوالی است که درباره سحر و اینکه ساحر از کجا به مسائل مختلف دسترسی پیدا می کند، طرح شده است. حضرت صادق(ع) در پایان توضیحات مفصل می فرمایند:

«أن من أكبر السحر النميمة، يفرق بها بين المتحابين، ويجلب العداوة على المتصافيين، ويسفك بها الدماء، ويهدم بها الدور ويكشف بها الستور، والنمام أشر من وطئ الأرض بقدم»[4]

نکته قابل ذکر آنکه در منابع اهل سنت هم چنین مضمونی مطرح است که از پیامبر(ص) نقل شده است که: «کادت النمیمۀ ان تکون سحراً»[5]

 

ما می گوییم:

    1. با توجه به مسلم بودن حرمت سحر، الحاق نمیمه به سحر، حرمت آن را ثابت می کند.

    2. اما نکته مهم آن است که توجه کنیم که آیا قصد پیامبر(ص) و امام صادق(ع) آن بوده است که نمیمه را موضوعاً سحر بدانند و یا اینکه در مقام اثبات حکم سحر (حرمت) بوده اند؟

به نظر می رسد آنچه با توجه به آثار نمیمه بیان شده است (که بین دوستان جدایی می افکند) و اینکه در قرآن این اثر، اثر اصلی سحر است (فیتعلمون منها ما یفرقون به بین المرء و زوجه)[6] ، سخن پیامبر (ص) و امام صادق(ع)، ناظر به آن است که ادعاءً نمیمه را هم سحر به شمار آورند. و لذا یا می گوییم از باب حکومت، نمیمه، سحر دانسته شده و یا آنکه می گوییم این اثبات حکم به لسان وحدت ادعایی موضوع است.

ولی در هر صورت تحریم نمیمه از این روایت قابل استفاده است.

    5. روایت ثواب الاعمال و عقاب الاعمال:

صدوق در ثواب الاعمال در روایتی به آخرین خطبه پیامبر(ص) اشاره می کند. در این روایت، حضرت در عبارتی می فرماید:

«وَ مَنْ مَشَى فِي نَمِيمَةٍ بَيْنَ اثْنَيْنِ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ فِي قَبْرِهِ نَاراً تُحْرِقُهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ إِذَا خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ شُجَاعاً تِنِّيناً أَسْوَدَ يَنْهَشُ لَحْمَهُ حَتَّى يَدْخُلَ النَّارَ»[7]

[تنیّن: اژدها/ شجاع: گونه ای از مار، افعی/ نهش: گزیدن]

    6. روایت محمد بن قیس:

«وعن محمد بن يحيى ، عن محمد بن أحمد ، عن محمد بن عيسى ، عن يوسف بن عقيل ، عن محمد بن قيس ، عن أبي جعفر عليه‌السلام قال : الجنة محرمة على القتاتين المشائين بالنميمة.»[8]

[قتّات: نمّام مُزَوِّر[9] ]

 

ما می گوییم:

در روایت است که:

«من بَلَّغ بعض الناس ما سمع من بعض آخر منهم فهو القتات، فلا ينبغي سماع بلاغات الناس بعضهم على بعض ولا تبليغ ذلك»[10]

    7. روایت المجالس و الاخبار:

«محمد بن الحسن في ( المجالس والأخبار ) بإسناده عن أبي ذر عن النبي صلى‌الله‌عليه‌وآله في وصيتة له قال : يا أباذر ، لا يدخل الجنة القتات ، قلت : يا رسول الله ، ما القتات؟ قال : النمام. يا أباذر ، صاحب النميمة لا يستريح من عذاب الله في الآخرة ، يا أباذر من كان ذا وجهين ولسانين في الدنيا فهو ذو وجهين في النار ، يا أباذر المجالس بالأمانة وإفشاؤك سر أخيك خيانة ( فاجتنب ذلك واجتنب مجلس العثرة »[11]

 


[1] . بحار الانوار، ج74، ص67.
[2] . عیون اخبار الرضا، ج2، ص11.
[3] . ج3، ص498، به نقل از میزان الحکمۀ.
[4] . الإحتجاج، ج2، ص82.
[5] . کنز العمّال، حدیث8351.
[6] . سوره بقره آیه 102.
[7] . ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص284.
[8] . وسائل الشيعة ط-آل البیت، ج12، ص306.
[9] . مجمع البحرین، ج2، ص214.
[10] . مجمع البحرين، ج3، ص455.
[11] . وسائل الشيعة ط-آل البیت، ج12، ص307.
logo