99/12/11
بسم الله الرحمن الرحیم
1. آیه 10 سوره تحریم:
«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَاِمْرَأَةَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ»
ترجمه:
«خداوند براى كسانى كه كافر شدهاند، به همسر نوح و همسر لوط مثل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو بنده صالح از بندگان ما بودند، ولى به آن دو خيانت كردند و ارتباط با اين دو پيامبر سودى به حالشان نداشت، و به آنها گفته شد: «همراه كسانى كه وارد آتش مىشوند، وارد شويد!»
ما می گوییم:
1. غزالی و فیض می نویسند که:
«قیل کانت امرائۀ لوط تخبر بالضیفان و امرأۀ نوح کانت تخبر انه مجنون»[1]
2. به نظر می رسد که این آیه ربطی به بحث نمیمه ندارد چرا که زنان پیامبران مطابق این قول، افشای سرّ می کرده (دو مهمان لوط را لو داده است) و نسبت ناروا به نوح می داده است.
2. آیه 85 سوره نساء:
« مَّن يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُن لَّهُ نَصِيبٌ مِّنْهَا وَمَن يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُن لَّهُ كِفْلٌ مِّنْهَا وَكَانَ اللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُّقِيتًا»
ترجمه:
« كسى كه شفاعت [تشويق و كمك] براى كار نيكى كند، سهمى از آن براى او خواهد بود؛ و كسىكه شفاعت براى كار بدى كند، سهمى از آن خواهد داشت. و خداوند، حساب هر چيز را نگه مىدارد.»
ما می گوییم:
1. مجمع البیان در تفسیر این آیه می نویسد:
« قيل فيه أقوال (أحدها) إن معناه من يصلح بين اثنين «يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْهَا» أي يكن له أجر منها «وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً» أي يمشي بالنميمة «يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْهَا» أي إثم منها عن الكلبي عن ابن عباس»[2]
چهار)روایات:
روایات مربوط به نمامی بسیار است که از بسیاری از آن ها حرمت مؤکد این عمل قابل استفاده است.
1. عن رسول الله(ص): «ایاکم و النمیمۀ»[3]
2. عن رسول الله(ص): «ایاکم و العَضه: النمیمۀ القالۀ بین الناس»[4]
[نمیمۀ و خبرکشی بین مردم]
ما می گوییم:
1. «عضه» در برخی منابع به معنای بهتان و دروغ دانسته شده است.[5] ولی در احادیث از پیامبر (ص)، روایتی است که حضرت آن را به نمیمه تفسیر کرده اند. چنانکه در مورد دیگری می فرمایند: «الا اُنَبِّئُکم ما العضه؟ هی النمیمۀ القالۀ بین الناس»[6]
2. مطابق نقل اهل سنت، پیامبر(ص) در شروطی که برای بیعت با مسلمانان قرار داده اند، با این ایشان شرط کرده است که «لا یَعضَه بعضکم بعضا»[7]
3. غرر الحکم عن امیر المومنین(ع): «ایاکم و النمیمۀ، فانها تزرع الضغینۀ و تُبَعِّدُ عن الله و الناس»[8]
[ضغینه: کینه]
ما می گوییم:
1. سابقاً گفتیم که اگر نواهی همراه با اثر وضعی عملی بیان شود ظهور در ارشادی بودن دارد.
2. تعبیر «دوری از خدا» هم با کراهت سازکار است.
4. کنز الکراجکی عن امیر المومنین(ع):
مجلسی در روایتی طولانی، دستوراتی را از حضرت امیر نقل می کنند که در بخشی از آن حضرت میفرمایند: «ایاکم و النمائم، فانها تورث الضقائن»[9]
ما می گوییم:
1. آنچه ذیل حدیث قبل آوردیم، در این مورد هم قابل طرح است.
2. در این روایت، دستورات دیگری هم از حضرت موجود است که قطعاً الزامی نیست مثل اینکه حضرت امر به دوری از مردم و سکوت و ... می کنند.
5. کشف الغمۀ عن الصادق(ع):
اربلی در کشف الغمۀ، روایتی را نقل می کند که در آن «بعض اصحابه» می گوید:
«دخلت على جعفر وموسى ولده بين يديه وهو يوصيه بهذه الوصية فكان مما حفظت منه أن قال يا بنى احفظ وصيتى واحفظ مقالتي فانك ان حفظتها تعش سعيدا وتمت حميدا»[10]
در ضمن این وصایا (که نوعاً اخلاقی است و الزامی نیست) می فرمایند: «ایاک و النمیمۀ فانها تزرع الشحناء فی قلوب الرجال»[11]
[شحناء: دشمنی]
ما می گوییم:
آنچه ذیل روایت قبل آوردیم، در این مورد هم قابل طرح است.
6. رسالۀ الغیبۀ عن الصادق(ع):
علامه مجلسی از رسالۀ الغیبه نوشته شهید ثانی، «باسناده عن ابن قولویه عن سعد بن عبد الله عن احمد بن محمد بن عیسی عن ابیه عن عبد الله بن سلیمان نوفلی»، نقل می کند.
نوفلی می گوید که، در خدمت حضرت بوده است که نامه ای از عبد الله نجاشی خدمت امام صادق (ع) رسیده بود. در آن نامه نجاشی گفته بود که والی اهواز شده است و از حضرت تقاضای سفارش کرده بود.
مطابق نقل نوفلی، امام صادق (ع)، مطلبی را در پاسخ به او می فرمایند که در ضمن آن چنین آورده است:
«إياك والسعاة وأهل النمائم فلا يلتزقن منهم بك أحد ولا يراك الله يوما ولا ليلة وأنت تقبل منهم صرفا ولا عدلا فيسخط الله عليك، ويهتك سترك»[12]
[سعاۀ: سعایت کنندگان/ التزق: لغزاندن/ ... صرفاً و لا عدلاً: اظهار نظری یا دخالتی را پذیرفته باشی/ چرا که خدا بر تو غضب می کند و آبرویت را می برد]
ما می گوییم:
1. سند و دلالت روایت تمام است.
2. موضوع در روایت اگر چه حاکم است و روشن است که سعایت در نزد حاکم می تواند دارای موضوعیت باشد ولی می تواند به الغاء خصوصیت قائل شد.
7. خصال عن رسول الله(ص):
«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الوشَّاهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو حَامِدٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو يَزِيدَ أَحْمَدُ بْنُ خَالِدٍ الْخَالِدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ صَالِحٍ التَّمِيمِيُّ عَنْ أَبِيهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حَاتِمٍ الْقَطَّانُ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِأَبِي ذَرٍّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ يَا أَبَا ذَرٍّ إِيَّاكَ وَ السُّؤَالَ فَإِنَّهُ ذُلٌّ حَاضِرٌ وَ فَقْرٌ تَتَعَجَّلُهُ وَ فِيهِ حِسَابٌ طَوِيلٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَا أَبَا ذَرٍّ تَعِيشُ وَحْدَكَ وَ تَمُوتُ وَحْدَكَ وَ تَدْخُلُ الْجَنَّةَ وَحْدَكَ يَسْعَدُ بِكَ قَوْمٌ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ يَتَوَلَّوْنَ غُسْلَكَ وَ تَجْهِيزَكَ وَ دَفْنَكَ يَا أَبَا ذَرٍّ لَا تَسْأَلْ بِكَفِّكَ وَ إِنْ أَتَاكَ شَيْءٌ فَاقْبَلْهُ ثُمَّ قَالَ ع لِأَصْحَابِهِ أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِشِرَارِكُمْ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِيمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَيْنَ الْأَحِبَّةِ الْبَاغُونَ لِلْبُرَآءِ الْعَيْبَ.»[13]
ترجمه:
«على بن ابى طالب (ع) فرمود: رسول خدا (ص) بابى ذر (خدايش رحمت كند) فرمود:
اى ابا ذر مبادا سؤال كنى كه خوارى و زبونى براى خويشتن آماده كنى و به تنگدستى و نيازمندى هر چه زودتر خواهى رسيد و در روز رستاخيز دامنه حساب سؤال دراز است اى ابا ذر تو به تنهائى زندگى ميكنى و به تنهائى خواهى مرد و به تنهائى وارد بهشت ميشوى و جمعى از اهل عراق از بركات وجود تو سعادتمند ميشوند آنان بدن تو را پس از مرگ بشويند و كفن كنند و بخاك بسپارند.
اى ابا ذر دست گدائى دراز مكن ولى اگر چيزى بتو رسيد آن را بپذير.
سپس رسول خدا روى باصحاب كرد و فرمود: هان بگويم بشما كه بدترين شما كيانند؟ عرض كردند: بفرمائيد يا رسول اللَّه، فرمود: آنان كه براى سخن چينى قدم بر ميدارند و ميان دوستان جدائى ميافكنند و براى افراد پاك دامن، عيبجوئى ميكنند.»[14]