99/12/09
بسم الله الرحمن الرحیم
1. آیه 11 سوره قلم:
« إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴿7﴾ فَلَا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ ﴿8﴾ وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ ﴿9﴾ وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَّهِينٍ ﴿10﴾ هَمَّازٍ مَّشَّاء بِنَمِيمٍ ﴿11﴾ مَنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ ﴿12﴾ عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِكَ زَنِيمٍ ﴿13﴾ أَن كَانَ ذَا مَالٍ وَبَنِينَ ﴿14﴾ إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿15﴾ سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ ﴿16﴾»
ترجمه:
« به يقين پروردگارت بهتر از هر كس مىداند چه كسى از راه او گمراه شده، و نيز از هدايتيافتگان بهتر آگاه است. (7) حال كه چنين است از تكذيبكنندگان اطاعت مكن. (8) آنها دوست دارند در مورد انحراف از حق نرمش نشان دهى تا آنها هم نرمش نشان دهند. (9) و از كسى كه سوگند ياد مىكند و پست است اطاعت مكن. (10) كسى كه بسيار عيبجو و سخن چين است، (11) و بسيار مانع كار خير، و متجاوز و گناهكار است؛ (12) علاوه بر اين كينه توز و بدنام است. (13) مبادا بخاطر مال و فرزندان فراوانش از او پيروى كنى)! (14) در حالى كه هرگاه كه آيات ما بر او خوانده شود مىگويد: «اينها افسانههاى پيشينيان است.» (15) ولى ما بزودى بر بينى او داغ ننگ مىنهيم. (16)»
ما می گوییم:
1. چنین استدلال شده است که آیه شریفه بر حرمت «مشی به نمیمه» دلالت تام دارد (و اینکه بگوییم حرمت در جایی صادق است که همه این صفات با هم در یک فرد جمع شده باشند، خلاف ظاهر است.
2. در برخی از کتاب های فقهی به این آیه برای حرمت نمیمه تمسک شده است ولی اکثر فقها به این آیه اشاره نکرده اند.[1] ولی برخی از فقهای شیعه نیز به آن توجه داده اند.[2] و در منابع اهل سنت هم به این آیه برای حرمت نمیمه تمسک شده است.[3]
3. شاید عدم ذکر این آیه در کتاب اکثر فقها مطلبی است که مرحوم خویی مورد اشاره قرار داده اند. ایشان می نویسد:
« ظاهرها فيمن يكون ديدنه النميمة،لأن مادة فعال بتشديد العين تستعمل في الكثرة و الغلبة، و أما من ينم مرة واحدة أو مرتين فلا تشمله الآية.»[4]
4. اضف الی ذلک آنکه اصل «مشی به نمیمه» نوعی شغل نمامی را مورد اشاره قرار می دهد و حرمت آن با حرمت نمامی التفاتی ملازمه ندارد.
5. مرحوم تبریزی با اشاره به سخن مرحوم خویی می نویسد که:
« أنه لا دلالة لها علی حرمتها أصلا لا مع المبالغة و لا بدونها، بل هی واردة فی بیان حکم آخر، و هو عدم جواز الاتباع و الطاعة للحلاف الهماز المشاء بنمیم مناع للخیر معتد أثیم.»[5]
6. ما می گوییم: علاوه بر این مطلب (که ملازمه بین حرمت اطاعت و حرمت نمامی را نفی می کند)، باید توجه داشت که:
الف) ممکن است عدم اطاعت درباره کسی است که همه این صفات رذل را با هم دارد
ب) قضیه ظاهراً خارجیه است و ناظر به صدر اسلام است چرا که از امام صادق روایت است که «همّاز مشاء بنمیم» را کسی معرفی می کند که در آن روزگار بین اصحاب پیامبر سخن چینی می کرده است.[6]
پس آیه اصلاً ناظر به حرمت این صفات نیست بلکه می خواهد بگوید به سخن این ها که قصد تحریک دارند توجه نکن و الشاهد علی ذلک آنکه «حلّاف بودن»، حرام نیست.
7. غزالی و فیض کاشانی از آیه شریفه «عتل بعد ذلک زنیم» هم خواسته اند، حرمت نمامی را استفاده کنند. ایشان می نویسند:
«زنیم مطابق با قول عبد الله بن مبارک یعنی ولد الزنایی که حدیث را کتمان نمی کند. و لذا آیه می گوید هر کس مشی به نمیمه می کند ولد الزنا است»[7]
8. اما روشن است که چنین مطلبی قابل استفاده از آیه نیست چون زنیم یعنی کسی که اصل و نسب روشن ندارد و آنچه از ابن مبارک نقل شده است، تفسیر شخص اوست و نه اینکه معنای کلمه باشد. یعنی او میگوید با توجه به ترتیب آیه، آیه می گوید «مشاء به نمیمه»، «زنیم» است.