« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد حسن خمینی

99/11/28

بسم الله الرحمن الرحیم



بحث: نمیمه

مقدمه1:

از زمره آنچه در بحث مکاسب محرمه مطرح شده است، بحث از حرمت نمّامی (سخن چینی) است.

قبل از طرح بحث لازم است اشاره کنیم که این گونه امور (مثل کذب و غیبت) اگر چه به طور متعارف از زمره مکاسب به حساب نمی آیند ولی چنانکه مرحوم شیخ انصاری در ابتدای ورود به «نوع چهارم» نوشته اند، در این مباحث، مورد بررسی قرار می گیرند

شیخ نوشته بودند:

«و هذا النوع و إن كان أفراده هي جميع الأعمال المحرَّمة القابلة لمقابلة المال بها في الإجارة و الجُعالة و غيرهما، إلّا أنّه جرت عادة الأصحاب بذكر كثيرٍ ممّا من شأنه الاكتساب به من المحرّمات، بل و لغير ذلك مما لم يتعارف الاكتساب به، كالغيبة و الكذب و نحوهما.»[1]

پس ممکن است نمّامی را به این جهت در مباحث مکاسب محرمه مورد بحث قرار دهیم که «حرامی است که کسی برای انجام آن از دیگری پول می گیرد» و ممکن است طرح آن را در بحث مکاسب محرمه، یک بحث استطرادی بدانیم.

مقدمه2:

نمّامی در لغت به معنایی است که معادل فارسی آن سخن چینی است.

معجم مقاییس اللغه اصل این ماده را به معنای «اظهار کردن و ابراز کردن» دانسته است این کتاب می نویسد که عرب به شتری که آب را در شکم خود نگه نمی دارد، می گوید «ابل نمّه» و به همین جهت به کسی که سخن‌چین است، نمّام گفته می شود چرا که او نمی تواند سخن را پیش خود نگه دارد.[2]

البته راغب در مفردات اصل این لغت را «سخن گفتن آهسته» برشمرده است و می نویسد که عرب وقتی می گوید: «اسکت الله نامّتَه» به معنای آن است که خدا صدای او را ساکت کرد.[3]

مجمع البحرین هم این لغت را به معنای «سعایت کردن و بدگویی کردن برای ایجاد فتنه» دانسته است.[4]

زمخشری هم مشابه همین مطلب را ذکر کرده است.[5]

 

اما لسان العرب درباره نمیمه می نویسد:

«نَمّ»، به معنای توریش (فتنه انگیزی) و اغراء (دشمنی انداختن) و بلند کردن سخن به گونه ای که باعث اشاعه و افساد شود، است. و گفته شده است که نمامی به معنای «تزیین سخن به دروغ» است. صفت آن «نمّام» است و اسم این کار «نمیمه و نمیم» است.

این کتاب همچنین می نویسد که به نمّام، «قسّاس»، «درّاج»، «همّاز»، «مائس»، «ممآس» و «قتّات» گفته می‌شود.[6]

مرحوم مصطفوی هم در التحقیق فی کلمات القرآن می نویسد که در صدق نمّامی چند قید مدخلیت دارد:

«نقل قول» و «فساد انگیزی» و «اینکه بین دو نفر واقع شود» و آن را چنین معنی می کند:

«نقل قول من شخص، من شأنه أن يختفى به، عند شخص آخر، ينتج فسادا.»[7]

ما می گوییم:

    1. با توجه به آنچه گفتیم، می توان به تعریف لغوی روشنی از نمیمه دست یافت، با این اضافه که اولاً بگوییم در نمّامی لازم نیست «قول» در میان باشد بلکه اگر با نوشتن یا اشاره هم این غرض حاصل شود، نمّامی صدق می کند بر این مطلب می توان به کلام صاحب جواهر اشاره کرد که ایشان نمامی را

«السعایه بنقل الحدیث او ما کان بمنزلته»[8]

تعریف کرده است. البته همین مطلب مورد اشاره شهید ثانی هم بوده است چنانکه علامه مجلسی از ایشان نقل کرده که نمیمه عبارت است از

«نقل قول الغير إلى المقول فيه ، كما تقول فلان تكلم فيك بكذا وكذا ، سواء نقل ذلك بالقول أم بالكتابة أم بالإشارة والرمز»[9]

همچنین در نمامی لازم نیست «قول» دیگران را نقل کنیم بلکه اگر «فعل» دیگران را هم نقل کنیم، نمّامی صدق می کند. (این مطلب مورد تصریح مرحوم شیخ حسن کاشف الغطاء هم واقع شده است[10] .)

پس نمامی آن است که قول یا فعل صادر شده از نفر اول را به نفر دوم بگوییم یا به هر نوع دیگر او را از این مطلب مطلع کنیم.

 


[1] . کتاب المکاسب، ج1، ص163.
[2] . ج5، ص358.
[3] . مفردات الفاظ القرآن، ص825.
[4] . مجمع البحرین، ج2، ص377.
[5] . اساس البلاغه، ص779.
[6] . لسان العرب، ج14، ص295.
[7] . التحقیق فی کلمات القرآن، ج12، ص256.
[8] . جواهر الکلام، ج12، ص73.
[9] . مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج11، ص57.
[10] . انوار الفقاهۀ، ج5، ص70.
logo