« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد حسن خمینی

99/11/26

بسم الله الرحمن الرحیم



خاتمه:

از جمله اموری که بسیار در ادبیات دینی مورد استعمال است، «لعن» است. و از آنجا که ممکن است چنین تصور شود که لعن نوعی سبّ است، لازم است به بررسی آن بپردازیم تا معلوم شود که رابطه آن با بحث سبّ چیست.

ما می گوییم:

    1. در منابع اهل سنت نقل شده است که: «اللعن ابلغ فی القُبح من السبّ المطلق»[1] مطابق این کلام، لعن غیر از سبّ است (اگر چه قبیح تر دانسته شده است). البته این منابع می نویسند که ممکن است لعن در معنای سبّ هم استعمال شود ولی ظاهراً این استعمال را مجازی دانسته اند[2] چنانکه می توان همین مجاز را از برخی از آنچه به عنوان شاهد مطرح شده است، استظهار کرد.

    2. نکته مهم آن است که لعن در کتاب های لغت به معنای «دعا برای آنکه ملعون از رحمت خدا به دور باشد» دانسته شده است.

    3. راغب در مفردات به صراحت می نویسد:

« اللَّعْنُ: الطّرد والإبعاد على سبيل السّخط[خشم]، وذلك من الله تعالى في الآخرة عقوبة، وفي الدّنيا انقطاع من قبول رحمته وتوفيقه، ومن الإنسان دعاء على غيره.»[3]

    4. مجمع البحرین هم لعن را طرد از رحمت دانسته و معنای آیه شریفه «لعنهم الله بکفرهم» را دور کردن از رحمت برشمرده است و می نویسد: عرب هرگاه کسی از آن ها تمرّد کند، او را طرد می کنند تا به آن ها ملحق نشود و می گویند: «لَعنُ بنی فلان»[4]

از این مطلب معلوم می شود که لغت لعن برگرفته شده از طرد کردن های خارجی بوده است.

    5. همین مطلب را معجم مقاییس اللغه مورد اشاره قرار داده است و می نویسد: «لعن الله الشیطان: ابعده عن الخیر و الجنّۀ»[5] این کتاب سپس می نویسد که هرکه مطرود است را «لعین» می خوانند.

    6. زمخشری هم در اساس البلاغه تصریح دارد که «لعن الشیطان» یعنی آنکه خدا او را از جوار ملائکه و از بهشت طرد کرده است.[6]

این کتاب همچنین می نویسد که از استعمالات مجازی لعن آن است که عرب ها وقتی به ملوک می رسند، در مقام تحیت می گویند «اَبیتَ اللعن». (یعنی شما کاری نکرده ای که مستوجب لعن شده باشی.)

و ظاهراً مراد آن است که به ملک می گویند شما کارینکردی که باعث شود ما از شما دوری کنیم یا ما را طرد کرده باشی یا باعث دور شدن خود شده باشی (و این با معنای دور بودن سازگار است)

    7. البته خلیل در العین، ضمن اینکه می نویسد «لعنه الله» یعنی «او را دور کرد»، می نویسد «لعین یعنی مشتوم و لعنتُه یعنی سب کردم او را» اما همین کتاب در ادامه «لعنت» را «دعای علیه کسی» معنا کرده است.[7]

    8. لسان العرب هم علاوه بر تاکید بر اینکه لعن به معنای دوری از خیر است می نویسد که «قیل الطرد و الابعاد من الله و من الخلق: السبّ و الدعاء».

انتساب معنای سبّ به «قیل»، دال بر صفت معنا است چرا که در ادامه همین کتاب «لعنه» را «طرد کرد او را» معنا کرده است.[8]

این کتاب «لعین» را کسی که مطرود است معنی می کند و البته به «ازهری» نسبت می دهد که لعین را مشتوم دانسته است[9] . وی می نویسد که به گرگ هم «لعین» گفته می شود چون از مردم دور است و شیطان هم چون از آسمان و از خدا طرد شده است، لعین خوانده می شود[10] وی هچنین می نویسد که لعن به معنای مسخ هم می باشد چنانکه در قرآن آمده است: «نلعنهم کما لَعَنّا اصحاب السبت»[11] (البته روشن است که این به آن معنی نیست که معنای لعن مسخ است بلکه به این معنی است که به سبب مسخ کردن، آن یهودیان از رحمت الهی دور شدند)

    9. مرحوم مصطفوی درباره این لغت می نویسد:

« أنّ الأصل الواحد في المادّة: هو الإبعاد عن الخير و العطوفة بعنوان السخط عليه، و هذا من اللّه تعالى إبعاد عن رحمته و لطفه. و من الناس إبعاد عن رحمة اللّه تعالى بالدعاء عليه و المسألة من اللّه بسخطه و غضبه عليه. و لمّا كان مفهوم اللعن هو الطرد عن جهة الحقّ و عن الرحمة و الخير:

فيكون استعمال المادّة في طرد الناس و إبعادهم فيما بينهم تجوّزا، إلّا أن يراد الطرد الراجع الى طرد اللّه تعالى، كما في طرد الأنبياء و الأولياء الّذين يكون البعد عنهم بعدا عن اللّه عزّ و جلّ.

فإطلاق‌ الْلَّعِينِ‌ على الرجل أو على حيوان مخصوص كالذئب أو على طعام أو شي‌ء آخر، إن كان النظر الى كونه في مورد سخط و غضب من جانب اللّه تعالى، بعصيان أو ظلم أو تخلّف تكوينىّ عن الرحمة: فهو حقيقة، و إلّا فهو تجوّز و استعارة.»[12]

ما می گوییم:

    1. با توجه به آنچه گفتیم روشن است که «لعن» در اصل به معنای طرد کردن یک نفر از یک گروه بوده است و این در عرف عرب (و حتی اقوام دیگر) دارای آثار مخربی بوده و برای «ملعون» فاجعه تلقی می‌شده است. چرا که عدم اتصال به جمع و قبیله خاص او را از دفاع و حمایت آن ها محروم می ساخته است و روشن است در عرفی که با غارت ارتزاق می کرده و بدون حمایت (که گاه در اثر ولاء پدید آمده است) امکان حیات اجتماعی و اقتصادی و زندگی آرام را نداشته است، تا چه حد مشکل آفرین بوده است.

پس «لعن کردن» یعنی فرد را از خود راندن و لذا اگر خدای سبحان می فرماید که فردی ملعون است، او را از خود رانده است و به خود واگذار کرده است و اگر کسی دیگری را لعن می کرده است، یا به معنای نفرین بوده (یعنی از خدا می خواسته که خدا او را از خود براند) یا به معنای آن بوده که لعن کننده، ملعون را از خود و جامعه خود رانده است.

    2. با توجه به آنچه گفتیم روشن است که لعن سبّ نیست و اگر در معنای سبّ استعمال شده باشد، مجاز است (چنانکه بزرگان تصریح کرده بودند) و لذا هر حکمی درباره لعن جاری باشد، ربطی به سبّ و احکام سبّ ندارد.

 


[1] . الموسوعه الفقهیه، ج35، ص272.
[2] . همان، ج24، ص134.
[3] . المفردات في غريب القران، ص741.
[4] . مجمع البحرین، ج4، ص124.
[5] . ج5، ص252.
[6] . ص676.
[7] . ترتیب کتاب العین، ص738.
[8] . ج12، ص292.
[9] . همان.
[10] . همان.
[12] . التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج10، ص201.
logo