99/08/18
بسم الله الرحمن الرحیم
ما می گوییم:
1. درباره فتاوی فقها درباره این موضوع باید توجه کرد که در کلمات فقها از این مسئله گاه با عنوان «حرمت مدح من یستحق الذم» یاد شده است و گاه با عنوان «حرمت مدح من لایستحق المدح» و روشن است که بین این دو تفاوت بسیار است. (وظاهراً بین این دو عنوان عموم و خصوص مطلق است چرا که هر کسی که مستحق ذم است، مستحق مدح نیست. ولی برخی از «غیر مستحق المدح»ها، مستحق ذم نیستند)
2. برخلاف آنچه مرحوم شیخ به علامه نسبت داده است و می نویسد علامه قائل به حرمت «مدح من لا یستحق المدح» است، مرحوم علامه از این عنوان استفاده نکرد و تنها عنوان «مدح من یستحق الذم» در نوشته های ایشان موجود است.
اللهم الا ان یقال، عبارت مرحوم شیخ تنها قسمت «یستحق الذم» را به علامه نسبت داده است.
3. عبارات فقها را بررسی می کنیم:
الف) مرحوم علامه در قواعد در زمره محرمات از «مدح من یستحق الذم و بالعکس» یاد می کند.[1]
ظاهر «بالعکس» آن است که «ذم من یستحق المدح» هم حرام دانسته است.
ب) این مطلب را علامه در تذکره هم عیناً عبارت «مدح من یستحق الذم و بالعکس» را مطرح کرده است.[2] و می نویسد «بلاخلاف فی ذلک کلّه»
ج) ایشان در منتهی المطلب «بالعکس» را به صراحت توضیح می دهد و از زمره محرمات «مدح من یستحق الذم و ذم من یستحق المدح» را برمی شمارد.[3] و در این کتاب هم از تعبیر «بلا خلاف» استفاده می کند.
د) علامه همچنین چنین در نهایۀ الاحکام، همین عبارت را بدون اینکه بالعکس را توضیح دهد، مطرح می کند.[4]
ه) علامه در تحریر هم به همین نحو مشی کرده و این عنوان را ذیل مباحث غیبت طرح کرده است.[5] (با عنوان بالعکس)
توجه شود که علامه در همه کتاب هایش این بحث را به نوعی ذیل بحث غیبت طرح کرده است. و همراه با «هجاء المومنین»، «کذب علیهم»، «نمیمه»، «سب المومنین»، «سعی فی القبیح» و «تشبیب نساء المومنین» آورده است.
البته در کتاب تحریر و منتهی علاوه بر حرمت «مدح من یستحق الذم و بالعکس»، «امر به آن» و «اخذ اجرت بر آن» را هم تحریم کرده است.
و) شهید اول در دروس «الذم لغیر اهله و المدح فی غیر موضعه» را از زمره محرمات بر می شمارد.
ز) ابن ادریس هم به همین صورت «مدح من یستحق الذم و ذم من یستحق المدح» را حرام دانسته است.[6]
ح) مرحوم محقق کرکی بر این عبارت که به صورت مطلق در کلمات شهید و علامه مطرح شده بود، قیدی را اضافه می کند و می فرماید «من الوجه الذی یستحق به الذم»[7]
ایشان در توضیح این قید می نویسد:
«المراد: من يستحق الذم من الوجه الذي يستحق به الذم، وكذا [و التشبيب بالمرأة المعروفة المؤمنة، وتعلم السحر وتعليمه.] عكسه، أما إعطاء الشخص الواحد حقه من المدح والذم باعتبار مقتضاهما فإنه يحسن»[8]
البته سپس از این مطلب استدراک می کند:
«ولا يبعد أن يقال بتحريم مدح من يستحق الذم وإن لم يكن من الوجه الذي يستحق به الذم إذا فهم السامع منه كونه ممدوحا، لما فيه من إیهام الباطل»[9]
مرحوم محقق کرکی سپس دلیل اینکه «مدح من یستحق الذم من وجه الذی یستحق الذم» را حرام معرفی کرده است، در حالی که این کار نوعی کذب است و می توانست تحت عنوان کلی کذب قرار گیرد، را چنین معرفی می کند:
«و إنما ذكر هذا بخصوصه وإن كان نوعا من الكذب، لأنه أغلظ من غيره»[10]