« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد حسن خمینی

97/12/20

بسم الله الرحمن الرحیم

    1. روایت ابن شهر آشوب در المناقب:

مرحوم مجلسی از مناقب و او از کتاب «شرف النبی» نقل می کند که پیامبر می نشیستند و امام حسن و امام حسین رو به پیامبر می کردند و پیامبر وقتی ایشان را می دید، بر می خواست:

«الخركوشي في شرف النبي (صلى الله عليه وآله ) ، عن عبد العزيز بإسناده، عن النبي (صلى الله عليه وآله) أنه كان جالسا فأقبل الحسن والحسين فلما رآهما النبي (صلى الله عليه وآله) قام لهما واستبطأ بلوغهما إليه، فاستقبلهما وحملهما على كتفيه ، وقال: نعم المطي مطيكما ونعم الراكبان أنتما وأبوكما خير منكما .

تفسير أبي يوسف يعقوب بن سفيان، عن عبيد الله بن موسى، عن سفيان، عن منصور، عن إبراهيم، عن علقمة، عن ابن مسعود قال: حمل رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) الحسن والحسين على ظهره: الحسن على أضلاعه اليمنى والحسين على أضلاعه اليسرى ثم مشى وقال: نعم المطي مطيكما، ونعم الراكبان أنتما، وأبوكما خير منكما .

وروي أن النبي ( صلى الله عليه وآله ) ترك لهما ذؤابتين في وسط الرأس .

مرزد قال: سمعت [ أبا هريرة ] يقول سمع أذناي هاتان وبصر عيناي هاتان رسول الله (صلى الله عليه وآله) وهو آخذ بيديه جميعا بكتفي الحسن والحسين، وقدماهما على قدم رسول الله (صلى الله عليه وآله)، ويقول: ترق عين بقة قال: فرقا الغلام حتى وضع قدميه على صدر رسول الله (صلى الله عليه وآله) ثم قال له: افتح فاك ثم قبله ثم قال : اللهم أحبه فإني أحبه .

كتاب ابن البيع وابن مهدي والزمخشري قال : حزقة حزقة ترق عين بقة اللهم إني أحبه فأحبه وأحب من يحبه .

الحزقة: القصير الصغير الخطأ، وعين بقة أصغر الأعين وقال: أراد بالبقة فاطمة فقال للحسين: يا قرة عين بقة ترق وكانت فاطمة (عليهما السلام) ترقص ابنها حسنا ( عليه السلام ) وتقول :

أشبه أباك يا حسن * واخلع عن الحق الرسن

واعبد إلها ذا منن * ولا توال ذا الإحن

وقالت للحسين (عليه السلام) :

أنت شبيه بأبي * لست شبيها بعلي وفي مسند الموصلي أنه كان يقول أبو بكر للحسن (عليه السلام) وأباه [ يسمع ] :

أنت شبيه بنبي * لست شبيها بعلي وعلي يتبسم. وكانت أم سلمة تربي الحسين وتقول :

بأبي ابن علي * أنت بالخير ملي

كن كأسنان حلي * كن كبكش الحولي

وكانت أم الفضل امرأة العباس تربي الحسين وتقول :

يا ابن رسول الله * يا ابن كثير الجاه

فرد بلا أشباه * أعاذه إلهي من أمم الدواه.»[1]

استبطأ: طول کشیدن رسیدن آن دو به پیامبر.

المَطيّ: مرکوب./ أضلاع: استخوان پهلو.

ذُؤابه: موی جلوی پیشانی. (ذَئَبَ الغلام: برای پسر گیسو ساخت/ ترک...: پیامبر برای حسنین (ع) موی بلند ساخت)

آخذ بيديه جميعاً: کتف حسنین را گرفته بود در حالیکه پای آن دو روی پای پیامبر بود.

تَرَقَّ عَينَ بّقَّة...: بالا بیائید نور چشم فاطمه. (عین بَقّه: دارنده چشم کوچک) [بَقّه: زن دارای فرزند بسیار]

رقام الظلام: پسر بچه بالا آمد.

حزُقَّه: کوچکی که پای کوچک دارد.

إني أُحِبّه فأَحِبّه وأحب من يُحِبّه: من او را دوست دارم، پس او را دوست بدار و هر کس که او را دوست دارد دوست بدارد.

أشبه: شبیه باش

واخلع...: ریسمان را از اسرار بردار [اگر حَق، بخوانیم، اگر حُقّ باشد، جمع حُقّه: ظرف جواهر و اگر حِقّ باشد. شتر سه ساله است که کنایه از آن است که چنین شتری را باز کن و ببخش]

لاتوال: دوست نداشته باشد

ذا الإحَن: (إحنَه: کینه) دارای کینه.

مَلّی: پر

كش الحَولي: گوسفند (حولی: یکساله)/

تُربي: تربیت می کرد

كثير الجاه: کسی که مقام بالا دارد

فرد بلا...: تک است و نظیر ندارد

أَمَم الدواهی: (دواهی الدهر: سختی های روزگار

أَمَم: بزرگ، کوچک (از لغات اضداد)، دور، نزدیک، روبرو، مقابل)

 

     جمع بندی:

با توجه به اینکه:

    1. رقص در میان ملل مختلف بسیار شایع بوده است (تا جاییکه تا پیش از 5 هزار سال قبل آن را تاریخ آورده اند)

    2. از صدر اسلام تا دوران غیبت، این ملل به سرزمین های اسلامی وارد شده اند و با فرهنگ های مختلف در این جوامع زندگی کرده اند. مسلمانان نیز به آن مناطق رفته اند.

    3. با این حال: تنها یک روایت از امام صادق در این باره وارد شده است که مشتمل بر نهی پیامبر است، البته یک روایت هم از طریق اهل سنت مبنی بر جواز وارد شده است.

    4. روایت بحار نیز دال بر جواز به صورت مطلق نیست بلکه دال بر جواز این امور در تربیت کودکان است.

    5. امّا با توجه به «نی و طبل» که در روایت پیامبر وارد شده است مربوط به جنگ ها است و با توجه به اینکه در آئین اعراب جاهلی، رقص شمشیر قبل از جنگ ها رایج بوده است، ممکن است پیامبر از این آداب در جنگ ها نهی کرده باشند، امّا این احتمال صرفاً یک احتمال خام است. (اگرچه ممکن است بتوان آن را مطرح کرد و گفت اعراب دو نوع رقص در جنگ ها داشته اند، یکی همراه با طبل و نی و یکی هم بدون آن، و لذا روایت از آن نوع خاص – که به صورت مجموعی روایت را معنی می کند- نهی کرده است)

کما اینکه حمل روایت بر اینکه بگوئیم مراد «رقص مردان به صورت زنانه» است، حمل بدون دلیل است، اگرچه ممکن است بتوان از کلام زمخشری بر آن شاهدی را استخراج کرد. زمخشری در اساس البلاغه می نویسد: «رَقَصَ المُخَنَّث و الصوفی رقصاً»[2] و این به آن معنی است که گویی رقص دو فاعل بیشتر ندارد. همین مطلب را در «زفن» هم معنی کرده است، این در حالی است که دیگران «زفن» را چنین معنی نکرده اند.

    6. مسئله بسیار مورد شبهه است چراکه از یک سو کثرت ابتلاء، با وجود یک روایت در میان شیعه و سنی سازگار نیست و از یک سو روایت سکونی، سنداً و دلالةً تمام است.

    7. امّا در مورد هر یک از زوجین برای یکدیگر، ادله استمتاعات عاّمه زوجین از یکدیگر، می تواند باعث تحلیل شود چراکه روایت سماعه و ادلّه مجوّزه، عامین من وجه هستند و لذا در فرض تعارض، به سراغ اصل برائت می توان رفت.

    8. امّا مخالفت با وقار یا ترتب مفاسد دیگر طبیعی است که حکم را در مرتبه حکم ثانوی، تعیین می کند. [3]

 


[1] بحار الانوار، ج43، ص285.
[2] ص289.
[3] جشن پوریم یکی ازسنت های قدیمی قوم یهود است که در 14 ماه (آدار) برگزار می شود. قرار بود بر اساس توطئه ای که هامان وزیر خشایار شاه طراحی کرده بود یهودیان قتل عام شوند که استر ملکه ایرانیان از موضوع مطللع می شود و با کمک عموی خود مردخای یهودیان را از این واقعه نجات می دهند [کتاب یهودیت، ص199، محمد حسن طاهری آکردی راشد، مرکز بین المللی ترجمع و نشر المصطفی]در این جشن یهودیان رقص و پایکوبی دارند و مکلّف به خوردن شراب هستند به حدی که تفاوت میان نفرین برهامان و درود بر مردخای را تشخیص ندهند [بیانیه تلمود بخشی از قطعه تفلیس«megillah»]رقص مذکور هم به این شکل بوده است که افراد با گرفتن دست یکدیگر و حلقه ای تشکیل می دهند و با پای چپ به سمت جلو رفته و سپس با پای راست به جلوی می روند این رقص در بین یهودیان خاورمیانه معروف است[سایت انجمن کلیمان ایران].
logo