97/09/12
بسم الله الرحمن الرحیم
ادله حرمت:
• آیه شریفه «واجتنبوا قول الزور»
«ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ عِندَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ.»[1]
ما می گوئیم:
1. زمخشری می نویسد که «ذلک» در ابتدای آیه، خبر است برای مبتدای محذوف به این صورت که «الامر و الشأن کذلک که هر کس...» [2]
2. آیه سپس به بیان احکام دیگر حج می پردازد و می گوید وقتی در حج مُحرم شدید «انعام» برای شما حلال است و آنها حرام نمی باشد به جز آنها که قبلا بر شما تلاوت شده است که اشاره است
3. «حرمات الله» را برخی (فخررازی) به معنای همه محرمات و تکالیف داشته اند ولی ظاهر آیه، حرمت های مناسک حج است که در آیات قبل مورد اشاره است.[3]
4. «الاّ ما یتلی به» دارای دو احتمال است که یکی اینکه مراد «صید» باشد، ممکن است مراد آن قربانی هایی باشد که برای بت ها ذبح می کردند.
5. در ادامه آیه، دو اجتناب مورد امر واقع شده است:
فخر رازی در توضیح این مطلب می نویسد:
«ثم إنه سبحانه لما حث على تعظيم حرماته و حمد من يعظمها أتبعه بالأمر باجتناب الأوثان و قول الزور. لأن توحيد اللَّه تعالى و صدق القول أعظم الخيرات، و إنما جمع الشرك و قول الزور في سلك واحد لأن الشرك من باب الزور، لأن المشرك زاعم أن الوثن تحق له العبادة فكأنه قال فاجتنبوا عبادة الأوثان التي هي رأس الزور، و اجتنبوا قول الزور كله، و لا تقربوا منه شيئا لتماديه في القبح و السماجة.» [4]
توضیح:
1. بعد از بزرگ دانستن حرام ها و سپاس گفتن از کسانیکه آنها را بزرگ می دانند، خدای سبحان دو امر آورده است، یکی اجتناب از بت ها و یکی اجتناب از قول زور (باطل، عبث، کذب)
2. توحید خدا (اجتناب از شرک) و راستگویی (اجتناب از دروغ) بزرگترین خیر است.
3. اینکه قرآن توحید و صدق را همراه آورده است، از این باب است که شرک هم کذب و دروغ است
4. چراکه مشرک می گوید که بت ها، ظرفیت عبادت را دارند و لذا آیه می گوید از عبادت بت ها که رأس دروغ و باطل هستند (یا عبادتی که رأس دروغ است) بپرهیزید.
5. پس آیه می گوید از هر سخن دروغی بپرهیزید چراکه این کار منجر می شود به قبح به عبادت بت ها (تمادی = منجر شدن)
فخر رازی سپس به تشریح معانی «زور» می پردازد. وی ابتدا زور را از «ازورار» به معنای انحراف می داند و بعد می نویسد:
«و المفسرون ذكروا في قول الزور/ وجوها: أحدها: أنه قولهم هذا حلال و هذا حرام و ما أشبه ذلك من افترائهم و ثانيها: شهادة الزور
عن النبي صلى اللَّه عليه و سلم: «أنه صلى الصبح فلما سلم قام قائما و استقبل الناس بوجهه و قال عدلت شهادة الزور الإشراك باللَّه» و تلا هذه الآية.
و ثالثها: الكذب و البهتان و رابعها: قول أهل الجاهلية في تلبيتهم لبيك لا شريك لك إلا شريك هو لك تملكه و ما ملك.»[5]
توضیح:
1. اوّل: قول زور آن است که مشرکین می گفتند این چیز حلال و آن چیز حرام است و این ها را به خدا می بستند.
2. دوّم: قول زور به معنای «شهادت دروغ» است چنانکه در روایت است که پیامبر بعد از نماز صبح، به سوی مردم برگشت و فرمود «شهادت دروغ با شرک به خدا معادل است» و سپس این آیه را قرائت کرد.
3. سوّم: قول زور یعنی دروغ.
4. چهارم: قول زور یعنی آنچه مشرکین در لبیک می گفتند : «لبیک لاشریک لک الا شریک هو لک تملکه و ما ملک»
ما می گوئیم: این مطلب را فخررازی از زمخشری اخذ کرده است. [6]
کلام مفسرین شیعه:
1. مجمع البیان: مرحوم طبرسی درباره الزور می نویسد:
«وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ» يعني الكذب و قيل هو تلبية المشركين لبيك لا شريك لك إلا شريكا هو لك تملكه و ما ملك و روى أصحابنا أنه يدخل فيه الغناء و سائر الأقوال الملهية
و روى أيمن بن خريم عن رسول الله ص أنه قام خطيبا فقال أيها الناس عدلت شهادة الزور بالشرك بالله ثم قرأ «فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ»
يريد أنه قد جمع في النهي بين عبادة الوثن و شهادة الزور.»[7]
2. ابوالفتوح رازی:
«وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ» و بپرخیزی از دروغ گفتن. و اصحاب ما گفتند: غنا و سایر اقوال ملهیه بناحق داخل باشد در او، بهتان و گوایی دروغ داخل بود در او.
و در خبر می آید، که رسول علیه السلام بر منبر گفت در خطبه ای که: گواهی به دروغ معادل است شرک به خدای را، آنکه این آیت بخواند، یعنی خدای تعالی در یک آیت از هر دو نهی کرد، و رسول علیه السلام گفت: یبعث شاهد الزور مدلعا لسانه فی النّار، گفت: گواه دروغ را بر انگیزند زبان در آتش کرده در قیامت.» [8]
3. فاضل مقداد:
«فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ» لمّا كان الرجس أعمّ من الأوثان أتى بمن المبيّنة و هو إشارة إلى الشرك باللّه و قيل «قَوْلَ الزُّورِ» هو الشرك باللّه أيضا عطفه عليه لمغايرتهما بالاعتبار فإنّ المشرك قائل بالزور لأنّه يكذّب على اللّه و قيل هو أعمّ من ذلك و هو شهادة الزور و قيل هو أعمّ من ذلك و هو الكذب مطلقا و البهتان و قيل هو قول الجاهليّة:
«لبّيك لا شريك لك. إلّا شريك هو لك. تملكه و ما ملك»[9]
4. محقق اردبیلی:
«وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ» و هو الكذب و روى أصحابنا أنّه يدخل فيه الغنا و سائر الأقوال الملهية و روى أيمن بن حزيم عن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله أنّه قام خطيبا فقال: يا أيّها الناس عدلت شهادة الزور الشرك باللّه- و زاد في الكشاف مرّتين- ثمّ قرأ «فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ» الآية يريد أنّه قد جمع في النهي بين عبادة الوثن و شهادة الزور، فقول الزور شهادة الزور، و قيل هو الكذب و البهتان، و قيل: قولهم هذا حلال و هذا حرام و غير ذلك من افترائهم و في الكشاف لمّا حثّ على تعظيم حرماته، و أحمد من يعظّمها أتبعه الأمر باجتناب الأوثان و قول الزور، لأنّ توحيد اللّه و نفي الشركاء عنه و صدق القول أعظم الحرمات و أسبقها خطرا، و جمع الشرك و قول الزور في قران واحد، و ذلك أنّ الشرك من باب الزور، لأنّ المشرك زاعم أنّ الوثن يحقّ له العبادة فكأنّه قال فاجتنبوا عبادة الأوثان الّتي هي رأس الزور، و اجتنبوا قول الزور كلّه لا تقربوا شيئا منه لتماديه في القبح و السماجة، و ما ظنّك بشيء من قبيل عبادة الأوثان، و سمّي الأوثان رجسا و كذلك الخمر و الميسر و الأزلام على طريق التشبيه، يعني أنّكم كما تنفرون بطباعكم عن الرجس و تجتنبونه فعليكم أن تنفروا عن هذه الأشياء، مثل تلك النفرة، و نبّه على هذا المعنى بقوله «رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ» جعل العلّة في اجتنابه أنّه رجس و الرّجس مجتنب، و فهم هذا كلّه لا يخلو عن بعد فافهم، و معلوم دلالتها على ما فيها من الأحكام على كلّ الأقوال، فلا يحتاج إلى التصريح بها.»[10]
5. شیخ طوسی:
«فاجتنبوا الرجس الذي هو الأوثان. و روى أصحابنا أن المراد به اللعب بالشطرنج، و النرد، و سائر انواع القمار «وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ» يعني الكذب. و روى أصحابنا أنه يدخل فيه الغناء و سائر الأقوال الملهية بغير حق.»[11]