« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد حسن خمینی

96/09/20

بسم الله الرحمن الرحیم



ما می گوئیم:

اولاً: اینکه این موارد هر کدام به تنهایی علت باشند، معلوم نیست و لذا شاید جمع این موارد علت تامه باشد. در حالیکه بسیاری از این موارد در تلقیح مصنوعی نیست (قتل نفس، ترک تربیت و...)

ثانیاً: این موارد نمی توانند به تنهایی علت تامه باشند و قطعا حکمت هستند چراکه مثلاً قتل نفس در بسیاری از مصادیق زنا، جاری نیست. در حالیکه اگر قتل نفس را علت تامه بدانیم، باید در جایی که قتل نفس موجود نیست حکم را منتفی بدانیم.

ان قلت: اینها هر کدام علت تامه هستند ولی تخصیص در صورتی است که علّت تامه دیگری در میان نباشد. (توجه شود که در اعتباریات می توان به چندین علت تامه برای یک معلول قائل شد.)

قلت: برخی از این موارد، به تنهایی نمی تواند عامل حرمت باشد مثلاً «عدم مطلوبیت پدر برای فرزند» و یا قتل نفس و یا عدم قرابت ممکن است در غیر زنا هم حاصل شود، پس مجموع این موارد روی هم باعث تحریم زنا شده است. در حالیکه ممکن است هر کدام به تنهایی نتواند حکم را ثابت کند.

ثالثاً: حکمت در صورتی می تواند حکم را تعمیم دهد که بتوانیم «عدم المانع» را احراز کنیم، چراکه حکمت نهایة می تواند مقتضی باشد و در چنین مواردی که حکم شرعی و مصالح شرعی مطرح است، احراز نظر شارع ممکن نیست.

رابعاً: آنچه به عنوان علّت تحریم لواط مورد اشاره واقع شده است، نمی تواند به عنوان علت تامه مطرح باشد و همین، علیّت فراز قبل را هم تضعیف می کند.

 

جمع بندی مسئله اوّل:

با توجه به آنچه آوردیم، تلقیح مصنوعی مصداق زنا نیست و «ادخال منی اجنبی در رحم اجنبیه» نیز مستقلاً (و بدون اینکه از زنا یا حرام دیگری ناشی شده باشد) حرمت ندارد. اگرچه در صورتی که در ضمن زنا واقع شود از حرمت متأکده ای برخوردار است. (وجوب العزل فی الزنا)

 

مسئله دوّم:

لازمه برداشتن تخمک زن و هم چنین گذاشتن نطفه منعقد شده در رحم زن، نظر کردن طبیب به عورت زن است. آیا نظر به عورت حرام است؟ این مسئله را در ضمن سوالاتی بررسی می کنیم:

سوال 1:

حرمت نظر به عورت اجنبی و اجنبیه و وجوب ستر آن از اجنبی و اجنبیه.؟

بحث مذكور معمولاً در ذيل ابواب آداب الحمام مورد بحث قرار مي‌گيرد. علي‌القاعده حرمت نظر به عورت اجنبي از احكامي است كه مورد شك و ترديد نيست. به‌عنوان مثال در معتبر[1] و منتهي[2] و تحرير[3] ، جامع‌المقاصد[4] و مسالك[5] ادعاي اجماع علماي اسلام بر حكم مذكور شده است. صاحب جواهر[6] بر اين مطلب، ادعاي اجماع محصّل و منقول نموده است. ظاهراً چنانكه صاحب مستمسك فرموده‌اند، حكم به حرمت في الجمله، از جمله ضروريات دين مبين اسلام مي‌باشد[7] . علاوه بر ادعاهاي اجماع و ضرورت مي‌توان بر اين مطلب به ادلة ديگري نيز تمسّك كرد كه علي‌رغم خدشه در سند بعضي از اين روايات مي‌توان مدعي شد كه از مجموع آنها يقين به حكم، فضلا از اطمينان، حاصل مي‌شود.

    1. مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَبَّاسِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا يَنْظُرِ الرَّجُلُ إِلَى عَوْرَةِ أَخِيهِ. [8]

حريز از امام صادق(ع) نقل مي‌كند كه ايشان فرمودند: نبايد مرد به عورت برادرش نگاه كند.

 

    2. «محَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ شُعَيْبِ بْنِ وَاقِدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ زَيْدٍ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ ع عَنِ النَّبِيِّ ص فِي حَدِيثِ الْمَنَاهِي قَالَ: إِذَا اغْتَسَلَ أَحَدُكُمْ فِي فَضَاءٍ مِنَ الْأَرْضِ فَلْيُحَاذِرْ عَلَى عَوْرَتِهِ وَ قَالَ لَا يَدْخُلَنَّ أَحَدُكُمُ الْحَمَّامَ إِلَّا بِمِئْزَرٍ وَ نَهَى أَنْ يَنْظُرَ الرَّجُلُ إِلَى عَوْرَةِ أَخِيهِ الْمُسْلِمِ وَ قَالَ مَنْ تَأَمَّلَ عَوْرَةَ أَخِيهِ الْمُسْلِمِ لَعَنَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ وَ نَهَى الْمَرْأَةَ أَنْ تَنْظُرَ إِلَى عَوْرَةِ الْمَرْأَةِ وَ قَالَ مَنْ نَظَرَ إِلَى عَوْرَةِ أَخِيهِ الْمُسْلِمِ أَوْ عَوْرَةِ غَيْرِ أَهْلِهِ مُتَعَمِّداً أَدْخَلَهُ اللَّهُ مَعَ الْمُنَافِقِينَ الَّذِينَ كَانُوا يَبْحَثُونَ عَنْ عَوْرَاتِ النَّاسِ وَ لَمْ يَخْرُجْ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يَفْضَحَهُ اللَّهُ إِلَّا أَنْ يَتُوبَ.» [9]

امام صادق(ع) از رسول اكرم (ص) نقل مي‌كند كه پيامبر(ص) فرمودند: زماني كه يكي از شما در بخشي از زمين غسل مي‌كنيد بايد عورت خود را بپوشانيد و فرمود داخل حمام نشود يكي از شما مگر اينكه لنگي بسته باشد و نهي كردند از اينكه مرد به عورت برادر مسلمان خود نگاه كند و فرمودند: كسي كه بر عورت برادر مسلمان مكث كند لعن مي‌كنند هفت هزار ملك او را و نهي شده از اينكه زني به عورت زن ديگر نگاه كند و فرمودند: كسي كه از روي عمد به عورت برادر مسلمان يا عورت غيرخانواده‌اش نگاه كند، خداوند او را با منافقين محشور مي‌كند، آناني كه از عورات مردم سخن مي‌گويند و خداوند خارج نمي‌كند آنها را از دنيا تا اينكه آنها را مفتضح گرداند مگر اينكه آنان توبه كنند.

    3. «قَالَ: وَ سُئِلَ الصَّادِقُ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ فَقَالَ كُلُّ مَا كَانَ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنْ ذِكْرِ حِفْظِ الْفَرْجِ فَهُوَ مِنَ الزِّنَا إِلَّا فِي هَذَا الْمَوْضِعِ فَإِنَّهُ لِلْحِفْظِ مِنْ أَنْ يُنْظَرَ إِلَيْهِ.»[10]

 

سؤال شده از امام صادق(ع) در مورد قول خداوند تبارك و تعالي كه فرمود: به مؤمنين بگو... پس امام صادق(ع) فرمودند: هر آنچه كه در كتاب خداوند در مورد حفظ فرج آمده است مراد از آن زناست مگر در اين مورد كه مراد از بيان حفظ فرج، حفظ از نگاه كردن است.

    4. «وَ فِي ثَوَابِ الْأَعْمَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْأَنْصَارِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ دَخَلَ الْحَمَّامَ- فَغَضَّ طَرْفَهُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى عَوْرَةِ أَخِيهِ- آمَنَهُ اللَّهُ مِنَ الْحَمِيمِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.» [11]

عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) نقل مي‌كند كه حضرت فرمود: كسي كه داخل حمام مي‌شود اگر چشمانش را از نظر به عورت برادر مسلمانش بپوشاند خداوند او را در روز قيامت از آتش جهنم در امان مي‌دارد.

    5. عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْمُرْتَضَى فِي رِسَالَةِ الْمُحْكَمِ وَ الْمُتَشَابِهِ نَقْلًا مِنْ تَفْسِيرِ النُّعْمَانِيِّ بِسَنَدِهِ الْآتِي عَنْ عَلِيٍّ ع فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ مَعْنَاهُ لَا يَنْظُرُ أَحَدُكُمْ إِلَى فَرْجِ أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ أَوْ يُمَكِّنُهُ مِنَ النَّظَرِ إِلَى فَرْجِهِ ثُمَّ قَالَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ أَيْ مِمَّنْ يُلْحِقُهُنَّ النَّظَرَ كَمَا جَاءَ فِي حِفْظِ الْفُرُوجِ فَالنَّظَرُ سَبَبُ إِيقَاعِ الْفِعْلِ مِنَ الزِّنَا وَ غَيْرِهِ. [12]

از علي(ع) آمده است در تفسير قول خداوند تبارك و تعالي: بگو به مؤمنين چشمان خود را بپوشانند و فروج خود را حفظ كنند، اين براي آنها بهتر است. معناي آن اين است كه نگاه نكند يكي از شما به عورت برادر مؤمن خود يا ممكن نسازد براي برادرش نگاه كردن به عورتش را. سپس خداوند فرمود: بگو به مؤمنات بپوشانيد چشم خود را و فروجشان را حفظ كنند؛ يعني حفظ كنند از نظر كساني كه به آن زنان ملحق مي‌شوند. همان‌طوري كه در حفظ فروج آمده است، پس نگاه كردن سبب واقع شدن در زنا و غيرزنا مي‌شود.

    6. «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ جَمِيعاً عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ أَبِي وَ جَدِّي وَ عَمِّي حَمَّاماً بِالْمَدِينَةِ فَإِذَا رَجُلٌ فِي بَيْتِ الْمَسْلَخِ فَقَالَ لَنَا مِمَّنِ الْقَوْمُ إِلَى أَنْ قَالَ مَا يَمْنَعُكُمْ مِنَ الْأُزُرِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ عَوْرَةُ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ حَرَامٌ قَالَ فَبَعَثَ أَبِي إِلَى كِرْبَاسَةٍ فَشَقَّهَا بِأَرْبَعَةٍ ثُمَّ أَخَذَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا وَاحِداً ثُمَّ دَخَلْنَا فِيهَا إِلَى أَنْ قَالَ سَأَلْنَا عَنِ الرَّجُلِ فَإِذَا هُوَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع.» [13] *

 

حنان بن سدير از پدرش نقل مي‌كند كه گفت من و پدرم و جدم و عمويم در حمامي در شهر مدينه داخل شديم، در اين هنگام مردي در جايي كه لخت مي‌شوند، بود و به ما گفت كه از كدام قوم هستيد و گفت چه منع كرده شما را از لنگ پوشيدن؟ پس به درستي كه رسول‌الله(ص) فرمود: ديدن عورت مؤمن بر مؤمن حرام است، پس پدرم به طرف كرباس و لباسش رفت و آن را چهار قسمت كرد و به هر كدام از ما يك قسمتش را داد سپس در حمام داخل شديم و دربارة آن مرد سؤال كرديم، پس او علي بن الحسين بود.

    7. «وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: لَا تَدْخُلِ الْحَمَّامَ إِلَّا بِمِئْزَرٍ وَ غُضَّ بَصَرَكَ.» [14]

از امام رضا(ع) در حديثي آمده است كه فرمود: در حمام داخل نشويد مگر با پارچه‌اي (لنگ) و چشمانتان را بپوشانيد.

    8. «الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ شُعْبَةَ فِي تُحَفِ الْعُقُولِ عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ: يَا عَلِيُّ إِيَّاكَ وَ دُخُولَ الْحَمَّامِ بِغَيْرِ مِئْزَرٍ مَلْعُونٌ (مَلْعُونٌ) النَّاظِرُ وَ الْمَنْظُورُ إِلَيْهِ.»[15]

از پيامبر اكرم(ص) نقل شده كه به علي(ع) فرمود: بر حذر باشيد از داخل شدن به حمام بدون پارچه، ناظر و منظور اليه مورد لعنت هستند.

همان‌طور كه صـريح اين روايـات و بسياري روايـات ديگر است[16] نظركردن به عورت اجنبي حرام است.ضمن اينكه مي‌توان حكم در معرض قرار دادن عورت را نيز از اين روايات و روايات مشابه استفاده كرد. و هر چند گفته شده است از حكم به حرمت نظر، نمي‌توان پي به وجوب ستر برد درحالي كه اگر ستر در جايي واجب شمرده شده باشد، مي‌توان حكم به وجوب غضّ نظر و حرمت نگاه كردن كرد[17] لكن در ما نحن فيه دلالت صريح روايتها و همچنين دعواي ضرورت و اجماع مكفي از ادامه بحث مي‌باشد.

 

سوال2:

آیا در صورت اضطرار، حرمت نظر به عورت اجنبیه و وجوب ستر برداشته می شود؟

می توان گفت: در صورت اضطرار همانند همة احكام ديگر، حرمت نظر برداشته مي‌شود. و وجوب ستر در حقّ بيماري كه نسبت به بيماري خاصي در محدودة عورت اضطرار پيدا كرده است، مرتفع مي‌گردد.

بر اين مطلب كه مي‌توان آن را از مسلّمات برشمرد، در مسالك ادعاي اجماع شده است[18] . مرحوم شيخ انصاري چنين اجماعي را ظاهرتر از آنكه بخواهد مورد حكايت و يا ادعا قرار گيرد، مي‌نامد[19] .

علاوه بر اجماع مي‌توان به آية شريفة «مَنْ كَفَرَ باللهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلّا مَنْ أُكرِهَ و قَلْبُهُ مُطْمَئِنُّ بالإِيمَانِ...» [20] نيز تمسك جست و شواهد بسياري نيز مي‌توان در ابواب مختلفة فقه بر آن يافت[21] كه تنها به‌عنوان تبرك و تيمن به ذكر يك روايت از امام صادق در اين باره مي‌پردازيم. روايتي كه مرحوم شيخ طوسي در تهذيب از سماعة بن مهران از امام صادق نقل كرده است و در فراز آخر آن آمده است: «ليس شيءٌ مما حرّم الله و قد احلّه لمن اضطر اليه[22] كمااينكه چنانكه مرحوم شيخ هم اشاره كرده‌اند، جواز ارتكاب اقل القبيحين، از زمرة مستقلات عقليه به شمار مي‌آيد[23] .

البته ذكر اين نكته هم خالي از لطف نيست كه ميان متكلّمين در اين باب اختلافي است كه آيا امر قبيح وقتي مورد ضرورت واقع شد، كماكان قبيح است و يا قبح آن از بين مي‌رود[24] . طبيعتاً اين نكته از حوصلة مقال ما خارج است و آن را بايد در حوزه‌اي كلامي به بحث نشست.

 


[1] . محقق حلي، ج1: 370.
[2] . علامه حلي، ج1: 203.
[3] . علامه حلي، ج1: 203.
[4] . محقق كركي، ج2: 93.
[5] . شهيد ثاني، ج7: 45.
[6] . نجفي، ج2: 2.
[7] . حكيم، مستمسك العروةالوثقي، ج2: 185.
[8] . وسائل الشيعة، ج‌1، ص229.
[9] . وسائل الشيعة، ج‌1، ص229.
[10] . وسائل الشيعة، ج‌1، ص300.
[11] . وسائل الشيعة، ج‌1، ص300.
[12] . وسائل الشيعة، ج‌1، ص300.
[13] . وسائل الشيعة، ج‌2، ص39.
[14] . وسائل الشيعة، ج‌2، ص40.
[15] . وسائل الشيعة، ج‌2، ص33.
[16] . حر عاملي، وسائل‌الشيعه، ج1 باب3.
[17] . شبيري زنجاني، تقريرات كتاب النكاح.
[18] . شهيد ثاني، مسالك الافهام، ج7: 50.
[19] . انصاري، المكاسب، ج2: 21.
[20] . نحل: 106؛ همچنين ر.ك به: آل عمران: 28.
[21] . علامه حلي، تحريرالاحكام، ج1: 339.
[22] . شيخ طوسي، تهذيب، ج1: 339؛ حر عاملي، وسائل‌الشيعه، ج16، باب12.
[23] . المكاسب، ج2: 21.
[24] . قوشجي، شرح تجريد: 338.
logo