« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد حسن خمینی

96/09/04

بسم الله الرحمن الرحیم



تلقیح:

مقدمه 1:

از زمره اموری که در روزگار معاصر، مورد ابتلا می باشد و به سبب ناتوانی در بچه دار شدن، از نیازهای بشر شناخته می شود، بحث تلقیح مصنوعی است.

برای این امر صورتهای متعددی را می توان تصویر کرد.

در این‌باره، برخی از فقهای معاصر، بحث های نسبتاً مفصلی را مطرح کرده اند که در ضمن بحث به آنها اشاره می کنیم:

مرحوم سید محمد صدر در توضیح موضوع این امر می نویسد:

«و تقوم فكرة التلقيح الصناعي على الجمع بين بويضة أنثوية و حويمن ذكري في محل معين (صناعي) لعدة ساعات. فإذا قام الحويمن بمهمته الأساسية و هي تلقيح البويضة، أدخلوها في رحم امرأة فتكون حاملا و تلد ولادة اعتيادية. و قد يمكن استمرار البيضة الملقحة في (رحم صناعية) حتى يكبر الجنين هناك بدون رحم بشري. حتى ما إذا اكتمل نموه و انتهت مدته أخرجوه و بدأ حياته الاعتيادية... و هذه العملية تتم سواء كان (العيب) من المرأة أو من الرجل. فإن كان ماء‌ الرجل ساقطا عن المنفعة تماما، أمكن شراء ماء آخر ليتم به التلقيح!!. و إن كانت المرأة عاجزة تماما عن الحمل أمكن استعارة امرأة أخرى لحمل بأجرة معينة»[1]

ایشان سپس به اقسام مختلف لقاح مصنوعی اشاره می کند:

«من الناحية النظرية يمكن أن يكون (المني) المستعمل في التلقيح الصناعي مأخوذا:

أولا: من الزوج.

ثانيا: من رجل أجنبي متزوج.

ثالثا: من رجل أجنبي غير متزوج.

رابعا: من رجل مجهول الهوية.

خامسا: من رجل قريب (محرم) كما لو كان أخا للمرأة أو أبا أو ابنا أو غير ذلك. كما أن (البويضة) الأنثوية المستعملة في التلقيح الصناعي يمكن أن تكون مأخوذة:

أولا: من الزوجة.

ثانيا: من امرأة أجنبية متزوجة.

ثالثا: من امرأة أجنبية غير متزوجة.

رابعا: من امرأة مجهولة الهوية.

خامسا: من امرأة من الأقارب (محرم) شرعا. كما لو كانت أما أو أختا أو بنتا أو غير ذلك. كما أن الرحم الحامل للبويضة الملقحة يمكن أن يكون:

أولا: رحم الزوجة. أعني زوجة صاحب الحويمن.

ثانيا: رحم امرأة أجنبية مستأجرة متزوجة.

ثالثا: رحم امرأة أجنبية مستأجرة غير متزوجة.

رابعا: رحم زوجة أخرى غير صاحبة البويضة من زوجات صاحب الحويمن.

خامسا: رحم امرأة قريبة (محرم) شرعا كما لو كانت أخت صاحب الحويمن أو ابنته أو أمه. و هي قد تكون عندئذ متزوجة و قد لا تكون.

سادسا: الرحم الصناعية.

سابعا: رحم حيوان توضع فيه البويضة البشرية، بحيث يساعد على نموها فيه، كما لو كانت قردة مثلا.

كما أن الفرد المستخرج للبويضة من المرأة يمكن أن يكون:

أولا: نفس المرأة. ثانيا: زوجها. ثالثا: امرأة أيا كانت و إن كانت (طبيبة). رابعا: رجل غير الزوج أيا كان. و إن كان (طبيبا).كما أن الفرد المستخرج للمني من الرجل يمكن أن يكون:

أولا: نفس الرجل. ثانيا: زوجته (عن غير طريق المجامعة طبعا). ثالثا: امرأة أخرى أيا كانت. و إن كانت طبيبة. رابعا: رجل آخر أيا كان و إن كان طبيبا. و بضرب هذه المحتملات بعضها ببعض رياضيا ينتج أكثر من ألف احتمال تختلف في أحكامها و نتائجها.»[2]

 

ما می گوئیم:

    1. نطفه مردی دیگر با تخمک زنی دیگر در خارج تلقیح شود و در رحم این زن قرار داده شود (10)زن شوهر نداردواجبنطفه مرد اجنبی با تخمک همین زن تلقیح شود و در رحم او قرار داده شود.نطفه مردی با تخمک زنی دیگر تلقیح شود و در رحم این زن قرار داده شود. (14)مرد اجنبی شناخته شده استمرد اجنبی شناخته شده نیست (13)لقاح خارج از رحم است. (11)لقاح داخل رحم است. (12)زن شوهر داردواجبنطفه شوهرهمان زن با تخمک او در بیرون رحم تلقیح شوددر رحم همان زن قرار داده شود.در رحم زنی دیگر قرار داده شود.اجنبیه است (3)آن زن دیگر همسر شرعی همان مرد است (4)محارم آن مرد یا آن زن است (5)نطفه مردی دیگر با تخمک او تلقیح شود و در رحم آن زن قرار داه شودلقاح داخل رحم باشدلقاح خارج از رحم باشدمرد از محارم آن زن است. (6)مرد از محارم آن زن نیست. (7)آن مرد از محارم این زن نیست.(9)آن مرد از محارم این زن است. (8)نطفه مرد دیگری در تقویت نطفه مرد دخیل نبوده است(2)نطفه مرد دیگری هم در تقویت نطفه مرد دخیل بوده است(1)نطفه مردی دیگر با تخمک زنی دیگر در خارج تلقیح شود و در رحم این زن قرار داده شود (10)زن شوهر نداردواجبنطفه مرد اجنبی با تخمک همین زن تلقیح شود و در رحم او قرار داده شود.نطفه مردی با تخمک زنی دیگر تلقیح شود و در رحم این زن قرار داده شود. (14)مرد اجنبی شناخته شده استمرد اجنبی شناخته شده نیست (13)لقاح خارج از رحم است. (11)لقاح داخل رحم است. (12)زن شوهر داردواجبنطفه شوهرهمان زن با تخمک او در بیرون رحم تلقیح شوددر رحم همان زن قرار داده شود.در رحم زنی دیگر قرار داده شود.اجنبیه است (3)آن زن دیگر همسر شرعی همان مرد است (4)محارم آن مرد یا آن زن است (5)نطفه مردی دیگر با تخمک او تلقیح شود و در رحم آن زن قرار داه شودلقاح داخل رحم باشدلقاح خارج از رحم باشدمرد از محارم آن زن است. (6)مرد از محارم آن زن نیست. (7)آن مرد از محارم این زن نیست.(9)آن مرد از محارم این زن است. (8)نطفه مرد دیگری در تقویت نطفه مرد دخیل نبوده است(2)نطفه مرد دیگری هم در تقویت نطفه مرد دخیل بوده است(1)به نظر می رسد بحث از «فرد مستخرج» دخالتی در ما نحن فیه ندارد و اگر حرمتی از این ناحیه عارض شود به سبب نفس تلقیح نیست. (هرچند می تواند حکم تلقیح مصنوعی را تحت تاثیر قرار دهد.)

    2. ممکن است بتوان تقسیم بندی دیگری را هم در این باره مطرح کرد:

 

مقدمه 2:

بحث را به سه گونه می توان بررسی کرد.

یک روش آن است که هر کدام از این فروض را به صورت مسئله مستقل بررسی کنیم (چنانکه کتابهای فتوایی مثل تحریر الوسیله چنین کرده اند)

روش دوّم آن است که مباحثی که معمولا در این فروض مورد ابتلا هستند (مثل حرمت استمناء، حرمت نظر به اجنبیه و...) را بررسی کنیم.

و روش سوم آن است که عملیات تلقیح را مورد توجه قرار دهیم و از اولین مرحله (مثل گرفتن تخمک زن) حکم فقهی آن را بررسی نماییم و بگوئیم در چه صورت هایی حلال و در چه صورتهایی حرام است.

ما در این مقال، ابتدا از روش دوّم استفاده می کنیم و با توجه به نتایج آن در پایان روش سوم را طرح خواهیم کرد. توجه شود که برخی از فروض تلقیح مصنوعی ممکن است مصداق برخی از عناوین حرام (مثل زنا) قرار گیرد و برخی از آنها ممکن است مستلزم حرام باشند (مثلا مستلزم نظر به عورت اجنبیه باشد)

 


[1] . ما وراء الفقه، ج‌6، ص7.
[2] . ما وراء الفقه، ج‌6، ص7.
logo