« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد حسن خمینی

96/07/29

بسم الله الرحمن الرحیم



دلیل سوم بر حرمت اضرار به نفس:

«الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ شُعْبَةَ فِي كِتَابِ تُحَفِ الْعُقُولِ عَنِ الصَّادِقِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ أَمَّا مَا يَحِلُّ لِلْإِنْسَانِ أَكْلُهُ مِمَّا أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ فَثَلَاثَةُ صُنُوفٍ مِنَ الْأَغْذِيَةِ صِنْفٌ مِنْهَا جَمِيعُ الْحَبِّ كُلِّهِ مِنَ الْحِنْطَةِ وَ الشَّعِيرِ وَ الْأَرُزِّ وَ الْحِمَّصِ وَ غَيْرِ ذَلِكَ مِنْ صُنُوفِ الْحَبِّ وَ صُنُوفِ السَّمَاسِمِ وَ غَيْرِهِمَا كُلُّ شَيْ‌ءٍ مِنَ الْحَبِّ مِمَّا يَكُونُ فِيهِ غِذَاءُ الْإِنْسَانِ فِي بَدَنِهِ وَ قُوتُهُ فَحَلَالٌ أَكْلُهُ وَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ يَكُونُ فِيهِ الْمَضَرَّةُ عَلَى الْإِنْسَانِ فِي بَدَنِهِ فَحَرَامٌ أَكْلُهُ إِلَّا فِي حَالِ الضَّرُورَةِ وَ الصِّنْفُ الثَّانِي مَا أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ مِنْ جَمِيعِ صُنُوفِ الثِّمَارِ كُلِّهَا مِمَّا يَكُونُ فِيهِ غِذَاءُ الْإِنْسَانِ وَ مَنْفَعَةٌ لَهُ وَ قُوَّةٌ بِهِ فَحَلَالٌ أَكْلُهُ وَ مَا كَانَ فِيهِ الْمَضَرَّةُ عَلَى الْإِنْسَانِ فِي أَكْلِهِ فَحَرَامٌ أَكْلُهُ وَ الصِّنْفُ الثَّالِثُ جَمِيعُ صُنُوفِ الْبُقُولِ وَ النَّبَاتِ وَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ تَنْبُتُ مِنَ الْبُقُولِ كُلِّهَا مِمَّا فِيهِ مَنَافِعُ الْإِنْسَانِ وَ غِذَاءٌ لَهُ فَحَلَالٌ أَكْلُهُ وَ مَا كَانَ مِنْ صُنُوفِ الْبُقُولِ مِمَّا فِيهِ الْمَضَرَّةُ عَلَى الْإِنْسَانِ فِي أَكْلِهِ نَظِيرِ بُقُولِ السُّمُومِ الْقَاتِلَةِ وَ نَظِيرِ الدِّفْلَى وَ غَيْرِ ذَلِكَ مِنْ صُنُوفِ السَّمِّ الْقَاتِلِ فَحَرَامٌ أَكْلُهُ.»[1]

ترجمه:

در حدیثی امام صادق ع می فرمایند: آنچه که برای انسان خوردنش حلال شده است از آن چیزهایی که از زمین خارج می شود، سه گروه از خوردنیها هستند.

گروه اول: همه دانه ها از جو، گندم، برنج، و غیر آنها از دانه ها و دانه های ریز و غیر این دو، هر آنچه از حبوبات که غذای برای انسان باشد پس خوردنش حلال است و آنچه که موجب ضرر در بدن انسان شود پس خوردنش حرام است مگر در حال ضرورت.

گروه دوم: آنچه از زمین خارج می شود از جمیع میوه ها، همه آنچه در آنها غذای انسان و منفعت او و قوّت او می باشد، خوردنش حلال می باشد و هر چه در آن ضرری بر انسان موجود است، خوردنش حرام است.

گروه سوم: همه گروه سبزیجات و گیاهان و هر چیزی که روییدنی است از آن چیزهایی که در آن منفعت و غذایی است برای انسان پس خوردنش حلال است ولی آن دسته از روییدنیها که در آن ضرری است در خوردنش بر انسان مانند روییدنیهایی که دارای سم کشنده هستند و مانند خر زهره(سم قتّال) و غیر آنها از آنهایی که دارای سم کشنده اند پس خوردنش حرام است.

 

دلالت روایت:

موضوع روایت، آن چیزهایی است که از زمین خارج می شود ولی تعابیر روایت، معلوم می کند که ضرر، تمام الملاک در تحریم این اشیاست. می توان مدعی شد در شریعت، حرمت بر روی عنوان«ما هو مضّر» نرفته و به عناوین میّت، دم و... بما هم مضرات تعلق گرفته است ولی به هر حال معلوم است که اضرار تمام العله در تشریع حرمت است. به این بیان که اضرار حیثیت تقییدیه در محرمات نمی باشد، بلکه حیثیت تعلیلیه، برای تحریم می باشد، و اگر هم ضرر حکمت جعل بگیریم، ممکن است مطابق با مبنای برخی از بزرگان بتوان به تعمیم حکم به سبب تعمیم حکمت قائل شد. همچنین می توان در تایید استدلال فوق، به فراز«کل شی یکون فیه المضرة علی الانسان فی بدنه و قوّته فحرامٌ اکله» تمسّک کرد که به صورت مطلق، ملاک حرمت را، وجود«ضرر بر انسان» دانسته است.

 

اشکال در سند و دلالت روایت:

در جواب استدلال به روایت فوق اظهار نمود، اولاً: حسن بن علی بن حسین بن شعبة الحرّانی یا الحلبی که مولّف کتاب تحف العقول می باشد، علی رغم آنکه در برخی از کتب توثیق شده است[2] ولی روایات کتاب تحف العقول را بدون سند و به صورت مرسل ذکر می کند. اگر چه در مقدمه کتاب، مدعی است که روایات کتاب مذکور دارای سند بوده، و او سندها را به جهت اختصار حذف کرده است.[3] ولی به هر حال، روایات این کتاب، تماماً مرسله محسوب می شود.

ثانیاً: ضرورتاً، مطلق ضرر، حرام نمی باشد و همین باعث می شود اطلاق فوق الذکر، مقیّد شود و خواهیم گفت بین ضروری که مشرف به هلاک است و ضروری که از دیدگاه عرف عقلاً پذیرفته شده است باید تفاوت گذارد. به عبارت دیگر، ضرر از مفاهیم مشککّه است و وقتی درباره چنین مفاهیمی، حکمی صادر می شود، نمی توان براحتی، اطلاق لفظی موضوع را، دلیل بر تسری حکم به جمیع موارد دانست، مخصوصاً با توجه به ذیل روایت که سمّ قاتل را مثال می آورند.

 

دلیل چهارم بر حرمت اضرار به نفس:

روایت علل الشرایع:

«وَ فِي الْعِلَلِ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: إِنَّا وَجَدْنَا كُلَّ مَا أَحَلَّ اللَّهُ فَفِيهِ صَلَاحُ الْعِبَادِ وَ بَقَاؤُهُمْ وَ لَهُمْ إِلَيْهِ الْحَاجَةُ وَ وَجَدْنَا الْمُحَرَّمَ مِنَ الْأَشْيَاءِ لَا حَاجَةَ بِالْعِبَادِ إِلَيْهِ وَ وَجَدْنَاهُ مُفْسِداً ثُمَّ رَأَيْنَاهُ تَعَالَى قَدْ أَحَلَّ مَا حَرَّمَ فِي وَقْتِ الْحَاجَةِ إِلَيْهِ لِمَا فِيهِ مِنَ الصَّلَاحِ فِي ذَلِكَ الْوَقْتِ نَظِيرَ مَا أَحَلَّ مِنَ الْمَيْتَةِ وَ الدَّمِ وَ لَحْمِ الْخِنْزِيرِ إِذَا اضْطُرَّ إِلَيْهَا الْمُضْطَرُّ لِمَا فِي ذَلِكَ الْوَقْتِ مِنَ الصَّلَاحِ وَ الْعِصْمَةِ وَ دَفْعِ الْمَوْتِ.»[4]

ترجمه:

محمد بن سنان از امام رضا(ع) نقل می کند که حضرت فرمودند: ما یافته ایم هر آنچه را که خدا حلال کرده مصلحت و بقای انسانها به آن بستگی دارد و انسانها به آن نیازمند هستند و یافته ایم چیزهایی را که انسانها به آن احتیاج ندارند مفسده ای در آنها وجود دارد خداوند حرام کرده است.

سپس دیده می شود که خداوند تبارک و تعالی در موقع نیاز و احتیاج امور محرم را حلال می کند به دلیل مصلحت و صلاحی که در آن وجود دارد نظیر مواردی که مردار، خون، گوشت خوک را حلال می کند زمانی که انسان در حالت اضطرار است و مصلحت زنده مانده او به آن بستگی دارد.

سند روایت:

«صدوق عن علی بن احمد بن محمد عن محمد بن ابی عبدالله اسدی کوفی عن محمد بن اسماعیل برمکی عن علی بن العباس عن قاسم بن ربیع عن محمد بن سنان»

علی بن احمد بن محمد دقّاق شیخ مرحوم صدوق است و قابل اعتماد می باشد.

محمد بن ابی عبدالله(محمد بن جعفر) امامی و ثقه دانسته شده.[5] ولی نجاشی می نویسد از ضعفا حدیث نقل می کند و قائل به جبر و تشبیه بوده است.

محمد بن اسماعیل برمکی(معروف به صاحب صومعه): ساکن قم بوده است و نجاشی او را توثیق کرده است.[6] ابن غضایری او را تضعیف کرده است[7] ولی مرحوم علامه قول نجاشی را ترجیح داده است. [8]

علی بن عباس رازی، نجاشی می نویسد که او رمی به غلو شده است و او را«ضعیف جداً» بر می شمارد. [9] جالب آن است که نجاشی کتابی را تحت عنوان «رد علی الغلاة» به او نسبت می دهد.

ابن غضایری[10] درباره او می نویسد «که کتابی دارد که دال بر خبث او و هلاکت بار بودن مذهب او می باشد. به او و به روایات او اعتنا نمی شود.»

قاسم بن ربیع صحاف نیز توثیق روشنی ندارد و ابن غضایری درباره او می نویسد:«کوفی ضعیف فی حدیثه، غال فی مذهبه، لا التفات الیه»[11] محمد بن سنان هم قابل بحث است که سابقاً درباره او سخن گفته ایم اما نکته مهم آن است که صدوق علیرغم حساسیت، این روایت را تقطیع کرده و هر قسمت از این مکاتبه با امام رضا را در بیش از 35 مورد نقل کرده است.

 

دلالت روایت:

هرچند این روایت به نحو قضیه خارجیّه بیان شده است و حضرت می فرمایند آنچه اکنون از زمره محلّلات است. دارای منفعت و آنچه از زمره محرّمات است، دارای فساد است ولی می توان مدعی شد که روایت ظاهر در این است که در پیشگاه خدواند، ملاک حرمت و حلّیّت، نفع و فساد است، اما در سند و دلالت روایت می توان خدشه نمود.*

 

اشکال در دلالت روایت:

اولاً روایت: چنانکه صاحب وسائل، آن را در باب اطعمه و اشربه آورده است، مربوط به اکل و شرب است. و علی رغم اطلاق روایت، مثالهایی که امام در ذیل روایت برای محرماتی که در فرض ضرورت، حلال شده اند می زنند، تماماً مربوط به ماکولات و مشروبات می باشند، ضمن اینکه اگر بخواهیم به اطلاق روایت تمسک کنیم، تخصیص اکثر لازم می آید، چراکه بسیاری از محلّلات مورد حاجت بشر نبوده و شرط بقای آدمی محسوب نمی شود. مثل تماشا کردن مورچه های بیابان و بسیاری از محرّمات هم مورد حاجب عقلایی بشر است، درحالی که عرف، آنها را به عنوان مفسد نمی شناسد. مثل گوشت پرندگان حرام گوشت.

ثانیاً فساد عنوانی است که بر هر ضرری صدق نمی کند و تنها بر ضررهایی که مشرف بر هلاک است، صادق است و حداقل آن است که قدر متیقن از فساد، ضرر منجر به هلاک است و مادون این اندازه مشکوک الصّدق است.

 


[1] . وسائل الشيعة، ج‌25، ص84.
[2] . روضات الجنان، ج2، ص289، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج3، ص400.
[3] . تحف الحقول، ص3.
[4] . وسائل الشيعة؛ ج‌25، ص: .51. علل، باب نوادر العلل، ح4، ص250
[5] . رجال نجاشی، ص373.
[6] . ص341.
[7] . رجال، ص97.
[8] . خلاصه، 154.
[9] . ص255.
[10] . ص79.
[11] . ص86.
logo