95/12/15
بسم الله الرحمن الرحیم
ادله مسئله:
روایات باب، سه دسته میباشند
دسته اول) روایاتی که مطلق تصویر و تمثال را تحریم کرده است.
دسته دوم) روایاتی که تنها تصویر و تمثال ذی الروح را تحریم کرده است.
دسته سوم) روایاتی که دلالت بر عدم حرمت تصویر و تمثال غیر ذی الروح میکند.(اگر چه وجود آنها را بخصوص در نماز مکروه میشمارد.)
دسته اول:
«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ وَ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوْهَرِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَتَانِي جَبْرَئِيلُ وَ قَالَ يَا مُحَمَّدُ- إِنَّ رَبَّكَ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ- وَ يَنْهَى عَنْ تَزْوِيقِ الْبُيُوتِ- قَالَ أَبُو بَصِيرٍ فَقُلْتُ وَ مَا تَزْوِيقُ الْبُيُوتِ- فَقَالَ تَصَاوِيرُ التَّمَاثِيلِ.»[1]
سند روایت اگرچه به سبب علی بن ابی حمزه و قاسم بن محمد مورد تردید است ولی سابقاً گفتیم این دو واقفی هستند و ظاهراً نقل خبر از آنها مربوط به دوره سلامت ایشان بوده است. و لذا روایت قابل قبول است اللهم الا أن یقال: حسین بن سعید مربوط به دوره امام رضا(ع) میباشد و لذا اخذ حدیث او از قاسم بن
محمد، مربوط به دوره های متأخر واقفه است و لذا حتما اخذ روایت از او بعد از وقف است. و اگر قاسم بن محمد را هم به سبب اینکه رأس واقفه نبوده است توثیق کنیم، امّا اخذ حدیث او از علی بن ابی حمزه ممکن است مربوط به دوره بعد از وقف باشد(چرا که از دیدگاه قاسم مردود نبوده است) و اخذ حدیث از علی بن ابیحمزه در دوره وقف، اخذ حدیث از غیر ثقه است.(این کلام استاد معظم زنجانی است)
زوّق: به معنای تزیین و نقش و نگار زدن است.
در مورد دلالت روایت گفته شده است:
«إنّ الرواية لا تدلّ على المنع عن مطلق التصاوير إذ لعل للبيت خصوصيّة من جهة السكونة فيه و كون نقوشه بالمرأى و المنظر دائما حتّى في حال الصلاة و العبادة، كما أنّ المنع عن نقش المساجد التي وضعت للصلاة و التوجّه إلى اللّه- تعالى- أيضا لا يقتضي المنع عن النقوش بإطلاقها.»[2]
ما میگوئیم:
همچنین اشکال دیگری بر این روایت وارد شده است:
«أنّ المنع عن عمل الصور في البيوت لا يقتضي المنع عن عملها بإطلاقها حتّى المجسّمة منها فضلا عن غيرها، إذ لعلّ للبيوت خصوصية من جهة كون الصور فيها بالمرأى و المنظر دائما حتّى في حال الصلاة و العبادة و توجب التوجه إلى مظاهر الدنيا و الغفلة عن اللّه- تعالى- و عن الآخرة. فالمنع عن تزويقها نظير المنع عن تزيين المساجد و اتّخاذ الصور فيها لا يتعدّى منها إلى غيرها.» [3]
مرحوم شهیدی بر این مطلب اضافه میکند که این روایت مخصوص به«منزل» است چراکه راوی سوال از بیت نکرده بود بلکه امام ابتداء به ساکن حکم را مختص به منزل کرده است.[4]
مرحوم شهیدی در هدایة الطالب مینویسد«نهی» که در روایت مطرح است نمیتواند دال بر حرمت باشد بلکه با کراهت هم سازگار است.[5] این در حالی است که این سخن کامل نیست و گفتهایم ظهور ماده نهی همانند هیأت آن در حرمت است.
به نظر میرسد که در عبارات فقها کمتر به بررسی معنی تصاویر التماثیل اشاره شده است. برخی گفتهاند که تصاویر در اینجا به معنای گذاشتن است.[6] این معنی از لفظ تصویر مستبعد است چراکه اولاً تصویر چنین معنی ندارد و ثانیاً«تصاویر» به صورت جمع در عبارت آمده است و نمیتواند معنای مصدر داشته باشد.
ممکن است تصاویر تماثیل را از باب اضافه بیانیه بگیریم. امّا به نظر میرسد در اینجا مراد آن است که در خانههایتان مجسمه و نقاشی از بتها نداشته باشید. تماثیل در اینجا همان هیاکل است که در کعبه بوده و از روی آن شبیههایی ساخته میشده و در خانهها قرار داشته است. اگر چنین گفتیم موضوع روایت مخصوص به چنین تصاویری است(مثل اینکه امروزه نقش و یا مجسمههای شبیه سردیسهای تخت جمشید میسازند.)
توجه شود که مرحوم شهیدی اساساً مینویسد در برخی از نسخهها،«التصاویر و التماثیل»(به صورت عطف) وارد شده است که در این صورت معنی روشنتر میشود.[7]