95/12/08
بسم الله الرحمن الرحیم
1. صاحب ریاض حکم به حرمت«الصور المجسمه ذوات الارواح».[1] .
2. علاّمه در تذکره «عمل تماثیل وصور مجسمه» را حرام دانسته است.[2] .
ایشان هم چنین در جایی دیگر می نویسد که نباید در اطاق، فرش یا پشتی یا تابلویی که صورت حیوان بر آن است موجود باشد و دلیل می آورند که «لأن ذلک محرم فلایجوز له الصبر علیه لأنه کالرضا به والتقریر له»[3]
3. علاّمه در مختلف می نویسد:
«مسألة: قال ابن البرّاج: يحرم التماثيل المجسّمة و غير المجسّمة و قال ابن إدريس: و سائر التماثيل و الصور ذات الأرواح مجسّمة كانت أو غيرها. و أبو الصلاح قال: يحرم التماثيل، و أطلق. و قال الشيخان: يحرم عمل التماثيل المجسّمة، و كذا قال سلّار. و هذا لا يعطي اباحة غيرها صريحا بل من طريق المفهوم.»[4] .
همین مطلب به نوعی در کلمات شهید اول در دروس هم مطرح است.[5] .
1. علاّمه در منتهی المطلب[6] .«عمل الصور المجسمه» را تحریم میکند و همین مطلب را در نهایه، ارشاد و تذکره و قواعد و تحریر نیز مطرح می کند.[7]
همین تعبیر را شهید ثانی در حاشیه ارشاد،[8] و صاحب معالم در معالم،[9] شهید اوّل در لمعه مطرح کرده است.[10]
2. شهید ثانی به صراحت ذوی الارواح را تحریم کرده است.[11] ایشان در حاشیه شرایع و شرح لمعه ضمن اینکه به صراحت فرقی بین مجسمه و غیر مجسمه نگذاشته است، حکم را مختص به ذات الارواح دانسته است.[12] همین مطلب را ایشان در مسالک الافهام نقل کرده است ایشان در مسالک ضمن اشاره به کلام محقق حلّی که«صور مجسمه» را تحریم کرده بود مینویسد:
«إطلاق الصور يشمل ذوات الأرواح و غيرها، كصور الشجر. و التقييد بالمجسّمة يخرج الصور المنقوشة على نحو البساط و الورق. و قد صرّح جماعة من الأصحاب بتحريم التماثيل المجسّمة و غيرها. و خصّه آخرون بذوات الأرواح المجسّمة. و الذي رواه الصدوق في كتاب عقاب الأعمال في الصحيح، عن أبي عبد اللّه عليه السلام أنّه قال: «ثلاثة يعذّبون يوم القيامة، و عدّ منهم من صوّر صورة من الحيوان يعذّب حتى ينفخ فيها، و ليس بنافخ فيها». و هذا يدل بإطلاقه على تحريم تصوير ذوات الأرواح مطلقا. و لا دليل على تحريم غيرها. و هذا هو الأقوى.»[13]
3. تنقیح الرائع حرمت را مختص به مجسمه و ذوی الارواح میداند و مینویسد:
«تحريمه بشرطين: أحدهما أن يكون مجسما، فلو كان غير مجسم كالمنقوش على الجدار و البساط فلا بأس، و ثانيهما أن يكون صورة لذي روح- أي لحيوان من الحيوانات- فلو كان صورة نخلة أو شجرة لم يحرم. هذا قول الشيخين و رأي المتأخرين.»[14]
این مطلب را سبزواری در کفایه الاحکام مطرح کرده است.[15]
4. مرحوم نراقی در زمره محرمات مینویسد:
«و منها عمل الصور، و هي أقسام لأنّها إمّا صورة ذي روح أو غيره و على التقديرين إمّا مجسّمة أو منقوشة، فالأولى حرام عمله مطلقا بلا خلاف أجده، و ادّعى الأردبيلي الإجماع عليه و كذا الكركي و نفى الريب عنه. و في المختلف نفى العلم بالخلاف فيه ... و أمّا البواقي فقد وقع الخلاف فيها، فالثانية محرّمة عند الحلّي و القاضي و شيخنا الشهيد الثاني و بعض آخر، و جوّزها جماعة بل قيل: إنّه الأشهر، و الأوّل هو الأظهر لإطلاق النصوص المتقدّمة.»[16]
5. دراسات درباره برخی اجماعهای ادعا شده مینویسد:
«قد نقلنا كلمات المتأخّرين من الأصحاب من جهة دعواهم الإجماع في المسألة، و أوّل من ادعاه منهم المحقّق الكركي في جامع المقاصد. و لم نعثر على دعواه في كلمات القدماء من أصحابنا، و هل يكون مثل هذه الدعوى حجّة مستقلة في مثل هذه المسألة التي ورد فيها أخبار كثيرة من طرق الفريقين يحدس كونها مدركا للفتاوى.»[17]
ایشان سپس برای نفی اجماع به سخن مرحوم شیخ طوسی در تبیان اشاره میکنند که مجسمه سازی را مکروه میداند و مینویسد:
«و معنى قوله: ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ أي اتخذتموه إلها لأنّ بنفس فعلهم لصورة العجل لا يكونون ظالمين لأنّ فعل ذلك ليس بمحظور و إنما هو مكروه. و ما روي عن النبي صلّى اللّه عليه و آله أنّه لعن المصوّرين معناه: من شبّه اللّه بخلقه أو اعتقد فيه أنّه صورة، فلذلك قدّر الحذف في الآية كأنّه قال: اتخذتموه إلها.»[18]
ایشان سپس اضافه میکند که شیخ طوسی کتاب تبیان را پس از نهایه نوشته و لذا«و على هذا فلعلّ كلامه في النهاية صدر عنه على أساس كلمات الأصحاب و الاحتياط في المسألة، و بعد التحقيق ثبت له الجواز مع الكراهة.»[19]
6. اهل سنت، تصویر سازی از جمادات را جایز میدانند(الاّ اینکه بدانیم میخواهند آن را پرستش کنند.) و تصویر سازی از نباتات و درختان را نیز تجویز کردهاند اگرچه احمد بن حنبل آن را مکروه دانسته است، امّا درباره تصویر حیوان و انسان در میان ایشان اختلاف است. یک گروه تنها در صورتی آن را حرام میدانند که ساخت بت باشد، گروه دوم(مالکیه و برخی از حنابله) در صورتی که مجسمه انسان یا حیوان به صورت کامل(و نه در صورتی که یکی از اعضایی که انسان یا حیوان بدون آن زنده نمیماند موجود نباشد) باشد و از چیزی ساخته شود که باقی میماند(و نه از مثل پوست خربوزه) حرام است. گروه سوم(حنفیه، شافعیه و حنابله) مجسمه و نقاشی از ذوی الارواح مطلقاً حرام است.[20]
7. گفته شده است کلمات فقهاء که دارای اطلاق است و هر نوع تصویر(اعم از نقاشی و مجسمه سازی و اعم از ذیالروح و غیر ذیالروح) را تحریم کرده، ظاهراً نمیتواند«باطلاقه» مدّ نظر ایشان باشد. در اینباره نوشته شده است:
«قد دلّت أخبارنا أيضا على عدم حرمتها و يبعد جدّا إفتاء أصحابنا على خلافها بعد استفاضتها و اعتبار أسناد بعضها كما يأتي.
مضافا إلى استقرار السيرة إلى عصر المعصومين عليهم السّلام على تصوير الأشجار و الأوراد و الجبال و البحار و الشطوط و الأنهار و سائر المناظر الحسنة المبهجة و لا سيّما بنحو النقش على الأوراق و الفروش و الثياب، و قد شاع في جميع الأعصار أيضا في مرحلة التعليم و التعلّم نقش الأشياء الطبيعية لتفهيم المتعلّمين.
و على هذا فتحمل إطلاقات الفتاوى و كذا الأخبار على خصوص ما كان محطّا للنظر عند الفقهاء من الفريقين أعني صور ذوات الأرواح فقط، و هي التي كانت في جميع الأعصار معرضا للتقديس و العبادة عند بعض الفرق و ناسبت لذلك النهي عنها و حذفها عن مظاهر حياة البشر.»[21]
ما میگوئیم: اینکه سیره مستمره تا زمان معصومین بر این امر مستقر بوده باشد در کلام مرحوم خویی آمده[22] ولی این سخن محل نظر است. اما اینکه این سیره بعدها مستقر شده است میتواند ناشی از عدم مبادلات به این بوده باشد. کما اینکه این امر در موارد دیگری هم جاری بوده است. ضمن اینکه نمی توان به صرف وجود یک احتمال دست از اطلاق عبارات فقها برداشت و آنها را حمل بر معنای مقیّد کرد.
8. دراسات همین مطلب را در مورد روایات هم مطرح میکند:
«و على هذا فما يوجد من الأخبار المطلقة في هذا الباب يجب رفع اليد عن إطلاقها و حملها على خصوص ذوات الأرواح. و إنّما الذي يجب البحث فيه هو أنّه هل تختصّ الحرمة على القول بها بخصوص المجسّم من ذوات الأرواح و هي التي كانت معرضا لتقديس الأمم و العبادة لها أو تعمّ المنقوش منها أيضا»[23]
ما میگوئیم:
برای اینکه بتوانیم اطلاقات روایات را حمل بر ذی الروح کنیم، محتاج آن هستیم که«فلسفه بت پرستی»ـ که در کلمات امام مطرح شده بودـ را بپذیریم و آن را قرینه حالیه بگیریم برای اینکه روایات از معنای مطلق، منصرف است. و اگر چنین نکتهای را نپذیریم، دلیلی بر عدول از اطلاقات نداریم. امّا اگر به آن فلسفه(قلع ماده بت پرستی) قائل شدیم، در این صورت مسئله فقط مختص به ذی الروح نمیشود بلکه اگر تصویر غیر ذی الروح مثل تصویر ماه و خورشید هم روزی زمینه پرستش یافتند حرام میشوند و اگر تصویر یک ذی الروح چنین زمینهای نداشت(مثل تصویر کرم خاکی)، تحریم نمیگردد.