« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد حسن خمینی

95/12/03

بسم الله الرحمن الرحیم

بالمباشرهمجسمه سازینقاشیبالمباشرهانسانغیر آنبه وسیله دستگاهبه وسیله دستگاهبالمباشرهبه وسیله دستگاهحیوانبالمباشرهانسانغیر آنبه وسیله دستگاهبه وسیله دستگاهبالمباشرهبه وسیله دستگاهحیوانبالمباشرهبالمباشرهمجسمه سازینقاشیبالمباشرهانسانغیر آنبه وسیله دستگاهبه وسیله دستگاهبالمباشرهبه وسیله دستگاهحیوانبالمباشرهانسانغیر آنبه وسیله دستگاهبه وسیله دستگاهبالمباشرهبه وسیله دستگاهحیوانبالمباشرهنکته چهارم: تصویر به چند قسم تقسیم میشود:

 

علاوه بر این تقسیم، نوعی دیگر از اقسام هم در این حوزه مطرح شده است:

«و هنا بعض أقسام للتصوير ينبغي الالتفات إليها و استخراج أحكامها:

1- النقش بنحو الحكّ في الفلز أو الخشب، أو بنحو إحداث خطوط لها أظلال، فهل هما بحكم المجسم أو المنقوش أو يفصّل بينهما؟

2- رسم خطوط كثيرة متوازية و متقاطعة و منكسرة على الأوراق أو الثياب بقصد التزيين بنحو ربما يتراءى للنظّار شبهها بصورة إنسان أو حيوان خاصّ أو شجر خاصّ و إن لم يقصد الفاعل ذلك.

3- إيجاد صورة ناقصة للحيوان أو غيره بنحو التجسيم أو النقش كهيئة إنسان جالس مثلا أو أسد نائم و نحو ذلك، أو إيجاد صورة بعض أجزاء الحيوان مثلا كرأسه أو يديه و نحو ذلك.

4- التصوير الخيالي للجنّ أو الملك أو بعض الموجودات الخياليّة التي لا واقعيّة لها كالغول مثلا.

5- التصوير بالوسائل الحديثة الرائجة المسمّى بالفارسيّة بالعكس، و نحوه الصور الموجودة في الأفلام.

6- التصويرات الكاريكاتورية الرائجة.

7- التصويرات الكارتونية الدارجة.

8- صنع جسم خاصّ لأغراض عقلائيّة فيه شبه خاصّ بجسم الإنسان أو حيوان خاصّ كما تعارف في عصرنا و يسمّى بالروبات، و أمثال هذه الأمور ممّا يحتمل صنعها. فهل الحكم بحرمة التصوير على القول بها يشمل هذه الأمور أم لا؟»[1]

 

پس از بیان مقدمات فوق به کلام شیخ انصاری می‌پردازیم:

مرحوم شیخ انصاری در این‌باره می‌نویسد:

«تصوير صور ذوات الأرواح‌ حرام إذا كانت الصورة مجسَّمة بلا خلافٍ فتوًى و نصاً. و كذا مع عدم التجسُّم، وفاقاً لظاهر النهاية و صريح السرائر و المحكي عن حواشي الشهيد و الميسيّة و المسالك و إيضاح النافع و الكفاية و مجمع البرهان و غيرهم؛ للروايات المستفيضة‌.»[2]

توضیح:

    1. ساختن مجسمه ذوات روح حرام است هم در فتوای فقهاء و هم در روایات.

    2. گروهی از فقهاء هم نقاشی ذوات روح را حرام دانسته‌اند.

حضرت امام در این‌باره می‌نویسند:

الظاهر عدم الخلاف و الإشكال في حرمة التصوير في الجملة. و عن بعض أنّ في المسألة أقوالا أربعة: حرمة التصوير مطلقا من جهة التجسيم و غيره و ذوات الأرواح و غيرها، و التخصيص بالمجسّمة و التعميم من الجهة الثانية، و التخصيص بذوات الأرواح و التعميم من الجهة الأولى، و التخصيص من الجهتين فيكون المحرّم عمل ذوات الأرواح المجسّمات.

و الأقوى هو الأخير، و هو المتيقّن من معقد الإجماع المحكيّ. و تدلّ عليه مضافا إليه الأخبار الآتية.

و أمّا سائر الصور فلا دليل على حرمتها، فإنّ الأخبار على كثرتها تدور مدار عنوانين هما التصوير و التمثيل باختلاف التعابير إلّا رواية النواهي المذكور‌ فيها النقش.

و لا يبعد أن يكون الظاهر من تمثال الشي‌ء و صورته بقول مطلق هو المشابه له في الهيئة مطلقا أي من جميع الجوانب لا من جانب واحد. و تمثال الوجه أو مقاديم البدن تمثاله بوجه لا مطلقا، كما أنّ تمثال خلفه كذلك. و إطلاق التمثال على تمثال الوجه أو المقاديم بنحو من المسامحة كإطلاقه على تمثال الخلف، و إن صار في الأوّلين شائعا حتّى على خصوص الوجه مع عدم كونه حقيقيّا بلا إشكال.

و أمّا الصورة فهي بمعنى الشكل الذي هو الهيئة، و هيئة الشي‌ء- كتمثاله- ما يكون شبهه في جميع الجوانب. و إطلاقه على النقوش و التصاوير بنحو من المسامحة، و لذا يطلق على تمثال الوجه فقط.»[3]

توضیح:

    1. ظاهراً حرمت تصویر فی‌الجمله مسلم است.

    2. برخی [جامع المقاصد و حدائق] در مسئله به 4 قول اشاره کرده‌اند:

الف) تصویر مطلقاً حرام است چه مجسمه سازی و چه غیر مجسمه سازی و چه ذوات ارواح و غیر آن.[علاّمه در مختلف این قول را به ابن براج و ابی الصلاح حلبی نسبت داده است.[4] ]

ب) مجسمه سازی حرام است چه ذوات ارواح و چه غیر آن ولی غیر مجسمه سازی حرام نیست.[شیخ طوسی؛ شیخ مفید و سلّار]

ج) مجسمه سازی و نقاشی ذوات ارواح حرام است ولی در غیر ذوات ارواح مطلقاً جایز است.[ابن ادریس؛ علامه]

د) فقط مجسمه سازی ذوات ارواح حرام است.

هـ) گفته شده است که شیخ طوسی اصلاً به حرمت قائل نیست بلکه به کراهت قائل است.[5] ]

    3. قول چهارم قوی‌تر است و همین قدر متیقن اجماعات است.

    4. حرمت صورت‌های دیگر، دلیل ندارد.

    5. چراکه در همه روایات، دو عنوان مطرح شده است: تمثیل و تصویر(با تعابیر مختلف) و تنها یک روایت در آن «نقش» مطرح شده است.

    6. ظاهر عنوان تمثال و صورت(وقتی به صورت مطلق به کار برده می‌شود) به معنای چیزی است که در همه جهات شبیه یک شیء است[پس باید مجسمه باشد که هم رویش شبیه روی شیء باشد و هم پشت آن شبیه پشت شیء باشد.]

    7. لذا تمثال صورت[و مقادیم ج: مقدم= جلوی بدن) به طور مطلق آدمی نیست بلکه فی‌الجمله تمثال آدمی است. و لذا اگر به تمثال صورت می‌گویند تمثال آدمی، استعمال مجازی است.(اگرچه شایع است)

    8. صورت هم به معنای شکل است(یعنی هیأت) و هیأت یک شیء یعنی آنچه از همه جوانب شبیه شیء است. و لذا اگر به نقاشی و عکس تصویر می‌گویند، نوعی مسامحه در آن وجود دارد.(و لذا فقط به تصویری که از صورت آدمی برداشته شده«تصویر آدمی» می‌گویند و به عکس دست نمی‌گویند«تصویر آدم»)[پس معلوم می‌شود که تصویر آدم حقیقةً، آن تصویری است که از همه جوانب آدمی حکایت کند و مجازاً به عکس صورت می‌گویند عکس آدمی. علاقه مجاز هم آن است که صورت به عنوان جزء رئیسه«تمام انسان» تلقی می‌کنند. و این علاقه در«عکس دست و پا» نیست.]

حضرت امام سپس به اشکالی متوجه می‌شود«به این بیان که اگر بگویند در روایات به نقشی که روی پشتی قرار داشته، تصویر گفته شده و این اطلاق و استعمال شیوع داشته است پس معلوم می‌شود، مراد از تصویر، هر گونه نقش است.» و لذا از آن جواب می‌دهند:

«و الإطلاق الشائع على النقش و الرسم في الروايات- على فرض تسليمه و عدم دعوى أنّ الوسائد و غيرها ممّا وردت فيها الروايات لعلّها كانت الصور و التماثيل فيها بنحو التجسيم كهيئة غزال مثلا نائم أو قائم بحيث كان صدق عليه الغزال المجسّم- كان لأجل القرائن، و لهذا لو سئل عن العرف أنّ هذه الصورة أو المثال صورته من جميع الوجوه لأجاب بالنفي، و لا أقل من كون الصدق الحقيقيّ محلا للشكّ، سيّما مع الشواهد المذكورة في الجواهر و غيره، و شواهد‌ أخر تأتي الإشارة إلى بعضها.»[6]

توضیح:

    1. جواب می‌دهیم: اولاً ممکن است صورت آهو که در پشتی‌ها بوده به صورت مجسمه بوده است(مثلاً کلّ پشتی، یک آهو ایستاده بوده است.) ثانیاً: اگر چنین نبوده و تنها یک نقاشی بوده است، در این جا استعمال لفظ صورت برای این نقاشی مجازی بوده است و قرینه‌ای در میان بوده است.

    2. و لذا اگر از عرف بپرسیم آیا این صورت، تصویر این شیء از همه جوانب است؟ جواب منفی می‌دهند(صحّت سلب)

    3. و لااقل می‌توانیم بگوئیم حقیقت بودن استعمال تمثال و صورت در نقاشی محل شک است.

 

اشکال بر امام خمینی:

حضرت امام خمینی چنانکه خواندیم تمثال و صورت را به معنای مجسمه می‌گرفتند، در مقابل مرحوم ایروانی صورت را اعم از تمثال گرفته‌اند و می‌نویسند:

«أمّا ما اشتمل من الأخبار على لفظ المثال و التّمثال فالظّاهر منها هي المجسّمة فإنّ ظاهر لفظ المثال هو هذا إذ المثال الحقيقي ما كان مثالا للشي‌ء من كلّ الجهات و الجوانب لا ما كان مثالا له من جانب واحد و هذا لا يكون إلّا في المجسّمة فإنّ فيها يفرض مثال الجهات السّت فكانت الصورة أعمّ من المثال نعم قد يطلق المثال على الصورة و قد أطلق في الأخبار أيضا لكن الكلام فعلا فيما هو ظاهر لفظه مع التجرّد عن القرينة و يشهد للمغايرة التعبير في بعض الأخبار بتصوير التماثيل أو رجل صور تماثيل و يشهد له أيضا عدة من الأخبار منها خبر عليّ بن جعفر سألت أخي موسى ع عن مسجد يكون فيه تصاوير و تماثيل يصلي فيه فقال تكسر رءوس التماثيل و تلطخ رءوس التّصاوير و تصلّي فيه و لا بأس.»[7]

توضیح:

    1. مثال و تمثال به معنای مجسمه است چراکه مثال شی یعنی آنچه از همه جهات شبیه شی است.

    2. امّا صورت اعم از مثال است، اگرچه گاه به صورت مثال گفته می‌شود.

    3. شاهد اینکه تصویر و تمثال با هم فرق دارد اینکه:

    4. اوّل: گفته می‌شود تصویر تماثیل یا صور تماثیل

دوّم: روایت محمد بن جعفر(لطخ= آلوده کردن) که تمثال را در مقابل تصویر گرفته است و اوّلی را به معنای مجسمه و دوّمی را به معنای نقاشی گرفته است.

بر مرحوم ایروانی اشکال شده است:

«ظاهر ما ذكره من رواية عليّ بن جعفر تغاير التصوير و التمثال مفهوما و صدقا، و أمّا ما ذكره من التعبير بتصوير التماثيل أو رجل صوّر تماثيل فلا يدلّان على ذلك إذ لعلّ المراد منهما تمثيل التماثيل أو رجل مثّل تماثيل، و التعبير بالتصوير من قبيل التفنّن في التعبير و اللفظ، و هو أمر شائع في المحاورات.»[8]


[1] دراسات في المكاسب المحرمة، ج‌2، ص547.
[2] كتاب المكاسب (للشيخ الأنصاري، ط - الحديثة)، ج‌1، ص183.
[3] المكاسب المحرمة (للإمام الخميني)، ج‌1، ص255.
[4] مختلف، . ج1، ص341
[5] دراسات، .ج2، ص548
[6] المكاسب المحرمة (للإمام الخميني)، ج‌1، ص256.* .
[7] حاشية المكاسب (للإيرواني)، . ج‌1، ص20
[8] دراسات في المكاسب المحرمة.، ج‌2، ص552
logo