95/08/23
بسم الله الرحمن الرحیم
ط) دلیل عقلی
مرحوم سید یزدی در غایةالقصوی[1] تعبیری دارند که به نوعی ادعای قبح عقلی در حلق لحیه است. ایشان مینویسد: «بلکه دعوای قبح عقلی آن فی نفسه بعید نیست».
مرحوم طبسی این مطلب را چنین مطرح میکند:
«چهارم» حکم عقل است بقبیح بودن این عمل، به بیان آنکه همه ماها مملوک خدا هستیم و او است مالک الرقاب همه، و معنای عبودیت عمل کردن عبد است بآنچه در او رضای مولای حقیقی است و تصرف ننمودن در امور متعلقه بمولا، مگر آنچه خودش ترخیص نموده باشد، و تصرف در غیر آنها بدون اذن او قبیح و ظلم است.»[2]
ما میگوئیم:
بیان ایشان آن چیزی است که به عنوان «حق الطاعه» مطرح شده است و اصل اولی در اشیاء را «حظر» و احتیاط بر میشمارد، اما روشن است که ادله برائت شرعی و عقلی حاکم بر چنین اصل اولیهای است و لذا در همه امور اصل بر برائت است الاّ اینکه از ناحیه شارع حرمت یا وجوبی ثابت شود.
ی)مرحوم سیدحسین عرب باغی در رساله «تحفه در مذمت حلق لحیه»
علاوه برخی ادلّه مطرح شده، به آیه «خُذُواْ زِینَتَكُمْ عِندَ كُلِ ّ مَسْجِدٍ» استناد کرده و به کمک روایات که شانه کردن ریش را زینت دانسته است، حکم به حرمت حلق لحیه کرده است.[3]
روشن است که این دلیل کامل نیست چراکه اصل رفتن به مسجد واجب نیست تا أخذ زینت در آن واجب باشد.
ک) ایشان همچنین به آیه «وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ» استناد کرده است و مینویسد:
از زمره وسائل غلبه بر دشمن، سیاه کردن ریش است، که فرع وجود ریش میباشد.[4] در اینباره هم میتوان گفت اولاً اگر هم بپذیریم در روزگاری وجود ریش سیاه عامل تقویت بوده است، باید بگوئیم حکم منوط به آن است که چنین امری امروزه استمرار داشته باشد. ثانیاً: اگر هم واجب باشد، در حال جنگ واجب است نه مطلقا و ثالثاً: این با روایات منع از تغییر موی سفید در تعارض است.
• جمع بندی بحث حلق لحیه
1. دلیلی بر حرمت نداریم.
2. میتوان به استحباب اعفاء لحیه قائل شد الاّ اینکه بگوئیم آن هم به علّت عدم تشبّه به کفّار بوده و حکم مقیّد است.
3. احتیاط به هر حال حسن علی کل حال.
• خاتمه:
در پایان 3 نکته را میتوان مطرح کرد:
نکته اول:
مرحوم خویی یک جا فتوا دادهاند که باید به اندازهای که صدق ریش شود، ریش را باقی گذارد[5] و جایی دیگر مینویسند: «لیس العارضان من اللحیه و ما یحرم حلقه منها هو الذقن».[6] (تنها تراشیدن چانه حرام است)
ما میگوئیم:
با توجه به اینکه درمعنای لحیه گفتیم موی روئیده بر صورت (اعم از گونه و چانه) لحیه است و روایت بزنطی را هم ناظر به بحث حلق ندانستیم، باید بپذیریم که هرگونه حکمی در مسئله مربوط به مطلق موی برآمده بر صورت است و «چانه» ویژگی خاصی ندارد.
نکته دوّم:
مرحوم خویی در پاسخ به استفتائی که میپرسد: اگر کسی روز اول حلق لحیه کرد ولی روزهای بعد، قبل از درآمدن ریش، صورت را تراشید، حکمش چیست؟ جواز این امر را مشکل میداند و مرحوم تبریزی حکم به حرمت میکنند.[7]
مرحوم تبریزی در استدلال برای حرمت، مینویسند: آنچه واجب است وجود لحیه است و حلق از باب ترک واجب حرام است.[8]
ما میگوئیم:
اولاً: آنچه روز دوّم واقع میشود، عرفا حلق لحیه است چراکه موی ریز برآمده بر صورت را عرف ریش میداند.
ثانیاً: از مجموع ادلّه نمیتوان حکم به وجوب ابقاء ریش را استفاده کرد و اگر ادلّه دلالت داشته باشند حرمت حلق را ثابت میکند و لذا کلام مرحوم تبریزی کامل نیست.
نکته سوم:
اگر گفتیم ریش تراشی حرام است، فرق بین جزء و کل آن نیست، حال اگر گفتیم آنچه واجب است ابقاء لحیه است، میتوان به مقداری که «صدق بقاء لحیه» کند، بسنده کرد و لذا روی گونه و زیر گردن را میتوان حلق کرد.
ولی اگر گفتیم حلق لحیه حرام است، حلق هر جزء لحیه حرام است الاّ اینکه بگوئیم برخی از مواضع صورت، منصرف عنه است.[9]