94/12/18
بسم الله الرحمن الرحیم
قبل از تقریر کلام مرحوم بجنوردی لازم است توجه کنیم که تفاوت نظر امام با مرحوم ایروانی و صاحب دراسات در چیست؟
زید به عمرو کمک کند در کار الفعمرو به زید کمک کند در کار الف(1)زید به عمرو کمک کند در کار بعمرو به زید کمک کند در کار ب(2)(3)تنها زید به عمرو کمک کند در کار الفزید به عمرو کمک کند در کار الفعمرو به زید کمک کند در کار الف(1)زید به عمرو کمک کند در کار بعمرو به زید کمک کند در کار ب(2)(3)تنها زید به عمرو کمک کند در کار الفامام می فرمایند که تعاون شامل 3 جا می شود:
مرحوم ایروانی تنها فرض اول را تعاون می دانست.
مرحوم بجنوردی می گویند معنی تعاون شامل فرض (1) و (2) می شود ولی چون خطاب آیه به همه جامعه اسلامی است لذا فرض (3) هم مشمول آیه می شود چراکه اگر به همه جامعه اسلامی توجه کنیم بالاخره زید به عمرو کمک می کند در کار الف و بکر به خالد کمک می کند در کار ب وهند به زید کمک می کند در کار ج و .. ایشان می نویسد:
«و لكن أنت خبير بأنّ أمره تبارك و تعالى بالتعاون على البرّ و التقوى، و كذلك نهيه عن التعاون على الإثم و العدوان ليس باعتبار فعل واحد و قضية واحدة و في واقعة واحدة، بل الخطاب إلى عموم المؤمنين و المسلمين بأن يكون كلّ واحد منهم عونا للآخر في البرّ و التقوى، و لا يكون عونا لأحد في الإثم و العدوان. و بعبارة أخرى: إطلاق لفظ «التعاون» باعتبار مجموع القضايا، لا باعتبار قضية واحدة و فعل واحد، فلو كان مثلا زيد عونا لعمرو في الفعل الفلاني و كان عمرو عونا لزيد في فعل آخر يصدق أنّهما تعاونا، أي أعان كلّ واحد منهما الآخر.» [1]
ما می گوییم:
ظاهراً در فهم معنی تعاون حق با مرحوم ایروانی است و باید آنچه هر دو طرف عون در آن هستند، یک کار واحد باشد و لذا اگر زید به عمرو در الف کمک می کند و عمرو به زید در کار ب و در عین حال الف و ب هر دو خیر هستند، باز تعاون در خیر صدق نمی کند. بلکه تعاون در جایی است که یک عمل خیر و یک مصداق خیر در میان است و لذاست که توجه به مجموع جامعه اسلامی هم راهگشای مقصود نیست.
جمع بندی:
اگر سخن امام درباره اینکه تعاون به معنای اعانه است را نتوانیم ثابت کنیم، حق با مرحوم ایروانی است.
اما در کتاب های لغت تقریبا همه تعاون را به «اعان بعضهم بعضا» معنی کرده اند:
• الصحاح:
«و تعاون القومُ، إذا أعان بعضُهم بعضاً.» [2]
• المصباح المنیر:
«(تعاون) القومُ و (اعتَونوا) أعان بعضهم بعضاً.» [3]
• مجمع البحرین:
«و تعاون القوم: عاوَن بعضهم بعضا. و اعت.» [4]
• معجم الافعال المتداولة:
«تعاون الاصدقاءُ فی سفرتهم (عاون الواحدُ الآخرَ)» [5]
• مفردات الفاظ القرآن:
«فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ [الكهف/ 95]، وَ أَعانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ [الفرقان/ 4]. و التَّعَاوُنُ: التّظاهر. قال تعالى: وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ [المائدة/ 2].» [6]
• المخصص:
«قد تعاونوا علیَّ و اعتَنَوا ـ أعان بعضهم بعضاً.» [7]
• مقدمة الأدب:
[تعاون] تعاونوا علی الامر. یکدیگر را یاری دادند.» [8]
• شمس العلوم:
«[تعاون]: تعاونوا: أی أعان بعضهم بعضاً، قال الله تعالی: و تعاونوا علی البر و التقوی.» [9]
• کتاب العین:
«أی: أعان بعضهم بعضاً.» [10]
• المحکم و المحیط الاعظم:
«و تعاونوا علیَّ و اعتَنَوا: أعان بعضهم بعضاً»[11]
• لسان العرب:
«و تعاونا: أعان بعضنا بعضاً.» [12]
اما نکته مهم آن است که «بعضهم بعضاً» آیا به معنی یک طرفه است؟ و یا به معنای «یکدیگر را یاری کردن» است که مطابق با همان معنی مورد نظر ایروانی است؟ احتمال دوم اقرب به واقع است چنانکه دهخدا هم به همین معنی اشاره کرده است و چنانکه خواندیم مقدمه الادب هم این واژه را همین گونه معنی کرده بود. مرحوم شعرانی هم به همین مطلب اشاره دارد و می نویسد:
«برگشت تعاون بر برّ و تقوی به اجتماع بر ایمان و عمل صالح بر اساس تقوی است»[13]
مرحوم طباطبایی هم در المیزان تعاون بر برّ و تقوی را به اجتماع بر ایمان و عمل صالح تفسیر کرده است. [14] پس تمسک به آیه شریفه برای اثبات حرمت اعانه یک نفر به دیگری، کامل نیست.
نکته پایانی:
اینکه گفتیم در روایات دلیلی بر حرمت اعانه بر اثم وارد نشده است، منافات ندارد با اینکه در برخی از روایات «اعانه بر ظلم» تحریم شده است. چراکه ما به دنبال حکم کلی بودیم و لذا روایاتی نظیر آنچه در پی می آید را صرفاً دال برحرمت بر اعانه بر ظلم به حساب می آوریم:
• 1) «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِكِ بْنِ عَطِيَّةَ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: إِيَّاكُمْ وَ صُحْبَةَ الْعَاصِينَ وَ مَعُونَةَ الظَّالِمِينَ.»[15]
• 2) «وَ فِي عِقَابِ الْأَعْمَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنِ ابْنِ الْمُغِيرَةِ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَيْنَ أَعْوَانُ الظَّلَمَةِ- وَ مَنْ لَاقَ لَهُمْ دَوَاةً أَوْ رَبَطَ كِيساً- أَوْ مَدَّ لَهُمْ مَدَّةَ قَلَمٍ فَاحْشُرُوهُمْ مَعَهُمْ.» [16]
لاق دواتاً = در جای مرکب (دوات) آنها لیقه (پارچه) بگذارد.
ربط کیساً = نخ به کیسه آنها ببندد.
مدّ لهم مدة قلم = برای آنها فرو برد قلم را در دوات، یک بار فرو بردن.