« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد حسن خمینی

94/11/19

بسم الله الرحمن الرحیم

     دلیل دوم) آیه شریفه «حرمت اعانه بر اثم»

عمده دلیل لفظی بر حرمت اعانه بر اثم، آیه دوم سوره مائده است:

«تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوَى وَ لاَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ»[1]

مرحوم نراقی در عوائد الایام در بررسی مفهوم اعانه می نویسد:

«و تحقيقه: أنّه لا شك و لا خفاء في أنّه يشترط في تحقّق الإعانة و المساعدة على الشي‌ء، صدور عمل و فعل من المعاون، له مدخلية في تحقّق المعاون عليه و حصوله، أو في كماله و تماميته، و نحو ذلك.

و إنّما الخفاء في اشتراط القصد إلى تحقق المعاون عليه من ذلك العمل، و كونه مقصودا و مطلوبا منه انفرادا، أو مع اشتراك شي‌ء آخر، و في اشتراط تحــقق المعاون عليه و عدمه، أي ترتبه على فعله، و في اشتراط‌ العلم بتحقق المعاون عليه أو الظن أم لا، و في اشتراط العلم بمدخلية فعله في تحققه.»[2]

توضیح:

    1. برای اینکه «اعانه» بر عملی صدق کند قطعاً باید کاری از معاون سر بزند که در تحقق یا تمامیت «معاون علیه» مدخلیت داشته باشد.

    2. اما علاوه بر آن در صدق مفهوم اعانه، نکات دیگری هم محل بحث است:

    3. الف) آیا لازم است که معاون، قصد تحقق معاون علیه را داشته باشد؟

    4. ب) آیا اعانه در صورتی است که معاون فقط قصدش حصول معاون علیه باشد و یا قصدش علاوه بر حصول معاون علیه، تحقق چیز دیگری هم باشد؟

    5. ج) آیا بر صدق اعانه لازم است معاون علیه در خارج محقق شود یا خیر؟

    6. د) آیا برای صدق اعانه لازم است، معاون علم یا ظن به این داشته باشد که معاون علیه در خارج محقق می شود یا خیر؟

    7. هـ) آیا بر صدق اعانه لازم است که معاون علم داشته باشد که کارش در تحقــق معاون علیه دخالت دارد؟

ما می گوییم:

    1. در اینکه باید عملی از معاون سر بزند، تردیدی نیست ولی فرقی نمی کند که این عمل، فعل جوارحی باشد یا فعل جوانحی (و کمک فکری).

    2. علاوه بر فروض مرحوم نراقی، حضرت امام احتمال ششم را هم مطرح می کنند:

و) آیا برای صدق اعانه لازم است کسیکه به او اعانه می شود هم قصد وصول به معاون علیه را داشته باشد؟[3]

مرحوم نراقی سوالات «الف» و «ب» را یک جا مطرح کرده و می نویسد:

«فالظاهر اشتراطه‌، و معناه‌: أن يكون مقصود المعاون من فعله ترتّب المعاون عليه و حصوله في الخارج، و يكون ذلك منظورة من فعله (سواء كان على سبيل الانفراد، أم على الاشتراك، أي كان هو المقصود و المنظور مع غيره أيضا) سواء كانا مستقلين في المقصودية و العلية أو لا، لأنّ المتبادر من المعاونة و المساعدة ذلك عرفا، فإنه لو قيل: أعان زيد عمرا في الأمر الفلاني بجميع أدواته و آلاته، يفهم منه أنّ مقصود زيد من جميع الأسباب و الآلات كان حصول ذلك الأمر. و لصحة السلب عرفا.» [4]

توضیح:

    1. ظاهراً شرط است که معاون قصد حصول معاون علیه در خارج را داشته باشد (چه به تنهایی و چه به همراه نتیجه ای دیگر)،

    2. و اگر دو چیز مقصود معاون هستند، فرقی نمی کند که هر کدام از آنها مقصود مستقل باشند و یا همراه با هم مقصود باشند.

    3. چراکه آنچه عرفا از اعانه به ذهن متبادر می شود، این است.

    4. و اگر جایی معاون قصد تحقق معاون علیه را ندارد، می شود گفت «اعانه نکرد».

ما می گوییم:

    1. مرحوم نراقی برای صحت سلب، مثال هایی را می زند که ما حصل آنها این است:

اگر کسی به قصد آنکه تاجری یا خیاطی را به خیاطت و تجارت وا دارد، لباس به او بدهد یا بفروشد، به او می گویند که وی به تاجر و خیاط کمک کرد ولی اگر کسی می خواهد کار خودش را راه بیاندازد و لذا به خیاط لباس می دهد یا از تاجر چیزی می خرد، در این صورت نمی گویند او به خیاط یا تاجر کمک کرده است.

 


[1] . المائدة، الجزء 6، الصفحة: 106، الآية: 2.
[2] . عوائد الأيام في بيان قواعد الأحكام؛ ص: 75.
[3] . مکاسب محرمه، ج1 ص210.
[4] . عوائد الايام في بيان قواعد الاحكام و مهمات مسائل الحلال و الحرام ؛ ص76.
logo