« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد حسن خمینی

94/06/29

بسم الله الرحمن الرحیم

     دلیل سوم)

استناد به آیه شریفه لا تأکلوا اموالکم بینکم بالباطل[1] به این بیان که هیاکل باطل هستند و پولی که در مقابل آن است مورد نهی واقع شده است.

مرحوم خویی بر این استدلال اشکال کرده است:

«و فيه أنك عرفت مرارا عديدة: أن الآية ليست عن شرائط العوضين في شي‌ء، و إنما هي راجعة إلى بيان أسباب المعاملات.» [2]

ما می گوییم:

    1. سابقاً گفتیم که در نظر بسیاری «باء» در آیه شریفه به معنای سببیت است (یعنی اموال خود را به سبب باطل نفروشید) و به معنای مقابله نیست (به معنای در مقابل باطل نفروشید) و لذا آیه ناظر به آن است که به سبب رشوه و قمار و سرقت مالی را به دست نیاورید. شاهد آن را هم برخی از بزرگان استثناء تجارت دانسته اند که از اسباب مملّکه است. ایشان در ادامه استشهاد به روایاتی که در تفسیر آیه وارد شده است اشاره می کنند:

«و يشهد لذلك أيضا- مضافا إلى ما مرّ- ما ورد في تفسير الآية: كصحيحة زياد بن عيسى، قال: سألت أبا عبد اللّه عليه السّلام عن قوله (قول اللّه خ. ل)- عزّ و جلّ-: «لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ.» فقال: «كانت قريش تقامر الرجل بأهله و ماله فنهاهم اللّه- عزّ و جلّ- عن ذلك.» و نحوها ما رواه العياشي عن محمّد بن عليّ عنه. و الظاهر أنّ المراد بزياد بن عيسى أبو عبيدة الحذّاء و لذا وصفنا الرواية بالصحّة. و ما عن نوادر أحمد بن محمّد بن عيسى عن أبيه، قال: قال أبو عبد اللّه عليه السّلام، في قول اللّه- عزّ و جلّ-: لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ قال: «ذلك‌ القمار.» ‌ و نحوها ما رواه العياشي عن أسباط بن سالم عنه.» [3]

    2. آیا اگر باء به معنای مقابله باشد، آیه می تواند دلالت بر حرمت بیع صنم و صلیب کند؟

مرحوم مامقانی در چنین فرضی هم آیه را به عنوان دلیل نمی پذیرد ایشان می نویسد:

«لا يخفى ان شيئا من قوله تعالى وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ و الحديث المذكور لا يثبت حال الموضوع أو نوع منه ضرورة كونهما ناظرين الى مجرد الكبرى الكلية فلا يتمّ دلالتهما على حرمة التكسب بهياكل العبادة المبتدعة مع كونها أموالا عرفا الا بعد إثبات ان الشارع سلبها آثار المالية و حرم الانتفاع حتى يصدق على أخذ المال في مقابلها انه أكل للمال بالباطل و يصدق عليها أنها محرمة حتى يترتب على ذلك حرمة ثمنها و لا يتم ذلك الا بانضمام دليل خارجي.» [4]

توضیح:

    1. وقتی هیاکل عبادت، عرفاً مال به حساب می آیند، آیه شامل آنها نمی شود چراکه آیه می گوید در مقابل آنچه مالیت ندارد، مالی ندهید و نگیرید.

    2. مگر اینکه از بیرون ثابت کنیم که شارع مالیت را از بت سلب کلده است.

ما می گوییم:

برای استدلال به آیه شریفه، لازم نیست از خارج ثابت کنیم که بت مالیت ندارد. بلکه «باطل» به معنای «غیر مال» نیست و لذا چون می دانیم بت باطل است و حق نیست، می توان آیه را شامل آن دانست. پس اینکه باید صغرایی به کبرای کلی (آیه) ضمیمه کرد، سخن کاملی است ولی این صغری عدم المالیه شرعی نیست بلکه «باطل بودن شرعی» است.

     دلیل چهارم) نبوی «ان الله إذا حرام شیئاً حرم ثمنه»

تقریب استدلال را از کلام شیخ انصاری خواندیم.

ما می گوییم:

    1. مرحوم خویی روایت را ضعیف بر شمرده است[5] و آن را «مجعول» دانسته است.

    2. ما سابقاً در بررسی این روایت گفتیم که به چند صورت وارد شده است در برخی از آنها می خوانیم «ان الله إذا حرم علی قوم اکل شیء حرم علیهم ثمنه» و در برخی می خوانیم: «ان الله إذا حرّم شربها حرّم ثمنها» و تنها در مسند احمد این روایت بدون کلمه اکل و شرب به کار رفته است. [6]

     دلیل پنجم)

مرحوم خویی به عنوان دلیل پنجم می نویسد:

«و بقوله تعالى: (إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ) و بقوله تعالى (وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ). بناء على أن بيع هياكل العبادة و الاكتساب بها مناف للاجتناب المطلق، كما أن المراد من الأنصاب هي الأوثان و الأصنام و المراد من الرجز الرجس، و من الهجر الاجتناب.» [7]

تفسیر در المنثور درباره «والرجز فاهجر» می نویسد:

«عن جابر قال سمعت رسول الله یقول «و الرجز فاهجر» برفع الراء و قال: هی الأوثان»[8]

هم چنین مجمع البیان می نویسد که: انصاب به معنای بت است و به خاطر اینکه برای عبادات نصب می شده است، به این نام نامیده شده است. [9]

بر این استدلال اشکال شده است:

«أنّ الاجتناب عن كلّ شي‌ء ينصرف إلى الاجتناب عمّا يناسبه و يترقّب منه بطبعه، فالاجتناب عن الخمر بترك شربها، و عن اللباس بترك لبسه، و عن‌ الأصنام بترك عبادتها، و أمّا ترك بيعها فلا يستفاد من ظاهر الآية.

اللّهم إلّا أن يقال: إنّ الاجتناب المطلق عن الشي‌ء يقتضي حرمة جميع الانتفاعات منه، و مقتضى ذلك سقوطه عن الماليّة شرعا فتبطل المعاملة عليه لذلك»[10]

ما می گوییم:

در اینکه چه مقدار «اجتناب» اطلاق دارد و آیا شامل جایی که صنم را برای چوب آن می فروشیم می شود؟، در آینده بحث خواهیم کرد.

 


[1] . نساء 29.
[2] . مصباح الفقاهة (المكاسب)؛ ج‌1، ص: 148.
[3] . دراسات في المكاسب المحرمة؛ ج‌2، ص: 159.
[4] . غاية الآمال في شرح كتاب المكاسب؛ ج‌1، ص: 52.
[5] . مصباح الفقاهه، ج1 ص149.
[6] . درسنامه سال اول، ص61.
[7] . مصباح الفقاهة (المكاسب)؛ ج‌1، ص: 148.
[8] . در المنثور، ج6 ص281.
[9] . مجمع البیان، ج2 ص239.
[10] . دراسات في المكاسب المحرمة؛ ج‌2، ص: 161.
logo