« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد حسن خمینی

94/02/15

بسم الله الرحمن الرحیم



کلام مرحوم ایروانی:

سابق بر این استدلال مرحوم ایروانی را ذیل آیه شریفه آوردیم،[1] خلاصه آن چنین است:

    1. استدلال به این آیه متوقف بر 3 مقدمه است:

    2. مقدمه اوّل: «فاء» در فاجتنبوه دلالت کند بر اینکه علّت اجتناب رجس بودن است.

    3. مقدمه دوم قسمت اول: رجس بودن علّت تامه اجتناب است.

    4. مقدمه دوم قسمت دوم: رجس به معنای نجس، یا اعم مطلق از نجس است. (ونه اعم من وجه)

    5. مقدمه سوم: حکم عبارت است از وجوب اجتناب مطلقا (چه انتفاعات مقصوده و چه غیر مقصوده)

    6. امّا همه مقدمات محل مناقشه است چراکه:

    7. مقدمه اول باطل است چون اگرچه ظهور فاء در تفریع است ولی به شرطی این تفریع کامل بود که ضمیر در فاجتنبوه، ضمیر جمع بود که به خمر و میسره و ... بر می گشت. ولی اگر ضمیر به رجس بر گردد دیگر فاء تفریعی نیست چراکه معنی ندارد بگوییم «خمر و ...، رجس هستند پس از رجس اجتناب کنید» [یعنی اگر فاء برای تفریع است، باید ضمیر جمع باشد و اگر ضمیر را مفرد آورید دیگر فاء برای تفریع نیست.]

    8. قسمت اول مقدمه دوم، غلط است چراکه من عمل الشیطان قید رجس است و لذا رجس + من عمل الشیطان، علت است. پس اگر بخواهیم به آیه استدلال کنیم باید اوّل بگوییم هر نجس و متنجسی «رجس من عمل الشیطان» است. در حالیکه این قابل اثبات نیست.

    9. اگر بگویند هر کدام از رجس و من عمل الشیطان، یک علت تامه مستقل است برای وجوب اجتناب: در این صورت آیه شریفه به دو قیاس مستقل منحل می شود و شاید هم همین مورد نظر آیه باشد که درباره خمر، رجس و درباره انصاب و ازلام من عمل الشیطان مد نظر باشد به این صورت:

خمر رجس است ........................................................... انصاب و ازلام من عمل الشیطان هستند.

رجس واجب الاجتناب است ................................... هر چه من عمل الشیطان است، واجب الاجتناب است

خمر واجب الاجتناب است ..................................................... انصاب و ازلام واجب الاجتناب هستند

    10. قسمت دوم مقدمه دوم غلط است چراکه: رجس مترادف با نجس نیست و اعم مطلق از نجس هم نیست چراکه رجس یعنی قذر عرفی و کلب و ... قذر عرفی نیستند. (چنانکه متنجس ها هم بعضاً قذر عرفی نیستند)

    11. و مقدمه سوم غلط است چراکه: ظهور فاجتبوه در اجتناب از منافع ظاهره مقصوده است.

کلام مرحوم ایروانی:

حضرت امام استدلال به آیه را رد کرده بودند، خلاصه آنچه سابقاً از ایشان آوردیم چنین است:

    1. این استدلال غلط است چراکه:

اوّلاً: آنچه حرام است [از باب علیت]، «رجس من عمل الشیطان» است و نه مطلق الرجس و «من عمل الشیطان» مفهوم روشنی ندارد و باید آن را شارع تبیین کند. حال اگر شک کنیم که آیا بیع و شراء هم از عمل شیطان است یا نه؟ [دلیل مجمل می شود] و نمی توان به آیه برای حرمت بیع و شراء تمسک کرد.

ثانیاً: خمر از عمل شیطان نیست و لذا باید چیزی را در آیه، در تقدیر گرفت و شاید آنچه در تقدیر است «شرب» باشد یعنی «شرب خمر از عمل شیطان است».

    2. اللهم الا أن یقال: اینکه می گویند «خمر عمل شیطان است»، نوعی مجاز است. یعنی چون همه تصرفات در خمر از اعمال شیطان است، ادعاءً می گویند خمر عمل شیطان است و روشن است که این مجاز تنها در صورتی پسندیده است که همه تصرفات از عمل شیطان باشد و نه شرب به تنهایی. اضف إلی ذلک که مجاز در حذف [اینکه به جای حرمت شرب خمر بگویند حرمت خمر مثلاً] مستهجن است.

    3. ثالثاً: رجس ـ مطلقا و یا اینکه در آیه شریفه ـ به جهت اینکه قمار و انصاب هم در آیه مورد اشاره قرار گرفته اند، نمی تواند به معنای نجاست مورد نظر باشد و لذا نمی توان چنین معنایی را استظهار کرد. البته اگر ثابت شود که مراد از رجس همین نجاسب فقهی است، می توان وجهــی را برای صحّت این نحوه بیان یافت.

     ب) دلیل دوم بر حرمت انتفاع از متنجسات

مرحوم شیخ انصاری به عنوان دومین دلیل، تمسک به آیه شریفه «و الرجز فاهجر» را مطرح کرده اند و از آن جواب داده اند:

«و من بعض ما ذكرنا يظهر ضعف الاستدلال على ذلك بقوله تعالى وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ؛ بناءً على أنّ «الرُّجْز» هو الرجس.» [2]

درباره این آیه برخی از بزرگان نوشته اند:

«و قد وقع هذه الكلمة في موارد كثيرة من القرآن الكريم بكسر الراء و أريد به العذاب أو نوع منه، فراج

و في هذه الآية قرئ بالضم و بالكسر معا، و القراءة المشهورة بالضمّ.

و في المجمع بعد نقل القراءتين قال: «و يجوز أن يكون الرجز و الرجز لغتين كالذكر و الذكر.»

و في مقام بيان المعنى حكى عن قدماء المفسرين تفسيره بالأصنام و الأوثان و العذاب و المعاصي و الفعل القبيح و الخلق الذميم و حبّ الدنيا.

و في تفسير علي بن إبراهيم تفسيره بالخسي‌ء الخبيث و معنى الخسي‌ء: الردي‌ء.

و في الدر المنثور روى روايات كثيرة عن الصحابة و التابعين في معناه قريبا ممّا ذكر. و روى عن جابر قال: سمعت رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله يقول: و الرجز فاهجر- برفع الراء- و قال: «هي الأوثان».

و جميع هذه المعاني محتملة في الآية و إن كان المخاطب فيها هو النبي الأكرم سواء أريد نفسه الشريفة أو كان من قبيل: «إيّاك أعني و اسمعي يا جارة» و حيث إنّ الآية مسبوقة بقوله- تعالى-: وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ. و الحكم فيها يناسب الصلاة فيحتمل أن يراد بهذه الآية أيضا هجر النجاسات في الصلاة. و يحتمل أيضا أن يراد بالأولى التطهير من النجاسات الظاهرية و بهذه الآية هجر القذارات المعنوية بإطلاقها، و يكون ذكر كلّ واحد من المعاني المذكورة من باب الجري و التطبيق. و كيف كان فلا دلالة لها على حرمة جميع الانتفاعات من النجاسات الذاتية فضلا عن المتنجّسات.» [3]

توضیح:

                4. لفظ رِجز به کسر راء در آیاتی به معنای عذاب و یا نوعی از عذاب آمده است [ما می گوییم: مثلاً: «و انزلنا علی الذین ظلموا رجزاً من السماء» [4] ]

                5. ولی در آیه مورد نظر هم «رجز» به کسر و هم به ضم خوانده شده است اگرچه قرائت به ضم مشهورتر است.

                6. مجمع البیان می گوید که این دو قرائت دو لغت باشند [یعنی دو لغت با یک معنی]

                7. مجمع البیان این لغت را به معنای بت، عذاب، معصیت، فعل قبیح، اخلاق بد و حب دنیا تفسیر کرده است.

                8. در تفسیر علی ابن ابراهیم هم این لغت به معنای پست آمده است.

                9. تفسیر الدر المنثور هم معنایی نزدیک به همان معانی را آورده است. و از جابر نقل کرده است که «رُجز» به معنای بُت هاست.

                10. مخاطب آیه پیامبر (ص) است اگرچه ممکن است مراد دیگران باشند.

                11. مناسب با آیه قبل آن است که این آیه هم مربوط به نماز باشد به این صورت که آیه «ثیابک فطهر» نجاست ظاهری و آیه «والرجز فاهجر» نجاست باطنی را می گوید.

                12. پس آیه قابل استدلال برای حرمت انتفاع از نجس یا متنجس نیست.

 


[1] . درسنامه سال اول، ص105.
[2] . كتاب المكاسب (للشيخ الأنصاري، ط - الحديثة)؛ ج‌1، ص: 84.
[3] . دراسات في المكاسب المحرمة؛ ج‌2، ص: 68.
[4] . بقره، 56.
logo